سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۳:۵۰
کد مطلب : 108013

دفاع با شمشیر نمی‌شود

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در نشست امنیتی مونیخ در باب...

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در نشست امنیتی مونیخ در باب توان موشکی و دفاعی و نیز حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه تاکید کردند که برای دفاع از ملت و حریم ایران باید توان نظامی و حضور منطقه‌ای داشت و با شمشیر نمی‌توان دفاع کرد. این سخنان ظریف در حالی بازتاب‌های متعددی به همراه داشت که یک سوال اساسی در ذهن ایجاد می‌شود و آن اینکه این سخنان در دنیای امروز که قرن بیست و یکم و عصر تمدن نامیده می‌شود سندیت دارد و آیا بهتر نیست که به جای رویکرد به چنین اقداماتی راه مصالحه را در پیش گرفت و از آن طریق به امنیت دست یافت؟
در پاسخ به این پرسش بررسی تحولات کنونی منطقه و البته سابقه رفتاری حاضران در منطقه و قدرت‌های بزرگ قابل توجه است. در حوزه تهدیدات مطرح برای جمهوری اسلامی بخشی از تهدیدات شامل رفتارهای کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج‌فارس می‌شود. آنهایی که اراده و استقلال از خود نداشته و مهره‌هایی شده اند در دستان آمریکا.
نشست ورشو در حالی برگزار شد که مقامات این کشورها که ادعای حمایت از فلسطین را سر می‌دادند و آن را مسئله‌ای عربی عنوان می‌کردند در کنار سران رژیم صهیونیستی نشسته و جمله‌ای در باب فلسطین بیان نکردند. آنها تحت خواسته آمریکا دست دوستی به دشمن فلسطین دادند و علیه جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت به عنوان محور حمایت از فلسطین موضع‌گیری کردند.
با این شرایط چگونه می‌توان به صداقت کشورهای عربی که میلیاردها دلار هزینه خرید تسلیحاتی می‌کنند در حالی که اراده‌ای از خود ندارند و وابسته به آمریکا هستند. نکته قابل توجه آنکه کشورهایی مانند عربستان و امارات آشکارا از تروریست‌ها علیه ایران حمایت می‌کنند که حمله تروریستی اخیر در زاهدان نمودی از آن است.
وضعیت رژیم صهیونیستی نیز آشکار است و چنانکه بارها تاکید کرده به دنبال یافتن فرصتی برای ضربه زدن به امنیت جمهوری اسلامی هستند و در این راه از هیچ اقدامی فروگذار نیستند.
اما در کنار این مباحث نوع رفتار کشورهای اروپایی و آمریکا در قبال جمهوری اسلامی و منطقه قابل توجه است. نخست آنکه کشورهای اروپایی در حالی از مذاکره و تعامل با ایران می‌گویند که بر خلف وعده‌های برجامی رسما در نشست امنیتی مونیخ اعلام کردند که اختلافاتشان با آمریکا در قبال ایران تاکتیکی است. این واژه یک معنا دارد و آن اینکه هدف آنها با آمریکا در قبال جمهوری اسلامی یکسان است اما راه رسیدن به هدفشان متفاوت است.
برای دانستن راهبرد اروپا یادآوری سیاست آمریکا کفایت می‌کند. آمریکا می‌گوید براندازی نظام و بازگشت ایران به دورانی که غرب بر ایران حاکمیت داشت هدف نهایی آمریکا است. با این شرایط می‌توان دریافت که اروپا نیز نگاه دوستانه و تعاملی با ایران ندارد و چنانکه بارها اعلام کرده سیاستش فشار و مذاکره برای رسیدن به اهدافش است.
حال این سوال مطرح می‌شود که این رویکرد اروپا چه ارتباطی به توان نظامی و دفاعی و منطقه‌ای ایران دارد؟ پاسخ به این پرسش را در کنار سیاست‌های تحریمی اروپا در عملکرد آنها در طول ۸ سال دفاع‌مقدس می‌توان مشاهده کرد که سلاح‌های پیشرفته از جمله سلاح‌های شیمیایی را در اختیار صدام قرار دادند. هزاران نفر از مردم ایران همچنان از عوارض سلاح‌های شیمیایی غرب رنج می‌برند و تنها گزینه برای عدم تکرار این وضعیت قطعا جز تقویت توان دفاعی کشور و حضور فعال در منطقه نخواهد بود.
دوم آنکه سیاست آمریکا بر اصل بحران سازی استوار است چنانکه حمایت از گروه‌های تروریستی همچون داعش همواره در راس اقدامات آنها است. اوبامایی که ادعای دموکراسی نیز سر می‌داد صراحتا اعلام می‌کند هدف آمریکا نه مبارزه با داعش بلکه مدیریت آن در قالب منافع آمریکاست. بررسی تحولات منطقه در دوران ترامپ نیز نشان می‌دهد که این سیاست استمرار یافته است.
اما آنچه در مقطع کنونی تقویت توان دفاعی و نیز حضور منطقه‌ای ایران را در حوزه امنیتی ضروری می‌سازد تحرکات اخیر آمریکا برای ایجاد جریان‌های جدید از تروریست‌هاست. شواهد نشان می‌دهد که آمریکا در مرز عراق و سوریه به دنبال ایجاد جریان‌های تروریستی است چنانکه اخیرا تسلیحات و نیروهای بسیاری را به این مناطق اعزام کرده است.
در همین حال اسناد نشان می‌دهد که آمریکا در کنار هدف قرار دادن نیروهای مقاومت مردمی عراق در حال احیای طرح شورای بیداری است که در سال‌های حضور نیروهای آمریکایی در عراق توسط ژنرال پترائوس اجرا شد. ۲۰ الی ۳۰ هزار نیروی بعثی که در قالب ساماندهی عشایر عراق صورت گرفت. 
در آن طرح آمریکا با ادعای حمایت از مرزنشینان به ایجاد گروه‌های بعثی پرداخته و سپس آنها را وارد ارتش عراق ساخت که نتیجه آن نفوذ گسترده تروریست‌ها در این کشور در سال ۲۰۱۴ بود. در حوزه سوریه نیز آمریکا در کنار حفظ تروریست‌ها سیاست چندپاره‌سازی سوریه را نیز اجرا می‌کند طرحی که دامنه آن در آینده کل کشورهای منطقه را در بر می‌گیرد. مجموع تحرکات آمریکا در منطقه و البته اقداماتی که انگلیس و فرانسه برای توسعه نظامی‌گری خود در منطقه صورت می‌دهد نشانگر آن است که آنها حفظ بحران و تشدید فضای نظامی در منطقه را در دستور کار دارند.
با این شرایط دور از ذهن نیست که آنها گزینه نظامی مستقیم و یا تحریک مهره‌های منطقه‌ای خود برای گزینه نظامی علیه ایران را در دستور کار داشته باشند. چنانکه در اوایل انقلاب با دیوانه‌ای چون صدام این سناریو را اجرا کردند. آنچه تاکنون مانع این اقدامات شده نه مذاکره بلکه ایستادگی ایران در حفظ و ارتقای توان دفاعی و موقعیت منطقه‌ای بوده است.
این حقیقتی انکارناپذیر است که داشتن توان بالای نظامی تنها مولفه حفظ امنیت در برابر تهدیدات است که همزمان با آن تقویت توان اقتصادی کشور و رسیدن به اقتصادی درون‌زا امری ضروری می‌نماید. تن دادن به مطالبات غرب در قالب مذاکرات موشکی، منطقه‌ای و یا پیوستن به کنوانسیون‌هایی چون اف.ای.تی.اف، پالرمو، سی.اف.تی و... در اصل از دست دادن مولفه‌های قدرت در برابر تهدیدات است که جز تسلیم شدن نتیجه‌ای به‌همراه ندارد، چراکه ادامه این روند یعنی رسیدن به نقطه‌ای که توان دفاعی کشور جز شمشیر نخواهد بود و چنانکه ظریف به درستی گفته با شمشیر نمی‌توان دفاع کرد؛ لذا تقویت توان دفاعی و موقعیت منطقه‌ای در کنار تحقق تقویت توان اقتصادی و فرهنگی کشور تنها گزینه پیش‌روی کشور است و چنانکه ملت همواره پای کار هستند مسئولان نیز با نترسیدن از دشمن و رویکرد به تعقل بیشتر در راستای اقتدار کشور، می‌توان به این مهم دست یافت.

نویسنده: قاسم غفوری

https://siasatrooz.ir/vdca6an6e49nww1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی