دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ - ۲۲:۳۵
کد مطلب : 109896

کلام دوپهلو!

این روزها شفاف‌سازی، بیماری مسری تازه‌ای شده که به ‌مرور زمان دامن همه کسانی را که یک پایشان می‌لنگد خواهد گرفت!...

این روزها شفاف‌سازی، بیماری مسری تازه‌ای شده که به ‌مرور زمان دامن همه کسانی را که یک پایشان می‌لنگد خواهد گرفت! بنابراین بد نیست بر اساس سروده شاعر که می‌گوید: «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» ما هم سعی کنیم حرف‌هایمان را شفاف‌تر بگوییم و بنویسیم شاید دارویی باشد تا برای شفای بعضی از دردهای بی‌درمان افاقه کند!
اگرچه نگارش نقد به‌نوعی شفاف گویی در رسانه‌هاست تا همچون طنز که می‌تواند کمی گسترده باشد در حالی‌ که مزاح به ‌حساب می‌آید اما انتقاد به روایتی جدی و فارغ از هرگونه تعارف است بنابراین بعضی‌ها که تحمل خواندن و شنیدن آن را ندارند سعی بر فرافکنی دراین‌باره نموده و منتقد را به نحوی می‌نوازند اما باید بدانند همانگونه که طنازها نمی‌توانند این اعتیاد را ترک کنند ناقدان نیز قادر نیستند به قول بعضی مخاطبان خود را اصلاح ‌کرده و به آینده بیشتر بیندیشند!
اما پرواضح است که برای هیچ‌یک از این دو گروه آتیه چندانی متصور نیست زیرا همین غم نداری و حسرت یک شکم سیر کافیست تا تکلیف نهایی آن‌ها را برای همیشه روشن نماید! و همین‌که هیچ‌کس و در هیچ مکان به‌ خوبی پذیرایشان نیستند که سعی می‌کنند به نحوی از انحاء دست ‌به ‌سرشان کنند که همچنان گوشی‌هایشان هم در دسترس نباشد کافی است تا به ‌منظور دریافت حقوق حقه شهروندی هم به‌ نوعی تحت ‌فشار و یا در دامنه چالش‌ها قرار گیرند!
اما اگر قلمشان را هم همچون چشم و زبانشان درویش کنند و دیده‌ها را نادیده بگیرند و بر کاغذ رقم نزنند نانشان برای همیشه در روغن است آن هم نه از نوع پالم دار بلکه کرمانشاهی ناب تا بتوانند برنج خوش‌ طعم طارم شمال را با این روغن معطر بر سر سفره خالی از نان و پیاز! خود گذاشته و اهل منزل را به ضیافتی رانتانه اطعام کنند!
همه این‌ها حاوی کلام‌های دوپهلو از جانب یک منتقد معتقد است که شصت سال قلم صد تا یک غاز زده اما همچنان فارغ از امتیازاتی که می‌تواند از این راه به دست آورد، می‌نویسد! زیرا به نگارش اعتیاد مفرط پیدا کرده که دارویی هم برای ترک آن به‌جز بهره‌وری از رانت کشف نشده است! فارغ‌البال بودن یک ژورنالیست زمانی اتفاق می‌افتد که اسیر نشود زیرا اگر به دام وسوسه‌ها افتاد کارش خاتمه یافته و مستحق رحم الله و الفاتحه بوده و باید برایش این سروده را زمزمه کرد: «ای بر اسیری کز یاد رفته باشد/ در دام مانده باشد صیاد رفته باشد»! که اسارت سوای عدالت همراه با استفاده از مزایای شهروندی است که یک ژورنالیست هم همانند آحاد جامعه دارد. او می‌تواند به ‌آسانی امتیاز نشر بگیرد، سایت بزند یا رسانه مکتوب منتشر کند، آگهی ثبتی و دولتی داشته باشد، اعلان مزایده و مناقصه به چاپ برساند، بخش خصوصی را با چاپ تبلیغ و دریافت هزینه‌های آن حمایت کند و نشریه خود را پرمحتوا کرده تا فدای محتوی‌ها نشود! و بتواند با عرضه اما به بها، نه به بهانه هزینه‌های آن را تأمین کند!
رپرتاژ یا advertorial یک لغت فرانسوی است که به شکلی از آگهی گفته می‌شود که در قالب گزارش ارائه شود، یعنی مخاطبان رسانه‌ای تصور کنند یک اطلاع بی‌طرفانه به آن‌ها ارائه شده است! درحالی ‌که آنچه می‌بینند، می‌شنوند و یا می‌خوانند، در واقع تلاشی سازمان ‌یافته برای تقویت جنبه‌های ذهنی یک محصول یا خدمت در ذهنشان است.
اصطلاح رپرتاژ آگهی برای اولین بار در سال ۱۹۴۵ به ادبیات انتقادی رسانه‌ها اضافه شد، به دلیل اعتماد مخاطبان به رسانه‌ها، درج رپرتاژ آگهی، در آن‌ها بسیار مؤثر است و به همین برهان در کشورهای پیشرفته قوانین بسیار سختی علیه آن تصویب‌شده و می‌شود. دیوان بین‌المللی تجارت در قانون آگهی‌های خود که در سال ۱۹۹۷ به تصویب رسانده خواهان مشخص کردن نوع تبلیغات می‌شود تا مخاطبان قادر به تشخیص سره از ناسره باشند! در سال‌های اخیر مواردی برجسته از این پدیده در رسانه‌های دیداری و شنیداری هم مشاهده‌شده که از حامی برخوردار می‌باشند؛ اما هنوز قانون مدونی دراین‌باره و بخصوص پیرامون مدیریت کردن رپرتاژ آگهی‌های دولتی تدوین‌نشده تا حداقل نظمی داشته باشند که همچون مسئله کپی‌رایت هرکس نتواند به‌راحتی از رانت آن بهره جوید! امروز اکثر رسانه‌های مکتوب سعی بر آن دارند تا به طریقی بتوانند گوشه‌ای از رپرتاژهای دولتی را از مدیران ارشد و بخصوص شهرداری‌ها به نحوی از انحاء دریافت نمایند که قطعاً جنبه حذف نقد را در آن جریده با خود به همراه خواهد داشت. معدودی نیز رپرتاژ آگهی می‌دهند که زیر تیغ نقد گرفتار نشوند در حالی ‌که باید برعکس باشد تا رسانه‌ها ضمن دریافت این امتیاز، عیوب حاصل از خدمات یک ارگان را که از دید مدیران مخفی است نشر دهند تا بدانند و بتوانند آن‌ها را رفع نمایند. این وظیفه مهم به عهده رسانه‌هاست تا حقوق شهروندی خود را از طریق منطقی و صحیح دریافت نمایند و از سویی رسالت خود را از یاد نبرند زیرا تریبون و آینه جامعه را در اختیار دارند و می‌توانند بدین گونه شفافیت‌ها را عمومیت بخشند. فراموش نشود زمانی که رسانه‌ها نبودند معدودی از حاکمان شب‌ها با لباس درویشی به میان جامعه می‌رفتند تا عیوب دستگاه خود را به عینه ببینند و تنها به گزارش‌ها اعتماد نکنند که این رفتار به‌خودی‌خود هزینه‌هایی را هم به همراه داشت و امروز می‌توانند با دادن رپرتاژ از رسانه بخواهند که همان نقش لباس درویشی را بازی نمایند و نقدهایی را بنویسند که قطعاً نقش مهمی در پیشبرد اصلاحات خواهد داشت. 

نویسنده: حسن روانشید

https://siasatrooz.ir/vdcaoon6i49nwa1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی