گروه ورزش - سکوت بازیکنان ملی پوش دو تیم استقلال و پرسپولیس پس از پایان هفتاد و پنجمین دربی پایتخت در برابر نمایندگان رسانههای گروهی شایعات روزهای اخیر را قوت بخشید که آنها تصمیم گرفتند به دلیل انتقادهای وارده به فوتبالیها به ویژه پس از موفقیت ورزشکاران رشته های غیر فوتبالی در بازیهای المپیک رسانه های گروهی را بایکوت کنند.
با وجود این که نمایندگان رسانههای گروهی پس از پایان دربی ۷۵ دقایق زیادی را برای گفت و گو با بازیکنان دو تیم به ویژه بازیکنان ملی پوش این تیمها در تونل منتظر ماندند، بازیکنان استقلال و پرسپولیس بدون توجه به خواسته نمایندگان رسانهها برای انجام گفت و گو از انجام مصاحبه با خبرنگاران خودداری کردند تا به این شکل تفکرات غیر حرفهای خود را به اثبات برسانند.
بهانه ملی پوشان برای خودداری از انجام مصاحبه با خبرنگاران رسانههای گروهی اقدامی کودکانه و خندهدار است به ویژه وقتی علت آن به ماجرای انتقاد رسانهها از عملکرد ملیپوشان در مقطع فعلی برمیگردد!
فوتبالیستهای ملی پوشان ایران که هر یک با رقمهای میلیاردی به عضویت تیمهای لیگ برتری درآمدند با اعتماد به نفسی مثال زدنی خود را در زمره بهترینها میدانند و معتقدند کسی نباید از آنها ایراد بگیرد،این طیف از بازیکنان با وجود ارائه بازیهای ضعیف و دور از کیفیت بر این باورند که به دلیل حضور در تیم ملی فوتبال ایران نباید انتقادی به آنها وارد شود!
ملی پوشان فوتبال ایران که روز به روز دچار افت بیشتری میشوند،با اخذ چنین تصمیمی،چالشی بزرگ را برای خود و تیم ملی فوتبال ایران در آستانه بازیهای انتخابی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل به وجود آوردند چون در برهه کنونی این اتفاق میتواند فضای ضد فوتبال حاکم بر جامعه را تشدید کند تا ضربه مهلکتری به فوتبال رنجور ایران وارد شود.
هرچند ملی پوشان فوتبال ایران خیال میکنند در زمره بهترینها قرار دارند اما بازیکنان میلیاردی بهتر است برای اطلاع از حقیقت ماجرا سری به محافل عمومی بزنند تا متوجه شوند مردم درباره آنها چگونه فکر میکنند و چطور سخن میگویند،هرچند درک این موضوع برای ستارههای کاغذی فوتبال ایران سخت است اما واقعیت اینست که این روزها هیچ کسی از فوتبالیها دل خوشی ندارد!
ناکامیهای پی در پی فوتبالیها در میادین بین المللی،ریخت و پاشهای مالی فراوان برای پرداخت حقوق فوتبالیستها و فرار مالیاتی این طیف با دور زدن قانون، کسب نتایج دور از انتظار تیمهای پر هزینه باشگاهی در رقابتهای لیگ برتر و .... سبب شد تا فوتبالیها ناگهان به چهرههای غیر قابل تحمل جامعه تبدیل شوند اما عجیب اینجاست که فوتبالیها و مسوولان آنها با بی تفاوتی خاص این رفتارها را به طیف اندکی از جامعه ربط میدهند تا مبادا مجبور به تغییر رفتار در قبال عملکرد ضعیف خود نشوند.
به نظر میرسد چنانچه ستارههای خاموش فوتبال ایران بخواهند به رفتار غیر حرفهای و غیر اصولی خود در قبال رسانههای گروهی ادامه دهند بازنده بزرگ این بازی نام خواهند گرفت چرا که رسانه بدون این طیف از جامعه ورزش میتواند به حیات و فعالیت خود ادامه دهد اما قطعا فوتبالیهای دل باخته شهرت نمیتوانند بدون رسانه شرایط را برای تداوم فعالیت خود فراهم سازند از این رو تردیدی نیست که این طیف به زودی از تصمیم خود منصرف خواهند شد چون در غیر این صورت چنین رفتاری زمینه فراموشی آنها را رقم خواهد زد.
از طرفی باید دید مسوولان فدراسیون فوتبال در قبال اخذ این تصمیم غیر حرفهای و غیر اصولی چه تدبیری را اتخاذ خواهند کرد، اگر مدیریت فدراسیون فوتبال به شیوهای منطقی در صدد حل این ماجرا باشد باید ترتیبی اتخاذ کند تا ملی پوشان فوتبال ایران همانند علی کفاشیان و همکارانش در برابر انتقادات رسانهها و افکارعمومی صبوری به خرج دهند اما اگر قرار به پذیرش این ماجرا از سوی مدیریت فدراسیون فوتبال باشد قطعا انتقادها از مدیریت فدراسیون فوتبال نیز افزایش پیدا خواهد کرد چون این اتفاق میتواند بازیکن سالاری در فوتبال ایران را به معنای واقعی نشان دهد که این مساله برای فوتبال ایران و مدیریت آن هزینههای زیادی خواهد داشت.
اما سخن آخر اینکه رسانه ها ،نمایندگان افکار عمومی جامعه هستند و دهن کجی به آنها در واقع دهن کجی به مردم است.