جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۸ - ۲۱:۲۲
کد مطلب : 112090

راز یک عصبانیت

در روزهای اخیر زنجیره ای از تحرکات از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی با رویکردی منفی علیه جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است...

در روزهای اخیر زنجیره ای از تحرکات از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی با رویکردی منفی علیه جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. پومپئو وزیر خارجه آمریکا با نادیده گرفتن وضعیت بحرانی حقوق بشر در داخل آمریکا از جمله آوارگی میلیونها مهاجر در مرزهای مکزیک و آمریکا، ایران را به نقض حقوق بشر متهم کرده است. همزمان با این ادعا کانادا در مجمع عمومی خواستار محکومیت حقوق بشر در ایران شده است. در شورای امنیت نیز آمریکایی‌ها تقلا کرده اند با ادعای نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت توسط ایران بر جوسازی علیه تهران بپردازند که البته این طراحی نیز با واکنش منفی سایر کشورها از جمله روسیه با ناکامی همراه شد.
در این میان آمریکایی‌ها تلاش کرده اند تا با برجسته سازی روبرو شدن نمایندگان ایران و آمریکا چنان القاء سازند که ایران به دلیل تحریم‌ها و فشارها وادار به رویکرد به آمریکا شده است. در همین حال در اقدامی ایران هراسانه اسپر وزیر دفاع آمرکیا ادعا کرده آمریکا به دنبال دفع خطر ایران در منطقه است. همزمان با این تحرکات در اروپا نیز شاهد رفتارهای ضدایرانی هستیم چنانکه بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که اخیرا جایگزین موگرینی شده، خواستار ادامه حضور ایران در برجام گردید و تهران را متهم به نقض تعهداتش نموده است. همزمان با این اقدام برخی محافل رسانه ای غربی همچون رویترز ادعا کرده اند که غرب به دنبال اجرای مکانیزم ماشه است. با توجه به این شرایط این سوال مطرح است که چرا آمریکا و اروپا چنین رویکردی را در مقطع کنونی در پیش گرفته اند و چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟
هر چند که دشمنی دشمن امری طبیعی است و خارج از این نیز انتظار دیگری نمی‌توان داشت اما تحرکات اخیر صورت گرفته می‌تواند برگرفته از چند هدف باشد از جمله آنکه: اولا غرب در این تصور است که ناآرامی‌هایی که پس از اصلاح قیمت بنزین در ایران صورت گرفته، استمرار دهد تا شاید بتواند سیاست تغییر نظام در ایران اجرایی سازد، لذا تشدید فشارها و جوسازی‌های ضدایرانی را مولفه‌های در این چارچوب می‌توان دانست،چنانکه حتی دو قاضی ایرانی را که در بررسی پرونده مفاسد اقتصادی نقش دارند را نیز در لیست تحریم‌ها قرار داده است. در اصل فشارها و مواضع اخیر اروپا و آمریکا برگرفته از عصبانیت آنها از بصیرت ملت ایران در مقابله با اختشاش و آشوب است که با باز کردن پرونده ایران در سازمان ملل به دنبال این عقده گشایی هستند. دوم آنکه هفته گذشته تهران میزبان نشست منطقه ای در حوزه امنیت با محوریت مساله افغانستان بود که با حضور مقامات امنیتی کشورهای همسایه افغانستان برگزار شد. نشستی که از یک سو اعتماد منطقه به جایگاه ایران در مبارزه با ترویسم و ناامنی را آشکارتر ساخت و از سوی دیگر همگرایی سایر کشورها با طرح‌های ایران برای امنیت منطقه به ویژه در افغانستان را آشکارتر کرد. بر این