شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۰:۴۸
کد مطلب : 103063

فروشنده‌ی۲ با کمی فرهادی‌بازی کمتر

پوشیدن لباس مشکی همه‌ی عوامل در نشست خبری، اعتراض به برگزارکنندگان جشنواره و اتهام سناریونویسی، مطرح کردن بلیت‌های سینمای مردمی، وعده‌ی عدم شرکت در جشنواره‌های آتی، پاسخ‌های تند و تیز و حتی در برخی موارد خارج از چارچوب به خبرنگاران و... همه و همه نشان می‌دهد که خانم کارگردان بیشتر از اینکه فیلمسازی را بلد است، پرداختن به حاشیه‌ها را بهترین راه برای دیده شدن می‌داند.
«مینو زنی ۴۵ ساله و موفق است که در شب سال نو دچار حادثه‌ای دلخراش می‌شود.» از همین خلاصه‌ی داستان انشاگونه‌ی بی‌در و پیکر می‌توان کل موضوع را فهمید. داستان یک شلختگی بی‌حد و اندازه است که احتمالا حاصل فیلمسازی پس از یک دهه غیبت خانم در مقام کارگردان است. داستان، داستان مینوست. اما مخاطب تا یک‌سوم ابتدایی فیلم نمی‌داند که دوربین قرار است از میان آن همه خرده‌روایت و نیمچه‌داستان‌ها کدام را انتخاب کند و به ما نشان بدهد.
مخاطب نمی‌داند به تیتراژ ابتدایی راز‌آلود فیلم اعتماد کند، به دنبال یک فیلم جنایی باشد، معضلات جوانان را پی بگیرد، فساد اقتصادی و نابسامانی شرایط بانک‌ها را جدی بگیرد، تقابل عرف و شرع در ماجرای خسرو را دوست داشته باشد یا چه؟!
بعد از کلی سر و کله زدن با آدم‌های فرعی تازه متوجه می‌شویم که قرار است مینو، داستان اصلی را روایت کند. داستانی که به شکل کاملا واضحی ما را یاد فیلم‌های فرهادی می‌اندازد. انگار چند قاشق «جدایی» و «فروشنده» را با کمی ادویه‌ی بدطعم فیگورهای سیاسی - اجتماعی مخلوط کرده‌اند و می‌خواهند به زور به خورد مخاطب بدهند.
کم کردن قدرت روایت اصلی با داستانک‌های بی‌ربط و حتی بی‌اثر در قصه، دیالوگ‌های سرسری نوشته شده و نچسب، نابازیگرهایی که معلوم نیست چرا باید وسط این همه بازیگر حرفه‌ای خودی نشان بدهند و به بدترین لحن ممکن دیالوگ‌های چندکلمه‌ای بگویند، کش‌دار شدن روایت از نیمه‌ی داستان به بعد، تاکید و اصرار بر میزانسن‌های تکراری، سکانس‌های تکراری نظیر از خواب پریدن مینو یا حوله‌پیچ شدنش بعد از حمام‌ کردن‌های متعدد، پرداخت بی‌خود و بی‌جهت به موضوع مذاکرات هسته‌ای (بدون کارکرد و نتیجه) و... اشکالات دیگری است که با یک‌بار تماشای فیلم هم می‌توان آن‌ها را دید.
اما در کنار اینها نباید فراموش کنیم که بازی مهتاب کرامتی (علی‌رغم تکرار تجربه‌ی نقش یک زن دچار بحران روانی شده) در برخی سکانس‌ها جذاب و دیدنی است و می‌تواند کمی از ضعف‌های فیلم را بپوشاند.
ضمن آنکه موسیقی متن فیلم هم با هنر کریستف رضاعی به فضا و حس مخاطب کمک می‌کند.
راستی باز دم کارگردان «جاده قدیم» گرم که علی‌رغم شباهت زیاد فیلمش به «فروشنده» اما از اصغر فرهادی منصف‌تر است و همه‌ی شهر و جامعه را ویرانه و مخروبه و درب و داغان نشان نمی‌دهد و یک جاهایی از مدنیت و پیشرفت و خانه‌های مدرن هم راش گرفته است!

نویسنده: مهدی رجبی

https://siasatrooz.ir/vdcaien6e49nww1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی