يکم: از کجا
ناآرامیهای دیماه جاری از کجا پديد آمد؟! هنوز چند هفته از اعتراضات معيشتی مردم نگذشته است که توقع داشته باشيم، معترضان هم شعارهای خود را فراموش کنند. بخشی از آنها حداقل از ۱۶ ماه پيش با تجمعات پراکنده به دستاندازی مؤسسات مالی و اعتباری ورشکسته به سرمايههای خود اعتراض داشتند و پس از دهها تجمع در نمايشگاه مطبوعات در سال ۹۵ و ۹۶ و نيز در مقابل نهادهای مختلف از جمله مجلس و رياست جمهوری، هشدار داده بودند که به زودی با تظاهرات خيابانی مطالبات خود را پيگيری خواهند کرد.
آنان و ديگر اقشار مستضعف و بيکار، در روزهای پنجشنبه هفتم تا شنبه نهم دیماه، در مشهد، تهران، قم، اصفهان و... در قالب راهپيمايی و تظاهرات محدود، به هشدار خود جامه عمل پوشاندند و در ابتدا نيز با استقبال برخی از شخصيتها و سياستمداران منتقد دولت مواجه شدند. تاجایی که دولت و هواداران آن، اين شخصیتها از جمله آيتالله علمالهدی را به اردوکشی خيابانی عليه دولت، متهم کردند و با شايعاتی پراکنده مثل احضار ايشان به شورای عالی امنيت ملی، کوشيدند مطالبات مردمی را در قالب يک کشمکش سياسی، تصويرسازی کنند.
دوم: ناآرامی در سه موج
پس از موج نخست اعتراضات طی دو روز نخست، تقريباً غروب روز نهم دیماه ۱۳۹۶، در حالی که در بسياری از شهرها، اجتماعاتی برای گراميداشت سالروز قيام ۹ دی برگزار شده بود، موج دوم ناآرامیها، با سيمایی سياسی و ادبيات اپوزسيونی، پررنگتر شد و همزمان نطفه موج سوم برای ايجاد تحرکات خشن و حتی تروريستی بسته شد. بررسی ميدانی فعالان اين موج دوم از سوی نگارنده و نيز گزارشهای همکاران رسانهای نشان میدهد از اين مقطع زمانی، يعنی عصر شنبه؛ مطالبات معيشتی، کاملاً رنگ باخت و مردم مطالبهگر، با نگرانی از ورود عناصر بیگانه به صفوف خود، به اعتراضات ميدانی خود پایان دادند اما همزمان، با تغيیر گفتمان از معيشت به سياست، راه برای موج سوم و ظهور چهره امنيتی در صحنه باز شد. اين موج، با کشته شدن چند شهروند در برخی شهرستانها از جمله شهرستان درود، در استان لرستان بارز شد.
در برابر تمهيدات نيروی انتظامی و مقامات مسئول برای کنترل عناصر شورشی، شخصیتهای بیگانه به ويژه دولتمردان آمريکا و رژيم صهيونيستی، با رویکردی مداخلهجويانه به حمايت از آشوبگران پرداختند و دنبالههای رسانهای آنان، به تهييج مردم و آموزش تخريب پرداختند.
از روز سهشنبه ۱۲ دیماه تا روز يکشنبه ۱۷ دیماه، يک موج مردمی در صحنه برای حمايت از نيروی انتظامی و برگزاری تظاهرات و راهپيمايي پشتيبانی از نظام اسلامی، غائله را پايان داد.
سوم: دولت مسئول
اکنون دولت محترم در قبال دو صورت مسأله روشن، مسئول است؛
يک) پاسخگویی به مطالبات به حق و معيشتی مردم به ويژه سپردهگذاران و بيکاران
دو) پاسخگویی در قبال لاقيدی و رها شدگی فضای مجازی که آشوبگران و ايادی دشمن از آن به بستری برای اردوکشی خيابانی سوءاستفاده کردند.
اما همزمان دولت محترم، با کم اعتنائی به صورت مسأله نخست و مشکلات معيشتی جامعه، صورت مسأله دوم را هم وارونه قرائت میکند و از ضرورت بازگشایی مرزهای مجازی به روی «پلنگان تیز دندان» سخن میگويد!
چهارم: همه کلاسها؛ انشاء!
جامعه ايرانی باهوش و ذکاوتمند است؛ و با مشاهده هجوم يکباره دشمن و «آمد و شد» آشوبگران شبه داعشی از سوراخ فضای مجازی، نيازی ندارد دوباره در کلاس انشاء «اهميت فوايد فضای مجازی و آزادی ارتباطات» بنشيند. دولت در قبال رهاشدگی فضای مجازی بايد پاسخگو باشد، نه اينکه انشاء بخواند. هماکنون حجم و کيفيت محتوایی که اقشار مختلف جامعه ايرانی در فضای مجازی منتشر میکند، آن قدر غنی است که نشانگر درک آنها از اهميت و فوايد اين فضا و بینیازی آنها به کلاس گذاشتن دولت باشد.
حال که دولت میخواهد همه ۸ سال خود را در کلاس انشاء فرض کند و با خطابه و سخنرانی، فرصتها را بگذراند لااقل در انشای خود دو جمله هم بنويسد؛ دولت محترم، چرا به اين پلنگان تيز دندان، فرصت داده از راه فضای مجازی به اردوکشی خيابانی علیه حقوق اين ملت بپردازند و دولت محترم، در قبال مطالبات معيشتی مردم، چه میتواند بگوید؟!
نویسنده: دکتر محمد مهدی شیر محمدی