اساس می‌توان گفت که آمریکا با حاشیه سازی به دنبال پنهان سازی ابعاد این نشست و جایگاه ایران در امنیت منطقه است. سوم آنکه هفته گذشته حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی دو رخداد بزرگ را شاهد بوده است. بخشی از آن حضور حسن روحانی و رئیس جمهوری اسلامی ایران در نشست کشورهای اسلامی در مالزی بوده است و بخش دیگر آن سفر روحانی به ژاپن در جهت توسعه روابط است. نشست مالزی در حالی بیانگر جایگاه ایران در معادلات جهان اسلام است که عدم دعوت از عربستان به دلیل نقش منفی آن در امنیت جهان اسلام، خشم آمریکا و سعودی را به همراه داشته است. براین اساس آمریکا، فرانسه و انگلیس که از هر ابزاری برای سرکیسه کردن عربستان بهره می‌گیرند ما موضع گیری علیه ایران به دنبال حاشیه راندن نشست مالزی و نوعی دلجویی از سعودی هستند تا بهانه ای تازه برای سرکیسه کردن عربستان داشته باشند. نکته مهم دیگر آنکه سفر روحانی به ژاپن در حالی در چارچوب توسعه روابط است که آمریکا سعی دارد آن را به برجام و مذاکرات ایران و آمریکا نسبت دهد. آمریکا و اروپا با تشدید جوسازی‌های ضدایرانی همزمان با سفر روحانی به ژاپن برآنند تا ایران را به امتیاز دادن به غرب در قالب پذیرش طرح‌های ژاپن در قبال برجام و مذاکره با آمریکا سوق دهند در حالی که تاکید ایران بر عدم ارتباط این سفر به مذاکره با آمریکا عملا این سناریو را ناکام ساخت. چهارم آمریکا رفتار غربی‌ها در قالب ادعای مکانیزم ماشه، تاکید بر لزوم مذاکره بر سر موشک‌ها و ادعای افزایش اعضاء اینستکس را می‌توان در یک چارچوب دانست و آن سیاست چماق و هویج است که هدف آن نیزمتوقف کردن روند تعلیق تعهدات برجامی ایران در برابر بدعهدی‌های طرف مقابل است و اقدامات آمریکا در سازمان ملل علیه ایران و مواضع ضدایرانی پومپئو و مقامات اروپایی را ادامه این راه می‌توان دانست.
نکته قابل توجه آنکه برخی مواضع مطرح شده در داخل ایران مبنی بر لزوم پیوستن به اف.ای.تی.اف، سی.اف.تی، پالرمو برای آنچه انجام مراودات مالی همچون پرداخت دستمزد مربی‌های خارجی تیم‌های فوتبال نامیده اند، این توهم را برای غرب ایجاد کرده که با فشار بیشتر می‌تواند ایران را به امضای این تعهدات سوق دهد در حالی که چنانکه دبیر شورای عالی امنیت ملی تاکید کرده، در شرایط تحریم پیوستن به این تعهدات یعنی بستن راه‌های دور زدن تحریم و این یک خود تحریمی است.
در جمع بندی نهایی از آنچه ذکر شد می‌توان گفت که اقدام این روزهای اروپا و آمریکا نه برگرفته از قدرت آنها بلکه از عصبانیت آنان از ناکامی‌هایشان در برابر بصیرت ملت ایران در مقابله با آشوب و فتنه و نیز دستاوردهایی همچون برگزاری نشست امنیت منطقه ای در ایران و حضور فعال جمهوری اسلامی در نشست مالزی است. این روند نشان می‌دهد که اگر برجام بازی برد ـ برد بوده، اما شکست آن باخت ـ باخت نخواهد بود چرا ملت ایران هرگز تسلیم باج خواهی‌ها نخواهد شد و شکست برجام را به پیروزی برای خود و شکست طرف مقابل مبدل خواهد ساخت. اصلی که راهکار تحقق آن چشم داشت مسئولان به داشته های درون کشور و خودداری از دلبستن به وعده‌های بی عمل خارجی و رویکرد همه جانبه به اقتصاد مقاومتی است.

نویسنده: قاسم غفوری

https://siasatrooz.ir/vdcaoun6w49n6w1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی