پر واضح است که مردم در شرایطی که بر کشور حاکم گشته توقعات بجایی دارند که باید از سوی مسئولین برآورده شود. هر یک از مسئولین براساس عملکردشان از سوی مردم محاسبه میشوند.
مردم اکنون در میان فشارهای اقتصادی و فشارهای کرونایی گرفتارند و در این میان چشم امیدشان به مسئولینی است که آنها را مستقیم یا غیرمستقیم برگزیده اند، در این میان وظیفه مسئولینی که با رای مستقیم مردم انتخاب شده اند سنگین تر است چرا که آنها براساس وعدهها و شعارهای داده شده به مردم به مسئولیت رسیده اند.
نمیتوان پذیرفت که در شرایط سخت، برخی مسئولین خود را در حاشیه امن قرار داده اند در حالی که مردم جامعه وسط بحران قرار داشته باشند، در دوران دفاع مقدس بسیاری از مسئولین، اگر در میدان جنگ و خط مقدم حضور نداشتند، که البته نباید هم حضور پیدا میکردند، چرا که مسئولیت آنها در اداره کشور در آن شرایط حساس و سرنوشت ساز بود، اما به میان رزمندگان میآمدند، از جبههها بازدید میکردند، به بیمارستانها میرفتند و از مجروحین عیادت میکردند و کادر پزشکی و درمان کشور را از حضور خود محروم نمیساختند.
چنین رویه ای از سوی مسئولین باعث تقویت روحیه رزمندگان در خط مقدم جبهه میشد در حالی که آنها در شرایط بسیار سخت و دشواری قرار داشتند، اما علاوه بر انگیزه ایمانی که ناشی از مکتب انقلابی بود، حضور مسئولین در هر رده ای در میدان، روحیه دو چندان به آنها میداد.
تصور کنید که اگر در دوران دفاع مقدس، مسئولین کشور، در اتاقهای خود حضور مییافتند و تنها به برگزاری جلسات بسنده میکردند و از دور ناظر بر شرایط جنگ بودند، آیا امید به پیروزی در جنگی با آن وسعت بود؟ در کنار این موضوع، باید این نکته را در نظر داشت که فرماندهان ارشد نظامی در سپاه و ارتش همچون رزمندگان در میدان نبرد حضور داشتند و همچون یک سرباز عمل میکردند و چنین شیوه ای تقویت روحیه رزمندگان را به همراه داشت. شرایط جنگی، ویژگیهای خاص خود را میطلبد که نیازمند آرایش جنگی، مدیریت شرایط جنگ و پشتیبانی از هر لحاظ است.
متاسفانه در بحث مقابله با ویروس کرونا چنین رویکردی از سوی مسئولین دیده نشد و تنها میدان دار و درگیر این وضعیت مردم هستند و همواره از آنها خواسته شده که شرایط را درک کنند، با واقعیات کنار بیایند و دستور العملها را نیز رعایت کنند. اما افکار عمومی میپرسند، مسئولین تافته جدا بافته هستند؟ چرا در زمان شرایط بحرانی برخی مسئولین از مردم فاصله میگیرند؟ هفته گذشته محمد باقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی به بیمارستان امام خمینی(ره) رفت و از نزدیک به کادر درمان و بیماران کرونایی بستری دیدار کرد. این اقدام را حتی اگر یک رفتار تبلیغاتی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ تلقی کنیم، باز هم یک کردار ارزشمند است. حضور قالیباف در بیمارستان امام خمینی(ره) برای کارکنان و بیماران آن باعث خرسندی و تقویت روحیه آنها شد چرا که دیدند یک مسئول خود را به خطر انداخته و در میان آنها حضور یافته بدون آن که از ابتلا به بیماری واهمه داشته باشد. هر چند پس از این اقدام، دو طرف توپخانههای خود را عملیاتی کردند و در یک جدال رسانه ای در فضای مجازی تعابیر و سخنان و اظهارنظراتی ارائه دادند که در خور شان و جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران نبوده و نیست.
مساله اصلی اکنون انجام وظیفه قطعی مسئولین در قبال مردم است. نه این که حتی یک کار ارزشمند از سوی برخی تقبیح و کم ارزش جلوه داده شود. حداقل آن است که اگر خود دست به چنین کارهایی نمیزنند، دیگران که روحیه انقلابی و جهادی دارند را به باد انتقاد نگیرند، که البته با چنین رفتاری جایگاه اجتماعی خود را در میان مردم از دست خواهند داد.
سرمایه هر مسئولی جایگاه اجتماعی آنها نزد مردم است، شاید دولت تدبیر و امید تصور میکند که دوران او به سر آمده و چند ماهی را میهمان پاستور نیست و چه نیاز است که خود را به خطر بیندازد! روز گذشته آقای علی ربیعی سخنگوی دولت به مترو رفت و از نزدیک در میان مردم، با شرایط نامناسبی که آنها دست به گریبان هستند آشنا شد. چنین اقدامی از سوی او قابل تقدیر است. قطعا اگر علی ربیعی قصد داشت براساس نظر ستاد ملی مقابله با کرونا عمل کند، نباید در میان مردم و در متروی تهران حضور مییافت. قدر مسلم، مردم از مسئولین توقع دارند که همسان با آنها زندگی کنند و شرایط را همچون آنها درک کنند. مسئولین در نظام اسلامی وظیفه دارند شرایط زندگی خود را به شرایط زندگی پایین ترین اقشار جامعه تنزل دهند. برج عاج نشینی برخی مسئولین پذیرفتنی نیست.
نویسنده: محمد صفری