جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۵
کد مطلب : 71887

خليج فارس، پايان دوران امنيت دسته‌جمعي

خليج فارس، پايان دوران امنيت دسته‌جمعي

منطقه خاورميانه شرايط امنيتي خاصي را تجربه مي كند كه تكرار آن محال است. شيوع بيداري اسلامي؛ مشغوليت هاي داخلي عراق و فقدان ارتش اين كشور، وضعيت بي ثبات و ناپايدار عربستان و برادران كوچكترش در بحرين و كويت؛ اسقاط حكومت هاي غرب محور؛ تاسيس خاورميانه مردم سالار؛ مشغوليت هاي آمريكا در جبهه هاي مختلف؛ بحران اقتصادي اروپا و رشد توانمندي هاي متعارف و غير متعارف كشور از هر نظر، زمينه را براي تسريع در تحقق نظام امنيتي مطلوب فراهم آورده است. نيازمنديهاي امنيتي خاص ايران و تهديداتي كه از درون و برون منطقه متوجه اين كشور است زمينه را براي تحقق سامانه امنيتي ايران مبتني بر "بازدارندگي فعال" فراهم آورده است.
در كشور ما به مناسبت هاي مختلف همايش هاي فراواني برگزار مي شود. به عنوان مثال در باره خليج فارس صرفا دو مركز دفتر مطالعات وزارت خارجه و جهاد دانشگاهي مجموعا بيش از ۲۷ همايش ملي و بين المللي برگزار كرده اند.
در دانشگاه ها و مراكز مطالعاتي و تحقيقاتي ديگر نيز به كرات و مرات در اين باب نشست هايي در سطوح متفاوت برپا شده است.
در اين گردهمايي ها، چهره هاي برجسته و صاحب نظران داخلي و خارجي از ايران و اقصي نقاط جهان دور هم جمع مي‌شوند تا در باره وجوه مختلف يكي از مهمترين مناطق به بحث و تبادل نظر بپردازند. منطقه اي كه از دير باز امنيت اش به بسياري از پديده هاي دور و نزديك باز بسته است.
مروري بر مطالب ارائه شده در اين همايش ها و نشست‌هاي متعدد، حاكي از آن است كه تقريبا تمامي وجوه ممكن در اين زمينه مورد تحقيق و تفحص دقيق كارشناسان و انديشمندان قرار گرفته و بند از بند و تار از پود موضوعات متفاوت باز و مورد بازبيني و امعان نظر قرار گرفته است.
يكي از مهمترين مباحثي كه تصريحا و تلويحا در تمامي اين نشست هاي پر تعداد مورد توجه و عنايت كارشناسان قرار گرفته موضوع امنيت خليج فارس و راهها و روش هاي تحقق آن است.
اما سوال اساسي اينجاست كه چرا از درون اين نشست‌ها طرحي قابل اجرا، پيشنهادي مشخص، راهكاري عملي و پروژه اي راهگشا براي كاهش بحران و افزايش سطح امنيت جمهوري اسلامي در محيط امنيتي بلافصل خود تاكنون ارائه يا عملياتي نشده است؟
حقيقتا نمي توان پاسخ ساده اي به اين سوال مهم داد. مروري بر عناوين مباحث مطروحه در نشست هاي مذكور و همايش هايي با مضمون هاي مشابه در كشور، حاكي از آن است كه در بررسي و تحقيقات همه وجوه مورد توجه قرار گرفته است؛ نگاه كارشناسي قابل توجهي نيز از ابعاد مختلف به حوزه‌هاي گوناگون صورت گرفته؛ طرح ها و پيشنهادهاي متعددي نيز ارائه گرديده و در باب موضوع مورد نظر يعني امنيت در خليج فارس نيز تحقيقات ارجمندي در معرض قضاوت و ارزيابي قرار داده شده اما مشكل اساسي اين است كه عموم طرح ها، پيشنهادات و پروژه ها در ذيل گفتمان امنيت دسته جمعي در منطقه ارائه گرديده است. گفتماني كه با توجه به شرايط موجود، ظرفيت هاي منطقه، خواست حكام حاشيه جنوبي خليج فارس، اراده نيروهاي اثر گذار فرامنطقه اي، سابقه طرح هاي ناكام و از همه مهمتر فضاي عملياتي موجود همخواني ندارد.
پذيرش اين نكته سخت است اما بايد اذعان كرد كه گفتمان مذكور در منطقه و با لحاظ مشاركت همه اعضاي محيط امنيتي نه در گذشته محقق شده و نه در حال حاضر شدني است و نه به احتمال بسيار( با شرط استمرار شرايط جاري) در آينده مي توان بر روي عملياتي شدن آن حساب باز كرد.
در اين فرصت كوتاه نمي توان به سابقه ارائه اين طرح و فرضيه ها و مفروضات مندرج در آن پرداخت. اين مباحث عمدتا آكادميك و در محافل علمي مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد و نبايد خاطر مخاطب عام را در اين مختصر بدان سو متوجه كرد. اما براي تكميل بحث ناچار مختصري به گذشته اشاره مي شود.
در دوران پس از خروج انگليس از خليج فارس و با اعاده حاكميت ايران بر جزاير سه گانه، براي نخستين بار، اين حكومت پهلوي دوم بود كه پروژه امنيت دسته جمعي را مطرح و پيشنهاد تاسيس يك سامانه امنيتي مشترك براي تامين امنيت در خليج فارس را ارائه كرد.
هدف شاه البته كنترل امنيت منطقه از مسير همكاريهاي مشترك و فيمابين شمال و جنوب در ذيل سپهر امنيتي غرب بود. برغم سر سپردگي امرا و ملوك منطقه به غرب و چشم زدن از قدرت رو به فزوني شاه، آنها از تمكين اين خواسته سر باز زدند و تلاش هاي مكرر و مستمر او را در اين باب ناكام گذاشتند.
هدف شاه از تاسيس سازمان امنيتي مذكور، بسط نفوذ منطقه اي و نقش آفريني برتر در تراز جهاني بود كه با عدم تمكين اميران حاشيه جنوبي مواجه و عملا اين طرح فرجامي در پي نداشت.
پس از وقوع انقلاب، جمهوري اسلامي به انحاء مختلف كوشيد تا با تكيه بر اشتراكات بسيار ميان نظام نوپاي اسلامي و نظام هاي سلطنتي و ملوك الطوايفي حاشيه جنوبي همگرايي ايجاد كند.
اين تلاش ها معطوف به آفرينش فضايي امن و تامين امنيت منطقه به صورت مشاع براي تمامي اعضاي محيط امنيتي صرفنظر از نوع حكومت و وابستگي هاي بيروني بود. بر اين اساس ايران مي كوشيد مبتني بر سياست مستقل خويش در عرصه بين الملل و با تكيه بر شعار نه شرقي و نه غربي، امنيت منطقه را توسط حاشيه نشينان اين خليج فراهم آورد.
كوشش هاي بسياري براي زدن پل ميان دو طرف آغاز و طرح ها و پيشنهادهاي مختلف و متعدد براي بسط همكاري‌هاي فيمابين ارائه شد اما بجز واكنش هاي اندكي از سوي عمان (كه مسبوق به سابقه نيز بود) تحرك ديگري از سوي جنوب مشاهده نشد.
در مقابل، تمامي كشورهاي حاشيه جنوبي با سرعتي شگفت آور و بدون توجه به مشكلات و گرفتاري ها و رقابت‌هاي دروني، سازماني امنيتي عربي را پايه گذاشتند.
تاسيس شتابزده شوراي همكاري خليج فارس موجب انقسام عيني و عملي شمال و جنوب در حوزه امنيت شد. جنگ ايران و عراق و حمايت آشكار و نهان تمامي اعضا، جهت گيري حال و آينده شورا را به تصوير مي كشيد. در حقيقت شوراي همكاري تحقق آمال اعراب حاشيه جنوبي براي تاسيس يك نظام امنيتي مشترك غير ايراني (با سويه مماشاه با شاه و مقابله با جمهوري اسلامي) با هدايت و هماهنگي بيروني بود.
تعبير اعراب حاشيه جنوبي از اين بستر مشاركت جمعي عربي، خواب راحت امنيتي و با فاصله در كنار همسايه شمالي با عنايت به همبستري با آمريكا و سايرين بود. تمايل درون عربي به ناشنيده گرفتن طرح هاي امنيتي ايران و سپس ناديده گرفتن جمهوري اسلامي در هر دو دوره حاكميتي و افزون بر آن تعلق خاطر امنيتي و سياسي به غرب و تلقي رقيب امنيتي گذشته به خصم كنوني از سوي برادر بزرگتر(عربستان) زمينه‌هاي همكاري هاي مشترك سياسي و امنيتي ميان شمال و جنوب را با فراز و فرودهاي بسياري همراه كرد.
آنچه ثابت بود نگاه مشكوك اعراب به جمهوري اسلامي و پس زدن دعوت هاي مكرر او به تاسيس يك سامانه جمعي براي دستيابي به منافع مشترك بود.
اين دعوت بر اساس همان گفتمان سنتي و البته لحاظ شرايط طبيعي و ژئوپليتيك منطقه بود كه به شكل كاملا بديهي مي بايست محقق مي شد. اما در عمل چنين چيزي رخ نداد.
هالستي از برجسته ترين متفكران در حوزه روابط بين الملل براي تحقق نظام امنيتي مشترك و جمعي شروط مختلفي را بيان مي كند. از منظر او نظام هاي منطقه اي مي بايست: فهم مشترك و متفقي از امنيت ملي داشته باشند؛ نظام هايي پايدار باشند؛ به ارزش هاي مشتركي پايبند باشند؛ از بخشي از منافع خود بخاطر اهداف بلند مدت درگذرند؛ هر كشور حق حاكميت ديگري را به رسميت بشناسد؛ بازيگران غير حاكميتي ايجاد اختلال نكنند؛ اعتماد فيمابين برقرار باشد؛ رفتارهاي دولت ها قابل پيش بيني باشد؛ و بالاخره اين كه طرفين التزام به همكاري و مذاكره و تبادل نظر داشته باشند.
مروري بر اين شروط بيانگر آن است كه تحقق اين شروط در دو دوره متفاوت قبل و بعد از انقلاب عملا ميسر نبوده و هر طرف ساز امنيتي خود را كوك كرده است.
نگاهي گذرا به اولويت هاي امنيتي دو طرف شمال و جنوب حاكي از آن است كه جز اشتراك لفظي در بسياري از مفاهيم موجود در ادبيات سياسي دو طرف، تقريبا هيچ وجه مشتركي ميان شمال و جنوب در تعريف و تبيين و تحقق امنيت، روش ها و تهديدات مرتبط و نظاير آن وجود ندارد.
بيش از سه دهه از عمر انقلاب سپري شده و برغم همه ظرفيت هاي همگرايانه و اهداف مشتركي كه مي توانست به تقويت پيوندهاي دوطرف مدد رساند اما در عمل و از قضا سركنگبين صفرا فزوده و روغن بادام ابراز تمايل ايران به تاسيس نظام امنيتي مشترك خشكي روابط و گريز از مركز را به بار آورده است.
بي ترديد بهترين الگو براي تحقق امنيت و منافع ملي كشورهاي عضو اين محيط امنيتي، تحقق مدلي نزديك به الگوي مذكور است. اما سوال اساسي اين است كه در قبال شرايطي كه براي بيش از چهار دهه تقريبا شكل ثابتي به خود گرفته آيا مي توان از نسخه هاي قديم و سنتي نظير امنيت دسته جمعي سخن به ميان آورد؟ آيا زمان آن نرسيده كه به آسيب پذيري اين الگو و موارد مشابه آن پرداخت و احيانا روش ها و نظام هاي جايگزين را مورد توجه و دقت نظر قرار داد؟
كشورهاي حاشيه جنوبي و حاميان غربي آنان به زبان و بيان هاي مختلف و به صريح ترين شكل ممكن، اين سيستم را رد كرده و اساسا در هيچ يك از طرح هاي امنيتي مشترك خود جا و جايگاهي براي جمهوري اسلامي قايل نيستند.
تقريبا در تمامي طرح ها و پروژه هاي امنيتي پيشنهاد شده از سوي مراكز متعدد مطالعاتي غربي و منطقه اي اساسا توجهي به امنيت و منافع ملي جمهوري اسلامي نمي شود و ارزش ها و خواسته ها و تمايلات امنيتي اين كشور در جوار و جدار منطقه ناديده انگاشته مي شود.
اكثر طرح هاي پيشنهادي مبتني بر نظام دسته جمعي، مبتني بر ايده "همه غير از ايران" يا "همه در برابر ايران" است.
در چنين حالتي چه مي توان و بايد كرد؟ آيا باز هم بايست بر طبل امنيت دسته جمعي كوبيد و پژواك هاي اندك و ناخوشايند آن را از دور و نزديك به نظاره نشست؟ آيا در شرايطي كه جنوب ساز خود را مي زند و سازو كار و سازمان و سامانه خويش را آفريده و توجهي به خواسته هاي مشروع امنيتي عضو ارشد محيط امنيتي در شمال ندارد باز هم بايد به توجيه شرايط پرداخت و در ارائه طرح هاي جايگزين تعليل و تعلل كرد؟
نويسنده بر اين گمان است كه براي تحقق نظام امنيتي مطلوب جمهوري اسلامي در شرايطي كه تلاش ها براي نظام امنيت دسته جمعي نا كارآمد جلوه كرده، نمي توان و نمي بايست متوقف در اين موضوع ماند.
منطقه خاورميانه شرايط امنيتي خاصي را تجربه مي كند كه تكرار آن محال است. شيوع بيداري اسلامي؛ مشغوليت هاي داخلي عراق و فقدان ارتش اين كشور، وضعيت بي ثبات و ناپايدار عربستان و برادران كوچكترش در بحرين و كويت؛ اسقاط حكومت هاي غرب محور؛ تاسيس خاورميانه مردم سالار؛
مشغوليت هاي آمريكا در جبهه هاي مختلف؛ بحران اقتصادي اروپا و رشد توانمندي هاي متعارف و غير متعارف كشور از هر نظر، زمينه را براي تسريع در تحقق نظام امنيتي مطلوب فراهم آورده است.
نيازمنديهاي امنيتي خاص ايران و تهديداتي كه از درون و برون منطقه متوجه اين كشور است زمينه را براي تحقق سامانه امنيتي ايران مبتني بر "بازدارندگي فعال" فراهم آورده است.
براي تحقق اين امر ديگر نمي توان به عشوه ها و كرشمه‌هاي امنيتي همسايه هاي جنوبي و همسايه هاي مجازي چشم دوخت و از آنان مشاركت جمعي در تامين امنيت را التماس كرد. توانمندي هاي ايران، زمينه بسط حاكميت مقتدر بر خليج فارس را فراهم آورده و توان بازدارندگي ايران به حدي رسيده كه بتواند به طور منفرد امنيت و منافع ملي خود در منطقه را مستغني از اغيار فراهم آورد و البته ديگران را نيز وادار به تمكين نمايد.
دوران امنيت دسته جمعي بدون ايران به سر آمده و در اين هنگامه، هنگام تغيير گفتمان امنيتي فرا رسيده است. گفتماني مبتني بر واقعيت ها و حقايق. 

دكتر جواد شعرباف

https://siasatrooz.ir/vdca0an0.49n6a15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی