آزادی اصلــــیتـــرین و برجستهتـــــرین ادعــای اصلاحطلبان است که در خرداد ۷۶ نیز با همین شعار توانستند دولت را به دست بگیرند. هرچند این جریان سیاسی در شعار مدام از آزادی گفته، اما آنچه در عمل از آنها شاهد بودهایم، فاصله زیادی با آزادی داشته است. این روزها و درحالیکه شهرداری تهران را نیز اصلاحطلبان به دست گرفتهاند، حضور محمدعلی نجفی شهردار اصلاحطلب تهران در جلسه هیئت دولت، بار دیگر میزان پایبندی اصلاحطلبان به آزادی را به اذهان متبادر کرد. در ادامه به برخی از این مصادیق اشاره میشود:
نوع مواجهه با مخالفان
یقیناً آزادی زمانی معنا پیدا میکند که افراد و جریانها برای دیگرانی غیر از خود و کسانی که با آنها تفکر و دیدگاههایی متفاوت داشته باشند، آزادی قائل باشند. جریان اصلاحات در دوران حاکمیتش بر دولت و مجلس ششم نشان داد که هیچگاه به چنین چیزی پایبند نبوده است. بهطوریکه نوع برخورد آنها با مخالفان و منتقدان در بزنگاههای مختلف این واقعیت را نمایان کرد. بهعنوانمثال در دوران اصلاحات آیتالله مصباح یزدی یکی از چهرههای اصلی بود که دیدگاههای اصلاحطلبان را مورد انتقاد قرار میداد. وی بارها چهرههای اصلاً طلب را به مناظره و گفتوگو دعوت کرد اما آنها درحالیکه شعار آزادی سر میدادند اما هیچگاه حاضر به مناظره و گفتوگو آیتالله مصباح نشدند. آنها حتی پا را فراتر از این گذاشتند و علاوه بر اینکه حاضر به گفتوگو نشدند، رویکرد تخریب و توهین به ایشان را پیشه کردند بهطوریکه در روزنامههایشان به بارزترین شکل ممکن آیتالله مصباح یزدی را مورد اهانت قرار میدادند.
برخورد با فعالین دانشجویی
یکی دیگر از جاهایی که بروز و ظهور آزادی توسط اصلاحطلبان، خود را نشان داد، فضای دانشگاهها بود. جریان اصلاحات بعد از دوم خرداد ۷۶ بهگونهای فضای دانشگاه را تحت سیطره خود قرار داده بود که فضا برای منتقدان دولت بهشدت سخت بود و انتقاد از دولت اصلاحات هزینههای فراوانی به دنبال داشت. نمونههای فراوانی از برخوردهای زننده و تند دولت اصلاحات با فعالین دانشجویی منتقد وجود دارد. بهطوریکه حتی در برخی دانشگاهها اسامی دانشجویان در بلندگوی خوابگاهها برای حضور در کمیته انضباطی برده میشد.
برخورد وزیر علوم وقت با یک تجمع دانشجویی در آبانماه سال ۸۱، از نمونههای بارزی است که عمق واقعیت اصلاحطلبان در برخورد با منتقدان را نشان داد. مصطفی معین در واکنش به تجمع تعدادی از دانشجویان مقابل وزارت علوم برخورد امنیتی و قضایی با آنها را خواستار شد: «بر این اساس تقاضا دارد دستور فرمایند مسئله به لحاظ امنیتی، اطلاعاتی، سیاسی، حقوقی و قضایی مورد بررسی کامل قرار گیرد و از بروز حوادث خسارتبار دیگر در وضعیت حساس دانشگاههای کشور پیشگیری به عمل آید.»
انحلال شورای شهر اول
جریان اصلاحات در حالی مدعی آزادی است که بعد از لیاخوف و مصدق، افتخار انحلال یکنهاد برآمده از رأی مردم را در کارنامه خود دارد. در زمان حاکمیت اصلاحطلبان بر دولت و مجلس، شورای شهر اول تهران بهعنوان نهادی که از سوی مردم روی کار آمده بود با حکم دولت خاتمی قبل از آنکه دوره شورا به پایان برسد ساقط شد. نکته قابلتوجه اینکه، این اتفاق در حالی رخ داد که اکثریت شورا دست خود اصلاحطلبان و افرادی چون سعید حجاریان بود. جریانی که حتی با همفکران خود چنین برخوردی میکند، واضح است که برخوردش با مخالفانش چگونه است.
ممانعت از حضور شهردار تهران در هیئت دولت
نوع مواجهه دولت اصلاحات با محمود احمدینژاد زمانی که وی شهردار تهران بود، یکی دیگر از مصادیق پایبندی اصلاحطلبان به آزادی است. اصلاحطلبان وقتی در انتخابات دوم شورها شکست خوردند و شورای شهر تهران احمدینژاد را بهعنوان شهردار تهران انتخاب کرد، دولت اصلاحات مانع حضور وی در جلسات هیئت دولت شد. این در حالی است که طبق معمول و با توجه به اهمیت شهر تهران قبل از آن، شهردار تهران در جلسات هیئت دولت حضور داشت و انتظار میرفت شهردار جدید نیز در جلسات هیئت دولت حضور یابد که این اتفاق نیفتاد. نکته قابلتوجه اینکه، دولت اول روحانی نیز حاضر نشد محمدباقر قالیباف را به این دلیل که وی ازنظر فکری باروحانی تفاوت داشت، به جلسات هیئت دولت راه دهد. اما آنگاهکه شهردار عوض شد و چهرهای همفکر دولت، شهرداری را تصاحب کرد اجازه حضور در جلسات را پیدا کرد.
برخورد تند با رئیس صداوسیما
علاوه بر این، نوع مواجهه دولت اصلاحات با علی لاریجانی رئیس وقت صداوسیما، از دیگر مصادیقی است که واقعیت ادعاهای جریان اصلاحات پیرامون آزادی را به نمایش گذاشت. وقتی لاریجانی در فرودین ۷۹ گوشههایی از کنفرانس خفتبار برلین را از صداوسیما پخش کرد با برخورد تند اصلاحطلبان مواجه شد و رئیس دولت اصلاحات مانع حضور او در جلسات هیئت دولت شد.
انتقام از مردم در سال ۸۸
فتنه سال ۸۸ و مواجهه اصلاحطلبان بارأی دهها میلیونی مردم، نمونه برجستهای از میزان پایبندی این جریان به رأی مردم است. جریان تندرو اصلاحات بهقدری در پذیرش دیدگاه منتقد خود دگم بود که وقتی در جریان انتخابات با نه مستقیم و واضح مردم مواجه شد، حاضر نشد رأی آنها را بپذیرد بلکه تصمیم گرفت از آنها انتقام بگیرد.
سخن پایانی
عملکرد جریان اصلاحات در عرصه واقعی نشان داده که آنها علیرغم شعارهایی که در رابطه با آزادی میدهند، اما در عرصه عمل هیچگاه به این ادعا پایبند نبودهاند و آنچه موجب شد تا جریان اصلاحات شعار آزادی سر بدهد نتیجه حاکمیت فضای اجتماعی خاص آن دوران منبعث از حضور دولت سازندگی در کشور بود. درواقع مسئله آزادی برای اصلاحطلبان بیش از آنکه مسئلهای اصولی و واقعی باشد، روشی برای پیشبرد اهداف سیاسی و انتخاباتی آنان است.
عباس حسینی - برهان