دونالد ترامپ در کانون نگاه رسانهای آمریکا و غرب قرار دارد. رسانههای آمریکایی - اروپایی به وی لقب آقای خاص دادهاند و میکوشند به نوعی افکار عمومی آمریکا و اروپا را آنگونه که خود میخواهند هدایت کرده و فضای عمومی را نسبت به وی تحریک کنند. البته ترامپ نیز نشان داده که چندان دلخوشی از این گروه رسانهها ندارد.
محافل سیاسی - رسانهای ایران نیز اطلاعات و اخبار خود درباره شخصیت ترامپ و رفتار و گفتار وی در عرصههای مختلف را از مجموع گزارشات و تحلیلهای متنوع رسانههای غربی – امریکایی و برخی از شخصیتهای سیاسی ، اقتصادی امریکا و اروپا به روز میکنند.
اما نکتهای که باید فراتر از هیاهوی رسانهای درباره ترامپ به آن توجه داشت چگونگی برخورد محافل سیاسی ایران با پدیده ترامپ در ماههای آتی و به ویژه در انتخابات ۹۶ است.
مروری بر روند انتخابات گذشته نشان میدهد که هریک از جریانهای سیاسی در تقلا برای کسب آرای عمومی به تحولات منطقهای و جهانی نیز توجه دارند و در رقابتهای انتخاباتی به اجمال از طرحها و برنامههای خود در مواجهه با تحولات و تغییرات جهانی سخن میگویند.
از این منظر، بیتردید پدیده ترامپ از نگاهی خاص در دستور کار انتخاباتی جریانهای سیاسی قرار میگیرد و البته از هماکنون بعضا نشانههایی و علاماتی در این باره را میتوان مشاهده کرد. همچنان که براساس شواهد و قرائن موجود – از جمله نوع نگاه رسانهای- جریان حامی دولت در فضای سیاسی کشور تلاش دارد به گونهای فضای افکار عمومی، ترامپ را صرفا یک شخصیت جنگطلب فراروی افکارعمومی ایران اسلامی معرفی کند.
این نگاه - برآمده از انتخابات گذشته که پیروزی خود را مرهون دوقطبیسازی میداند - همچنان بر مدار دوقطبی سازی حرکت میکند. این بار دوقطبی با عنوان «جنگ - صلح».
رصد صحنه پیشروی و برآوردهای اولیه از نحوه ورود جریان حامی دولت به رقابتهای انتخاباتی ۹۶ نشان میدهد که این جریان با آگاهی از «عدم آگاهی مطلوب» جامعه از تفکرات ترامپ و وضعیت موجود آمریکا، با عبور از سوژه «برجام»، پدیده ترامپ را جایگزین این سوژه کرده و شکلگیری دوقطبی «جنگ – صلح» را با شیبی ملایم دنبال میکند!
به عبارت دیگر، جریان حامی دولت با عبور از وعدههای محقق نشده رئیس دولت تدبیر و امید در تقلا برای مهندسی افکارعمومی، معادلهای را به این شکل مطرح خواهد کرد که ظهور و حضور ترامپ در آمریکا احتمال بروز جنگ نظامی با ایران را گسترش داده است. بنابراین دولت آینده ایران باید برآمده از تفکر و اندیشهای باشد که نقش موثری در اولا کاهش و ثانیا مهار تفکر جنگی آمریکاییان ایفا کند. طبعا پاسخ این معادله نیز معلوم است!
حال این که علیرغم طرح این ادعا و مانور تبلیغاتی رسانههای نزدیک به جریان حامی دولت ، رفتار و گفتار ترامپ نشان میدهد که وی به ساخت دوباره آمریکا بیش از هر چیزی میاندیشد و قطعا ساخت آمریکا هزینههای بسیار سنگین و پیشبینی نشدهای دارد که نمیتوان بر آن هزینه جنگ نظامی با قدرت اول منطقه یعنی « ایران هستهای اسلامی» تحمیل کرد!
همچنان که فیلیپ گوردن دستیار سابق اوباما و هماهنگ کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه گفته است که این ادعا که گزینه نظامی علیه ایران روی میز است، دروغ است و آمریکا توان برخورد نظامی با ایران را ندارد.
جریان حامی دولت به خوبی از میزان مقبولیت حال حاضر رئیس دولت تدبیر و امید آگاهی دارد و به احتمال عدم کسب آرای عمومی با وضعیت کنونی نیز اذعان دارد. از اینرو میکوشد با شکلدهی و تقویت دوقطبی «جنگ – صلح» شاید بار دیگر توجه عمومی را به خود معطوف کند.
محمد کریمی