?>?> مرگ ستارگان یک کهکشان | سیاست روز
سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۱ - ۲۱:۴۲
کد مطلب : 77089
آقای رویانیان دست مانوئل را بگیر و برو!

مرگ ستارگان یک کهکشان

مرگ ستارگان یک کهکشان

تیم فوتبال پرسپولیس که طبق وعده مدیرانش قرار بود امسال با توپ پر وارد لیگ برتر شود، پس از گذشت بیش از یک ربع از فصل پیش روی فوتبال ایران در رده پانزدهم جدول قرار گرفته است. اتفاقی تقریبا بی سابقه که نشان از بحران بالا در این تیم می دهد. این تیم طی ۹ هفته ابتدایی تنها یک برد کسب کرده و با ۷ امتیاز جزو ۴ تیم انتهایی جدول قرار گرفته است. در واقع این تیم از ۲۷ امتیاز ممکن، ۲۰ امتیاز را از دست داده است. ۲۰ امتیازی که اصلا قابل اغماض نیست.
این روزها همه به دنبال مقصرین این باخت می گردند اما اگر کمی منصفانه به قضیه نگاه کنیم می توانیم حکمی منصفانه تر را هم صادر کنیم.

متهم ردیف اول ـ مدیرعامل
آن چيزي که مشخص است ريشه اصلي نتايج کنوني پرسپوليس در بازيکنان و کادر فني تيم است و آنها مقصرند.
این را محمد رویانیان به عنوان مدیرعامل باشگاه پس از پایان بازی با سپاهان و چهارمین باخت تیمش عنوان کرده است. اما آیا واقعا نتایج کنونی تیم فقط حاصل قصور یا اشتباهات بازیکنان و کادر فنی است؟
بیایید قدری به عقب تر برگردیم. محمد رویانیان تقریبا یک سال پیش جای حبیب کاشانی را گرفت و به عنوان مدیرعامل پرسپولیس معرفی شد. او که پیش از این سابقه مدیریت های متفاوتی را در کارنامه خود داشت، برای اولین بار طعم مدیریت ورزشی را چشید. اگر یادتان باشد در اولین روزهای مدیریتش و در گفت و گو با برنامه ۹۰ و در دفاع از سابقه خود و نسبتش با ورزش جمله با چنین مضمونی گفته بود که: ما هم قبلا فوتبال بازی کرده ایم و برنامه نود را هم تماشا می کردم.
این همه سابقه و موانست او با ورزش و فوتبال بود. اما به هرحال او آمد تا تجربه ای جدید را کسب کند. مدیریت یکی از پرطرفدارترین تیم های ایرانی به او سپرده شد. او تیمی را تحویل گرفت که از دعوای دایی و کاشانی زخم و ضربه خورده بود و حمید استیلی هم از همان هفته اول صورتش از سیلی هواداران سرخ بود. طبیعتا نتایج ضعیف ادامه داشت تا اینکه حکم اخراج محترمانه او به دست محمد رویانیان زده شد. قرار بر انتخاب یک مربی بزرگ خوب خارجی بود و در بین همه گزینه ها دست آخر یک چهره تکراری به نام مصطفی دنیزلی به این تیم پیوست. دوران دنیزلی هیچ تفاوتی با استیلی نداشت. البته اگر منصفانه نگاه کنیم بی تفاوت هم نبود. تیم دنیزلی حماسه چهارتایی ها را رقم زد و تقریبا یک رکورد را برای خود ثبت کرد. کاری که در دوره پیشین حضور این مربی در پرسپولیس هم به دست او و با تکیه بر اندیشه او رخ داده بود!
در همان فصل جناب مدیر به هواداران وعده داد که تیم رویایی و مدنظر او را باید در فصل بعد به تماشا بنشینند. آقای مدیرعامل مدعی بود این تیم را او نبسته و نمی تواند کار بزرگی برای آن انجام دهد.
فصل با رتبه نازل دوازدهمی برای پرسپولیس به پایان رسید.
همه منتظر عمل به وعده های مدیرعامل بودند و البته در روزهای نقل و انتقالات این وعده شکل واقعیت به خود می گرفت. حفظ مهرداد پولادی و جذب ستاره های گرانقیمتی نظیر محمد قاضی، محسن بنگر، سید جلال حسینی، شهاب گردان، حسین ماهینی، کریم انصاری فرد و توافق با بزرگانی مثل کریمی، مهدوی کیا و... نشان می داد مدیرعامل پرسپولیس می خواهد یک کهکشان بسازد.
کاری به حواشی آن روزهای بازار نقل و انتقالات و اظهار نظرهای آدم هایی که خود در خراب کردن بازار بازیکن ید طولایی داشته و دارند نداریم، اما خبر جذب این ستاره ها هرروز هواداران را برای شروع لیگ رویایی شان مشتاق تر می کرد.
این شیوه جذب بازیکن نشان می داد محمد رویانیان در عمل به وعده‌اش (تا اینجای کار) موفق بوده است. نکته ای که البته او همواره هم بر آن تاکید داشته و مدام طی مصاحبه های مختلف به موفقیت هایش در فصل نقل و انتقالات اشاره می کند و با بیان الفاظی نظیر "من چیزی کم نگذاشته ام"، "بهترین ها را جذب کرده ام" و... همواره سعی کرده عدم نتیجه گیری تیم را به سمت و سوی دیگری ببرد.
اما آیا او واقعا در ناکامی پرسپولیس بی تقصیر است؟ به این پرسش در پایان گزارش پاسخ می دهیم.

متهم ردیف دوم ـ سرمربی
او در اولین روزهای حضورش مدام از دیر پیوستنش به تیم و زمان بردن برای شناخت و هماهنگی یاد می کرد. حرفش هم بی راه نبود. در فاصله دو هفته به شروع لیگ تحویل گرفتن یک تیم جدید در یک کشور جدید با حال و هوا و روحیات و شرایط جدید کار آسانی نبود. او بعد از سال ها حضور در فوتبال مصر حالا به قاره ای دیگر آمده بود و با مردمی روبه رو می شد که کم طاقتی شان را در مقابل عدم نتیجه گیری تیم در فصول گذشته به خوبی به اثبات رسانده بودند.
اتفاقا او کارش را خوب بلد بود. در ابتدای حضورش برای آنکه از زیر فشار خارج شود، عنوان کرد که به هیچ وجه وعده قهرمانی نمی دهد و تنها قولی که داد این بود که : "قول می دهم دوازدهم نشویم." هرچند او با بیان این جمله کنایه آمیز برخورد کرد اما تا اینجای کار او حتی به رتبه دوازدهم هم نرسیده و نتوانسته تیمش را به نیمه بالایی جدول برساند.
مشکلات پرسپولیس روی نیمکت، اصلا موضوع کوچک و پیش پا افتاده ای نیست. یک بی خیالی محض در چهره مانوئل دیده می شود که خود همین آرامش و بی هیجانی او بیشتر لج هواداران را درمی آورد. مانوئل از ۱۵ تیر که اولین تمرین پرسپولیس در حضور او برگزار شد تاکنون بیش از دو ماه و نیم است که هدایت این تیم را بر عهده گرفته است. او به اندازه کافی فرصت شناخت تیم را داشته است و اگر قرار نباشد این تیم را به صدر جدول برساند، باید حداقل تغییر و تحول را در نوع بازی این تیم دید. اما جز شهرآورد تهران که اساسا نوع ترکیب و تاکتیک تیم با ۸ بازی دیگر تفاوتی اساسی داشت و تیم یک بازی قابل قبول داشت، در دیگر مسابقات نتوانستند نتیجه ای مطلوب بگیرند.
حالا مانوئل خوزه با همان حرفه ای گری خاص خودش انگشت اتهام را به سوی علی کریمی گرفته و در خصوص بحث کناره گیری اش هم عنوان کرده که: "مطمئن باشید از این تیم کنار نمی‌روم تا اخراجم کنند. ریسک کردم و به این تیم آمدم. می‌دانم این تیم قهرمان نمی‌شود. هفته پنجم هم به مدیرعامل پرسپولیس گفتم این فصل قهرمان نمی‌شویم اما فصل آینده وضعیت بهتر می‌شود. این مسئله برای تماشاگران سخت است اما واقعیت امروز پرسپولیس را باید ببینید."
او نشان داده حداقل در مسائل حاشیه ای کارش را خوب بلد است. او نمی رود تا اخراجش کنند. چرا؟ باید به رقم قرارداد دوساله او با پرسپولیس مراجعه کنید. یک مربی باتجربه و پا به سن گذاشته این را می داند که با استعفایش باید قید رقم قراردادش را بزند. قطعا عدم نتیجه گیری در یک فصل در کنار جام ها و قهرمانی های متعدد خدشه ای به رزومه کاری او وارد نمی کند. مطمئنا ژوزه تا زمانی که اخراجش نکنند در تهران می ماند.
او بعد از گذشت بیش از دو ماه باز هم حرف های اول فصلش را تکرار می کند: " با ریسک به پرسپولیس آمدم آن هم در حالی که ۱۵ روز به آغاز مسابقات مانده بود. از مسئولیت خودم فرار نمی‌کنم اما این تیم را من نبستم و نمی‌توانم پاسخگوی یکسری مسائل باشم. من شعبده‌باز نیستم و کنار هم نمی‌روم."

متهم ردیف سوم ـ بازیکنان
اغلب بازیکنانی که در پرسپولیس توپ می زنند یا ملی پوش هستند یا پیش از این بوده اند. بازیکنانی که رقم قراردادهایشان سقف قیمت را روی سر قانونگذاران سقف قرارداد خراب کرده اند. آنها که با رقم های هنگفت به این تیم پیوسته اند چقدر از بار قصور در عدم نتیجه گیری تیم متوجهشان است؟ بازیکنانی که از تعصب و عرق به پیراهن تیم فقط کری خواندن برای حریف و اثر انگشت زدن با جوهر قرمز را یاد گرفته اند تا به حال چقدر به هواداران تیمشان فکر کرده اند؟ چقدر توانسته اند با آن جوانکی که از فلان نقطه دورافتاده ایران به سخت ترین شکل ممکن خودش را به ورزشگاه می رساند تا بازی تیمش را تماشا کند همذات پنداری كنند؟ اصلا میلیاردرها با آنها که صبح تا شب مشغول کار کردن و زحمت کشیدن هستند قابل مقایسه اند؟
بازیکنان پرسپولیس در این فصل از یک بی تفاوتی عجیب رنج می برند که خطرش به مراتب بیشتر از اتهام مسمومیتی است که در رختکن فولادشهر گریبانشان را گرفت. بازیکنانی که حداقل کار ممکن یعنی دویدن را هم در زمین از خود نشان نمی دهند. اما اینکه قرار باشد فشار بحران را به دوش آنها بگذاریم دور از انصاف است. اول آنکه بازیکنانی نظیر بنگر، سیدجلال حسینی، گردان، انصار فرد و... در فصل گذشته جزو بهترین های تیم هایشان بوده اند و به معنای واقعی ستاره های لیگ بودند. اما چه اتفاقی رخ می دهد این بازیکنان مثل فصل پیش نمی توانند اثرگذار باشند و از یک بازیکن درجه چندمی هم کیفیت نازل تری ارائه می دهند؟ قطعا همه تقصیر متوجه آنها نیست. کریم انصاری فرد که فصل پیش بهترین گلزن لیگ برتر بوده چگونه تبدیل به یک بازیکنی شده که حتی سرمربی تمایلی برای نشستن او روی نیمکت ذخیره ها را هم ندارد؟

چه باید کرد؟
مدیرعامل پرسپولیس چندین ماه پیش و در ماه یازدهم سال ۹۰ عنوان کرده بود که به فوتبال تعلق ندارد و می خواهد برود. او ماند و بعدها هم شایعه استعفای او مطرح شد. اما رویانیان باز هم ماند و به کارش ادامه داد. او همین چند وقت پیش عنوان کرده بود تیمش نیاز به جراحی دارد. نکته کاملا درستی که او عنوان کرده بود، اما همه حرف او درست نبود. جراحی یک تیم بحران زده اخراج بازیکن شماره هشتش نیست. اگر کریمی یک بازیکن خراب کار بوده و به قول رویانیان در فصل قبل هم با دنیزلی به مشکل برخورده بود، چرا با او دوباره قرار جدیدی نوشتند و جناب مدیرعامل در روز رونمایی از تیم جدیدش دست کریمی را بالا گرفت و در مقابل هواداران با او عکس یادگاری گرفت؟ آقای مدیرعامل باید فراموش نکند که تنها برد پرسپولیس در این فصل در هفته اول و در آبادان رقم خورد. جایی که کریمی به عنوان یار ذخیره در نیمه دوم به میدان آمد و با حرکاتش روند بازی را دگرگون کرد و در آخر هم پاس گل ۳ امتیازی را داد.
اگر کریمی سرکشی می کند، همه مشکل به او برنمی گردد. مشكل از مدير و سرمربي تيمي است كه توان كنترل و در چارچوب قراردادن او را ندارند. علي كريمي چرا براي كي‌روش از اين بازي‌ها درنمي‌آورد؟ چرا در بايرن و شالكه از اين كارها بلد نبود؟
آقاي رويانيان شما راست مي‌گوييد، پرسپوليس نياز به جراحي دارد. اما بيماري اين تيم با جراحي چند غده كوچك بهبود نمي‌يابد. مشكل اين تيم با امضاي عهدنامه، كسر از قرارداد، حذف بازيكن و... حل نمي شود.
متاسفانه شما آنقدر از دنياي فوتبال فاصله داريد كه نمي‌دانيد بعد از گذشت ۹ هفته نبايد به مربي تيم كارت زرد نشان داد. مربي‌اي كه نتوانسته هيچ تغيير مثبتي در اين تيم ايجاد كند. در قواعد داوري اگر يك بازيكن چندين بار پشت سر هم مرتكب خطا شود (حتي اگر خطاها سنگين و خشن نباشد) داور به خاطر نقض مكرر قانون به بازيكن خاطي كارت زرد نشان مي‌دهد. اما شما پس از گذشت ۹ هفته و شاهكار خوزه مانوئل تازه كارت زرد را از جيبتان بيرون آورده ايد. رفتن شما و مانوئل قطعا مشكلات پرسپوليس را رفع نمي‌كند اما دست كم به كمتر شدنش كمك مي‌كند.

مولف :
https://siasatrooz.ir/vdcaown0.49n0a15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی