مقام معظم رهبري درهفتمین مراسم مشترک دانش آموختگی،تحلیف واعطای سردوشی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران،صبح شنبه مورخ۱۳مهر۱۳۹۲دردانشگاه هوایی شهید ستاری، ضمن اشاره به لزوم تقویت آمادگی ها واستحکام دفاعی نیروهای مسلح درکنار تقویت ساخت درونی نظام اسلامی ووحدت ملی، تأکیدکردند:"ما ازتحرک دیپلماسی دولت از جمله سفر نیویورک حمایت می کنیم زیرا به دولت خدمتگزار اعتماد داریم و به آن خوشبین هستیم اما برخی ازآنچه که درسفر نیویورک پیش آمد بجا نبود،چون ما دولت آمریکا راغیرقابل اعتماد، خودبرتربین، غیرمنطقی و عهدشکن میدانیم."
معظم له دربخشي ديگري ازبيانات خوداظهارنمودند:ما به مسئولین خودمان اعتماد داریم وازآن ها می خواهیم با دقت و با ملاحظه همه جوانب،گام ها را محکم بردارند ومنافع ملی را به فراموشی نسپارند.
اين قلم با توجه به نگاه ويژه رهبري معظم انقلاب درخصوص تحركات ديپلماتيك دولت تدبيرواميد، ضروري مي داند نكاتي را با عنايت به ديدگاه كارشنا سان دراين زمينه ، در ذيل يادآوري نمايد:
۱- با توجه به همه اتفاقات صورت گرفته ميتوان چنين تحليل كرد كه صحبتهاي رهبري درتأييد حركات ديپلماتيك رئيسجمهورو دستگاه ديپلماسي بوده است.درواقع ايشان باتأييد تحركات ديپلماتيك هيأت ايراني حاضردرنيويورك وهمچنين انتقاد ازبرخي رفتارهاي ايالات متحده به مقامات آمريكايي نوعي هشداردادند كه اگرميخواهند با نمايندگان ايران مذاكره ومفاهمه داشته باشند بايد دست ازبه كارگيري ادبيات گذشته شان بردارند وگرنه جمهوري اسلامي ايران نيز به همان ادبيات خود بازخواهد گشت.
۲- فرآيند مذاکره با توجه به سابقه تاريخي تخاصم ؛بايد با رويکردي ملي دنبال شود وآن را نبايد پروژه يک دولت شمرد.ازهمين روبايد دايره مشاوره ها را درسطح گسترده تري ملاحظه کرد.
۳- رهبرمعظم انقلاب اصل تحرک دیپلماتیک را لازم دانسته و مورد حمایت قرار دادند و این برای فعالان عرصه دیپلماتیک پشتیبانی است ؛ ولذا است؛ولذا اكنون ضروري است گامهای بعدی درعرصه دیپلماتیک درچارچوب ملاحظاتي باشد که رهبری آنها را لازم دانستند.
۴- درعالم ديپلماسي روابط کشورها براساس منافعشان تعريف ميشود، اينکه درمذاکره صد درصد به آمريکا اعتماد کنيم، غلط است ما بايد به طرف مقابل اعتماد کنيم، اما بايد اين دغدغه و نگراني را داشته باشيم که ممکن است طرف ديگر مذاکره به عهد وپيمان هاي خود وفادار نماند.
۵- جمهوري اسلامي ايران همواره به دنبال برقراري ارتباط مناسب، از موضع برابر و توأم با احترام متقابل در عرصه بين المللي با سايرکشورها بوده است تا از اين طريق ضمن حفظ منافع ملي به نشر و توسعه آرمان هاي انقلاب اسلامي نيز اهتمام ورزد.
۶- بي شک برخلاف نظر برخي افراد غير آگاه، انجام تلاش هاي ديپلماسي به منظور ايجاد فرصت هاي جديد و بهبود ارتباطات با ساير کشورها و همچنين کاهش تهديدهاي احتمالي و بهره مندي از نقش فعال به جاي انفعال در عرصه سياست بين المللي مورد نظر و حمايت رهبر معظم انقلاب است.
۷- مقام معظم رهبري در سخنراني مذكور خود دولت آمريكا را دولتي «غيرقابل اعتماد، خودبرتربين، غيرمنطقي و عهدشكن» دانستند. بيان اين سخنان از سوي رهبرمعظم انقلاب امري جديد نيست و صرفا مربوط به ديروز نميشود، بلكه ايشان همواره نظري اينچنيني نسبت به دولت آمريكا داشتند وآنها را غيرقابل اعتماد ميدانستند.سوابق آمريكا درگذشته وتوطئهها واقداماتي كه عليه كشورماانجام داده است دلايل اين بياعتمادي است. در واقع غيرقابل اعتماد بودن آمريكا امري كلي و هميشگي است.
۸- ما بايد دراينجا با رويكرد احترام متقابل ودر موضعي برابر با آنها وارد مذاكره شويم و زير بار زور نرويم. همچنين اين امررا نيز بايد مدنظر داشت كه درگفتوگو با دولت آمريكا همه سناريوهاي مختلف را درنظرداشت وبا توجه به موضع آمريكا، دولت بتواند بدون اتلاف وقت راهكار مناسب را انتخاب نمايد.درواقع نكته مد نظررهبري نيزهمين جاست كه ما بايد خود را براي مواجهه با هرگونه برخورد يا واقعهاي ازسوي دولتمردان آمريكايي آماده كنيم.
۹- نميتوان انتظار داشت دشمني ۳۵ ساله غرب با ايران در همه ابعاد و زمينهها در چند جلسه گفتگو و مذاکره و در مدت زمان کوتاهي برطرف شود و تا زماني که غرب سياستهاي خصمانه و استراتژي مغرضانه خود را درقبال جمهوري اسلامي ايران تغييرندهد ادامه گفتگوها ومذاکرات گوناگون تاثيري در بياعتمادي ايران نسبت به غرب نخواهد گذاشت.
۱۰- ادبيات حاکم بر مذاکرات اهميت بسياري دارد.هرگونه ادبيات تحکمي، واکنشي تند از سوي ايران را بدنبال خواهد داشت.اگر قرار است روال برد- برد بر مذاکرات حاکم باشد؛ضروري است اين احساس درطرفين بوجود آيد.
۱۱- مديريت مذاکرات هسته اي ايران تاکنون از فراز و نشيب برخوردار بوده است ولي با توجه به تغييرات پيش آمده ولحن ديپلماسي مسئولان جديد درمذاکرات اخيرحاکي ازهنررهبري درتأمين منافع ملي از طريق ايستادگي ورسيدن به نقطه مطلوب است.ظاهرا به نقطه فيصله بخش نزديک مي شويم.ازآنجا که مذاکرات ازپشتيباني قاطع رهبري برخورداراست؛اين امرجديت ايران براي حل مسئله رانشان مي دهد.فضاي سياسي کشور نبايد وحدت نظر و عزم ملي در پشتيباني از سياست هاي نظام دراين ارتباط را مخدوش نمايد.لذا موضع گيريهاي نسنجيده و ناهماهنگ ازسوي حتي مسئولان ارشد مي تواند شديدا عليه منا فع ملي عمل نمايد.
۱۲- حال که مذاکرات به گام هاي نهايي نزديک مي شود؛عوامل اخلالگردرمسير مذاکرات درداخل وخارج کشورفعال مي شوند.درخارج همواره لابي ها و عوامل رژيم صهيونيستي و نيز بعضي از کشورهاي عربي درهنگام حل مسئله ايران با غرب وارد صحنه شده و اخلالگري مي نمايند.
۱۳- عقل حکم مي کند که از مسيري که رهبري نظام ترسيم مي کنند بهدور نيفتيم.هر کس عقب تر يا جلوتر از گام هاي مشخص شده قرار گيرد؛ خلاف مصلحت ملي عمل کرده و نهادهاي ذيربط بايد آن فرد يا خط را مشکوک تلقي کنند.
۱۴- واقعيت اين است که جمهوري اسلامي ايران در طول دو دهه گذشته با آمريکا و همپيمانان غربياش با اهداف سياسي و عليرغم همه تعهدات بين المللي جمهوري اسلامي ايران درعهدنامه «انپيتي» و مقررات آژانس چالش ظالمانهاي را به ملت ايران تحميل کردند، با خويشتنداري، تدبير و عزم ملي از منافع خود دفاع کرد واهداف قانوني تصريح شده درپيمان انپيتي را در چارچوب اهداف صلحآميزمحقق کرد و اکنون نوبت غرب است که دربرابرملت ايران اعتمادسازي کند و به رفتارهاي خصمانه خود پايان دهد.