ابناء بشر از بدو آدم و حوا در این اندیشه بودند که چگونه میتوانند مشکلات پیش رو را حلوفصل نموده و بنبستها را باز کنند تا بشود به کمک هم و در کنار یکدیگر به مبحث تعاون در همه امور پرداخت و هرکس نقشی برای رفاه دیگری داشته باشد. کشفیات، اختراعات و ابداعاتی که طی چهار و نیم میلیارد سال ظهور تمدن در سیاره زمین بهدستآمده هدفی جز تسهیل در امور برای ارتقاء زندگی ابناء بشر نداشته اما پس از گذشت چند سال هریک از این پیشرفتها به صورتی در خدمت کسب زیادهطلبی و فزونخواهیهایی شد تا چاقو تنها ابزاری برای ذبح حیوانات و رفع احتیاجات ضروری ارتزاق نباشد بلکه درنهایت به وسیلهای تهدیدآمیز مبدل گردد. وارد مبحثهای تازه دیگری که متعلق به قرن جدید است نمیشویم زیرا میزان این تجاوزات بهقدری زیاد است که از حوصله این ستون خارج میشود بنابراین تنها به ذکر مهمترین ها که چالش تراریختگی مواد غذایی است بسنده کرده و ازدیاد بیشازاندازه سرطانهای مختلف را از اینسو متذکر میشویم. اگر سازمان حفاظت از محیطزیست و مسئولان بهداشت و تغذیه کشور هرکدام به نحوی درصدد بودند تا زمانی که بحثی شروع میشود توپ را در زمین یکدیگر بیندازند اما این امر نمیتواند متولیان بالادستی را مبرا نماید زیرا همچنان از سوی NGO ها «سمنها» مطالبه میگردد که این سالها به دلیل کمبود مواد غذایی و ارزشافزوده بالای آنها و بیتناسب بودن با سبد درآمدی جامعه، کمتر کسی پیدا میشود تا دراینباره تحقیق و تفحص و درنتیجه معترض باشد که تولیدکنندگان هم با نادیده گرفتن همه مقررات وضعشده جهانی و کشوری توسط سازمان در کمای استاندارد و تحقیقات صنعتی به کار خودشان ادامه داده تا مصرفکنندگان بی روغن نمانند اگرچه «پالم» هنوز هم در خطوط تولید آنها نقش قابلملاحظهای دارد! حالا در کنار آن رانت لبنیات که عامل حفظ تندرستی جامعه میباشد اگرچه جدول سلامتی را که حاوی خطوط رنگی سبز، قرمز و نارنجی است با برتری سبز در چاپ رعایت میکند اما هریک از محصولات را بهعنوان پایلوت در اختیار آزمایشگاهها قرار دهیم، خواهیم دید چگونه رنگ قرمز در صدر قرار میگیرد! البته از بخش خصوصی انتظار چندانی دراینباره نمیرود تا منتظر مواد اولیه معتبر و مناسب ازنظر قیمت باشند و بتوانند تولید خود را با بهایی منطقی عرضه کنند اما نباید این روش در بستر دولتیها و خصولتی ها هم جایگزین اعتماد جامعه شده تا ضمن نهی از انجام آن خود واعظ غیرمتعظ باشند! این روزها شاهد اخبار ضدونقیض پیرامون کشف ماینرها برای استخراج رمز ارز در زیرزمین شرکت بورس اوراق بهادار پایتخت بودیم تا این موضوع توسط یکی از اعضاء هیئتمدیره هم تلویحاً تأیید شده و رئیس آن نیز استعفا دهد! اینجاست که باید بهناچار سراغ ضربالمثلها رفت و از میان آنها «هرچه بگندد نمکش میزنند/ وای به روزی که بگندد نمک» را انتخاب نمود و اشاره داشت چرا وزارت نیرو جایزه کشف محل ماینرها را به بورس اوراق بهادار نمیدهد تا به افتخارات خود بیفزاید که چگونه در سالهای ۹۹ و ۴۰۰ هزاران سهامدار خود را به خاک سیاه نشاندند تا ضمن بیخانمان شدن مقروض گردند؟! روابط عمومی بورس اوراق بهادار در تاریخ سهشنبه هفتم مهرماه طی اطلاعیه اعلام کرد «اگرچه شرکت بورس اوراق بهادار تهران ورود به حوزه رگلاتوری رمز ارز را بهعنوان یک دارایی دیجیتال و در قالب یک پروژه تحقیقاتی دنبال کرده بود. نظر به انتشار شایعهای مبنی بر حضور ماینر شخصی در این شرکت، بورس تهران شایعات مطرحشده را در این زمینه قویاً تکذیب میکند» اما مقامات آگاه هیئتمدیره سازمان بورس این نکته را تأکید میکنند که درزمینه کشف ماینرها تعدادی از اعضای هیئتمدیره شرکت بورس اوراق بهادار احضار شده و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. البته وزارت نیرو هم ضمن مصاحبه با بخش خبر رادیو ایران این مسئله را تکذیب و دو روز بعد تأیید میکند! از ابتدای سال ۹۹ با توجه به نگرانی از کوچ نقدینگیها به سمت رمز ارزها و ایجاد بحران خروج از بازار سرمایه، این موضوع بهعنوان پروژهای تحقیقاتی پس از بررسی در کمیتههای فرعی و اخذ تأییدیه از هیئتمدیره وقت بورس تهران بهعنوان نمایندگان سهامداران و کسب موافقت اصولی وزارت صمت مطرح و اجرای طرح محدود B&D استخراج رمز ارز و محاسبه عینی ROI آنها توسط شرکت بورس اوراق بهادار صورت پذیرفت و گزارش معاملات آتی این فعالیت بر روند اصلی بازار سرمایه کشور نهایی گردید. این فعالیت اقتصادی و آزمایشی پس از مدت کوتاهی، در همان سال متوقف شد، اما هیچگونه توضیحی پیرامون ادامه کار رمز ارزها داده نشده و در این میان برق تهران هم اعلام میکند ماینرها توسط این شرکت کشف نشده و بهوسیله حراست سازمان بورس به دست آمده است. انتظار و مطالبه جامعه سرمایهگذار از کارگزاران اینست که بر اساس اصل شفافیت در بازار سرمایه، بورس در این موارد هم پاسخگوی افکار عمومی باشد و نظر به اینکه ۸۰ هزار سهامدار خصوصی سهام شرکت را دارا میباشند و سایر سهامداران حقوقی هم بهنوبه خود در مالکیت گروهی از سهامداران قرار دارند بنابراین روشنگری و پاسخگویی انتظار بجایی است که از این شرکت میرود تا همچنان سمبل آرامش باشند نه مخل آسایش!
نویسنده: حسن روانشید
نویسنده: حسن روانشید