اقتصاد آشفته و درهم ریخته امروز ویژگیهای خاصی دارد که یکی از شاخصههای آن وابستگی شدید آن به ارز مخصوصا دلار است. اگر از اقتصاددانان هم بپرسید کسی فکر نمی کرد که تا به این حد قیمت دلار افزایش پیدا کند و اقتصاد کشور وابسته به آن پرتلاطم و طوفانی شود. اما با افزایش قیمت دلار چنان تکانههای شدیدی در اقتصاد کشور ایجاد شد که اینک جایی در بازار اقتصادی نمانده که از این زلزله آسیب ندیده باشد و هر روز مانند یک دمل چرکین از بخش دیگری از اقتصاد بیرون میزند. در واقع اقتصاد کشورمان بیمار است و بیماری عجیب و محتمل آن وابستگی به دلار و نوسانات ارزی است.
هرچند این بیماری را نباید تنها به دولتهای یازدهم و دوازدهم منحصر کرد اما باید گفت که رویکرد برجامی دولت که در اقتصاد و سیاست خارجی و سیاست داخلی رخ نمود و کشور و اقتصاد را معطل گشایشهای برجامی و شاخصه آن اتفاقاتی که از خارج قرار بود بیفتند، کرد، باعث تشدید چنین بیماری اقتصادی شد.
قطعا در اقتصاد وابسته به نفت و اقتصادی که براساس فروش منابع خام و اولیه ارز تولید میکند و با آن ارز مواد اولیه و واسطهای و کالاهای مصرفی وارد میکند، ارزش دلار تعیینکننده است.
دولت یازدهم سعی کرد با رویکرد درهای باز اقتصادی و وارد کرد توسعه از خارج کشورمان را به اصطلاح با خارج آشتی دهد. رویکردی که در دولت گذشته خود به نوعی با «دیپلماسی تهاجمی: همراه بود اینبار با «دییلماسی خنده و صلح» و سازش تغییر جهت داد.
در این خصوص دولت با ورود به مجاری تجاری و مالی رسمی دنیا که البته بیشتر آنرا مجاری رسمی غربی باید خواند سعی کرد که به نوعی مشکلات کشور را از راه مصالحه حل و فصل نماید. رویکردی که در آن تلاش شد در ابتدا با مذاکره و ایجاد توافق نامه برجام انجام پذیرید و سپس با پذیرفت ملحقات برجام از جمله اف.ای.تی.اف، س.اف.تی و... وارد این مجاری رسمی شود. اما هر چقدر دولت در حوزه رسمیسازی اقتصاد و سیاست خارجی کشورمان پیش میرفت، غرب با پهن کردن این دام سعی کرد که بیشتر کشورمان را امیدوار و در انتها با بدعهدی تمام به روی میز زده و از این ماجرا برای تحریم و در منگنه و فشار گذاشتن ایران سوءاستفاده کرد.
مسئلهای که در افعال روسای جدید کاخ سفید به خوبی به چشم میخورد. حربهای که قطعا با ورود کشورمان به مجاری و سازمانهایی مانند اف.ای.تی.اف تشدید میشد. گروگانگیری اقتصاد ایران با استفاده از موافقتنامهها و محلق شدن به سازمانهای مختلف غربی در دستور کار قرار گرفت. آمریکا نیز کدخدایی خود را بیشتر با هماهنگ کردن اروپاییها با سیاستهای خود نشان داده است. موضوعی که اگر ساختار سیاسی اقتصادی آمریکا از این دولت تا آن دولت از دموکراتها تا جمهوری خواهان را جدا ازهم نبینیم یک دام جدی برای ضربه زده به اقتصاد کشورمان است.
در انتها هم چشم آبیهای قاره سبز به خوبی نشان دادند که قرار نیست گامی در تحقق وعدههای برجامی بردارند. مسالهای که در زمان ریاست جمهوری «باراک اوباما» و مجازاتهای سختی که برای بانکها از سوی وزارت خزانهداری آمریکا در نظر گرفته بود نیز وجود داشت و در زمان و دنیای ترامپ چیز تازهای نیست. همان زمان بود که «محمدجواد ظریف» به دنبال «نامه آرامشبخش» برای آرامش خاطر بانکهای بزرگ اروپایی جهت مراودات و تراکنشهای مالی با ایران بود که محقق نشد.
این درحال است که بسیاری بر آنند که اقتصاد ایران خصوصا در زمان جنگ چنین در فشار قرار نگرفته بود. پاسخ به این سوال را «حسن عابدیجعفری»، وزیر اسبق بازرگانی به خوبی میدهد. وی در اینباره بیان میکند: «بانک جهانی، در سال پایانی جنگ ایران و عراق گزارشی منتشر کرد که در آن آمده بود با هر شاخصی بخواهیم اقتصاد ایران را اندازه بگیریم باید ورشکسته باشد، اما این اقتصاد موفق از جنگ بیرون آمده است. اما چرا این اتفاق رخ داد؟ چون توزیع عادلانه منابع را در آن شرایط در دستور کار داشتیم. در شرایطی که هیچ کشوری با ما همراه نبود، اما اکنون همه همسایهها منهای دو کشور منطقه و ۲۶ کشور مرتبط با کشورهای همسایه با ما ارتباط دارند.»
وی میافزاید: «در دوران جنگ، سناریو «درآمد ارزی صفر» را تنظیم کردیم؛ آن زمان، حدود ۶ تا ۱۲ میلیارد دلار در سال درآمد ارزی داشتیم؛ اما شرایط امروز که قابل مقایسه با قبل نیست، اشکالات جدی داریم؛ چون در حوزه توزیع، خلع سلاح هستیم و نمیدانیم چگونه عمل کنیم.»
رسمیسازی اقتصاد ایران براساس دیدگاه غرب و از سوی دیگر معطل ماندن اقتصاد کشور در چند سال برای تحقق وعدههای برجام دو حربه بزرگی بود که کشورهای غربی برای ایجاد فشار و ضربه به اقتصاد کشورمان طراحی کردند و با ملحقات برجام سعی در محکمسازی آن بودند. این درحالی است که کشورهای اقتصادی بزرگ از جمله هند و چین هیچگاه در این حوزه تلاش نکردند و برعکس درصدد ایجاد مجاری جدا و قدرتمند از غرب بوده و هستند.
کشورها یکی پس از دیگری برای رهایی اقتصادشان از سلطه دلار امریکا برنامههایی را مطرح کردهاند یا میکنند. در حالی که کشوری با یک اقتصاد پویا مانند چین، بازار بورس نفت خامی راهاندازی و اعلام کرده که تجارت در آن به یوآن چین (پترو یوآن) است. ما هنوز درگیر سفته بازی در بازار ارز و گرانیهای ناشی از نوسانهای ارزی هستیم. اقتصادی که خود را کم کم به خارج وابسته و عادت داد حالا در حال ترک این عادت اینگونه دچار نوسان و آشفتگی شده است و راه حلی جز به وابستگی به توان داخلی و دیدن بازارهای دیگر جهانی از جمله همسایگانمان ندارد. موضوعی که تا به اینجا با پالس مثبت همسایگان روبهرو شده و میتوان برای بهبود شرایط اقتصادی کشور روی آن حساب کرد.
امیر حمزهنژاد - جهان نیوز