دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۲۵
کد مطلب : 66586

توسعه درون‌زا، توسعه برون‌زا

توسعه درون‌زا، توسعه برون‌زا
حامد سعيدي‌راد: از وقتی که واژه نامه سیاسی ایرانیان با واژه های جدیدی مثل توسعه و وابستگی و استقلال و....در هم آمیخت و ایرانیان به فکر یافتن مدلی برای پیشرفت و فرار از باتلاق عقب ماندگی افتادند دو نظریه مطرح شد،اولی این بود که توسعه کشور عقب مانده ای چون ایران جز با تمسک و توسل به اربابان غربی میسر نخواهد بود و ما جز با گشودن بازارها بر روی اروپاییان و نیز جلب سرمایه های آن ها به پیشرفت و ترقی نائل نخواهیم آمد. این تفکر که مقدم بر تفکر دوم است و از قدمت بیشتری نسبت به رقیبش برخوردار است و تقریبا از اواخر دوران ناصر الدین شاهی و خصوصا دوران صدارت میرزا حسین خان سپهسالار شکل گرفت،منجر شد به امضای قرارداد های تنباکو و رویتر و تاسیس بانک شاهنشاهی انگلیس و بانک استقراضی روسیه در ایران و تا خرخره فرو رفتن ایران در باتلاق قرض ها و وام ها و قراردادهای دست و پاگیر ریز و درشت. تفکر دوم اما در مقابل تفکر اول قرار می گیرد البته بسیار جوان تر و تازه نفس تر از تفکر اولی است و به صورت سازمان یافته پس از کودتای رضا شاه تدریجا شکل گرفت و با رفتن رضا شاه از ایران کاملا نهادینه شده بود،و آن توسعه مستقل و به دور از وابستگی است.این تفکر بیشتر ملهم از جریانات چپ بود اما تنها در میان چپ ها رواج نداشت بلکه لیبرال های ما را نیز که قاعدتا باید طرفدار بازارهای آزاد و اقتصاد بی در و پیکر سرمایه داری می بودند را هم تحت تاثیر خود قرار داد.سراسر فضای فکری جامع ایرانی از دوران پهلوی دوم تا همین اواخر در استیلای تفکر دوم که هوادار توسعه مستقل بود قرار داشت چرا که این نظریه چه از سوی لیبرال هاي سنتی و چه از سوی چپ ها و چه از سوی مذهبی ها و خلاصه از سوی همه گروه های فکری حمایت می شد و این گرو هها در هر چه با یکدیگر تضاد و تعارض داشتند در زمینه نظریه های توسعه متّفق الآراء بودند. اما در چند سال اخیر تفکر اولی که از اقتصاد آزاد و جلب سرمایه های خارجی هواداری می کرد به وسیله گروههایی که عمدتا خود را لیبرال نوین می نامند مطرح شده است،آن هم با این استدلال که مقایسه کشور های با اقتصاد آزاد مثل هند،کره جنوبی،ترکیه و... که توانسته اند در مدت زمان اندکی اقتصاد خود را شکوفا کنند و کشور های با اقتصاد بسته مثل کره شمالی که مدام در گل عقب ماندگی دست و پا می زنند بیانگر این مطلب است که اقتصاد باز می تواند هر کشوری را به سر منزل مقصود برساند پس ایران نیز باید به همین کشورها تمسک بجوید و رو به اقتصاد آزاد بیاورد و سرمایه خارجی جلب کند که راه نجاح و نجات در همین است.اما واقعا مقایسه کشوری مثل کره جنوبی و ترکیه با ایران تا چه حد صحیح است؟و اصولا با توجه به اوضاع سیاسی جهان و نقش ایران در صحنه سیاسی تا چه حد امکان پیاده کردن تز اقتصاد آزاد و لیبرالی در ایران وجود دارد؟در واقع چه نظر موقعیت جغرافیایی ایران که در موقعیت گریز از مرکز قرار دارد و نه مثل ترکیه نیمه ای اروپایی دارد و نه مثل کره جنوبی در حوزه تمدنی جنوب شرق آسیا که امروز پهلو به پهلوی غرب و اروپا می زند قرار دارد و چه از نظر توانایی های درونی و امکانات داخلی ایران مقایسه کشورهای فوق الذکر با ایران بسیار عجولانه و کوته نظرانه می نماید. در واقع هیچ نقطه اشتراکی بین ایران چه از حیث جغرافیایی و چه از حیث اجتماعی و سیاسی با کره جنوبی وجود ندارد ،پس چگونه می توان گفت راه توسعه این دو کشور متفاوت از یک معبر می گذرد؟و چرا در این مقایسات هیچگاه کشوری مثل روسیه که نه اقتصاد آزاد دارد ونه در پی جلب سرمایه های هنگفت بین المللی است و جزئی ار دنیای ابرقدرت ها است بحثی به میان نمی آید؟در واقع بحث توسعه برون زا و یا وابسته بیشتر حاصل یک سوء تفاهم است،راه توسعه و ترقی ایران نه از اروپا و آمریکا می گذرد و نه اصلا می تواند که بگذرد،و اگر بر فرض محال و با ضرب و زور امتیاز دادن ها و عقب نشستن های متوالی معبری از آن سوی آب ها برای ترقی بر روی ایران گشوده شود،نتیجه اش می شود رویتر ثانی و بانک شاهنشاهی ثانی و نه جز این ها.
https://siasatrooz.ir/vdcaimni.49nia15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی