چگونگی وضعیت حاکم در روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا همچنان از اصلیترین مسائل جهانی است در حالی که برخی محافل رسانهای و سیاسی بر این عقیدهاند که هر تحولی در این حوزه میتواند بر بسیاری از مسائل منطقهای و جهانی تاثیرگذار باشد.
نگاهی بر روند تحولات جاری در قبال مباحث ایران و آمریکا طی ماههای اخیر نشانگر تشدید تحرکات ضدایرانی آمریکاست که دامنه آن را از تحریم گرفته تا تهدید به گزینه نظامی و براندازی نظام میتوان مشاهده کرد. قابل توجه آنکه آمریکاییها در حالی از مذاکره سخن گفتهاند که ۱۲ شرط را برای این کار اعلام کردهاند که نتیجه نهایی آن براندازی نظام و سلطه آمریکا بر ایران است. آمریکاییها با فضای عملیات روانی حتی تا دامنه ادعای اعزام نیرو به منطقه علیه ایران پیش رفتند که نگاهی ریشهای به مواضع آمریکا و واکنشهای ایران نکاتی قابل توجه را آشکار میسازد.
نخست آنکه آمریکاییها بر این ادعا بودند که به دنبال گزینه مذاکره هستند و حتی میانجیگران را نیز در نظر گرفتهاند. آنها آمدن ایران پای میز مذاکره را مطرح کردهاند در حالی که هدف آنها از مذاکره ادعایی نمایش اقتدارشان مبنی بر تسلیمسازی ایران در برابر زبان زور و تهدید بوده است. آمریکاییها میدانند تا زمانی که مذاکرهای شکل نگیرد آنها نمیتواند سیاست تحریم را اجرایی سازند و جهان پذیرنده زیادهخواهی آنها نیست لذا تمام طراحی خود را بر اصل آوردن ایران پای میز مذاکره استوار کردهاند. یکی از مهمترین اقدامات آمریکاییها بهرهگیری از سر «آبه شینزو» نخستوزیر ژاپن به ایران بود چنانکه موضوع حامل پیام ترامپ بودن آقای «آبه» مطرح شد. واکنش رهبر انقلاب مبنی بر استقبال از روابط تهران توکیو و رد قاطع پیام ترامپ و تاکید ایشان بر عدم مذاکره با آمریکا عملا شکست طرح واشنگتن را رقم زد.
دوم آنکه آمریکاییها پس از شکست سناریوی تسلیمسازی سیاسی به جنگ روانی اتهامزنی روی آوردند. در حادثهای مشکوک دو نفتکش که اتفاقا متعلق به ژاپن بودهاند در دریای عمان - همزمان با حضور آبه در تهران-، هدف قرار گرفتند. آمریکاییها و البته برخی اروپاییها در کنار سعودی، امارات، بحرین و صهیونیستها جنگ رسانهای گستردهای را به پا کردند تا چنان وانمود سازند که این اقدام از سوی جمهوری اسلامی صورت گرفته است. پومپئو وزیر خارجه آمریکا ادعا کرد که عملیات نفتکشها بسیار ماهرانه و پیچیده بود و لذا کار ایرانیهاست. آمریکاییها حتی برای باز کردن پرونده ایران در شورای امنیت نیز تقلا کردند اما در نهایت این پروژه نیز با هوشیاری جمهوری اسلامی و وارد نشدن به عرصه مذاکره ناکام ماند و آنها نیز هیچ سندی علیه ایران نتوانستند ارائه نمایند و جهان بر واهی بودن ادعاهای آنان پی برد.
سوم آنکه آمریکاییها بر این تصور بودند که خروجشان از برجام با واکنش ایران همراه نمیشود و تهران چارهای جز پذیرش زیادهخواهی آنها نخواهد داشت. مصوبه شورای عالی امنیت ملی مبنی بر تعلیق گام به گام تعهدات برجامی براساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام اولین گام تهران برای شکستن این رویا بود. آمریکاییها باز هم بر این تصور بودند که اقدام ایران موضوعی لفظی است و پشتوانه عملی ندارد حال آنکه ۲۷ خرداد، تمام محافل رسانهای جهان از روند تعلیق تعهدات برجامی ایران آگاه و تهران رسما افزایش ذخیره اورانیوم غنیسازی شدهاش را به رخ جهانیان کشید تا شکستی دیگر به آمریکا و سیاسی تهدید و ارعابش تحمیل شود.
روندی که البته با واکنش منفی جهانیان همراه شده و عملا آمریکا نتوانسته جهانیان را از ناکامیهایش در برابر ایران منحرف سازد که واکنشهای گسترده جهانی به سرنگونی پهپاد آمریکا و اذعان به توان دفاعی ایران و تزلزل توان تهاجمی آمریکا نمودی از آن است.
نویسنده: قاسم غفوری