سیاستی که با یک مویز گرمی و با غورهای سردیاش شود چهبهتر که به انزوا رفته و سر در رمل و اسطرلاب فرو برد. بهار ۱۳۹۲ را به یاد آوریم که چگونه کلید به دست برای جامعهای مسخشده در برابر هجوم بیامان رسانههای زنجیرهای که کرکری میخواندند و امروز ویروسی میکرونی تمام آن ابهت پوچ و توخالی را به باد تمسخر گرفته است!
اختلافات درونحزبی به کابینه کشیده میشود تا جهاد کشاورزی به محکوم کردن صمت بپردازد و او نیز توپ را در زمین وزارت اقتصاد و زیرشاخه آن یعنی گمرک بیندازد. هشت سال بازی دومینو با مهرههای جدید ۵+۱ آنهم بهصورت دوی ماراتن!
حاصل تمامی این برجام بازیهایی است که چرتکه هزینههای مالی آن در توان دیوان محاسبات کشور نیست تنها چند فروند هواپیمای ته انباری بود که امروز آنها نیز در زیر آشیانههای مهرآباد خاک میخورند!
راستش را بخواهید همه بریدهاند تا وزیر امور خارجه خود را گرفتار ویروس منحوس نکرده که در بحرانیترین روزها خانهنشینی اختیار کند و رایزنیها در وین را به کسانی بسپارد که هنوز مهر دکترایشان خشک نشده تا سیاستمدار شوند زیرا یکبار پس از خروج از نشستی که در آن با غوره پذیرایی میکردند دم از سردمزاجی و ناامیدی میزنند و بار دیگر جلسه توأم با میل مویز را گرم و موفقیتآمیز میپندارند! که هردوی این نشستن و به پا خواستنها مفهومی بهجز زمان خریدن برای غرب و دیگر دشمنان بنشسته در حاشیه همسایگی ندارد!
مشکل اساسی کشور در این بحران عظیم جهانی که قطعاً هیچ مدعی ابرقدرتی دست به سلاح گرم نخواهد برد و تولههای آن در منطقه همچون رژیم اسرائیل سر در لاک برده و به پناهگاهها رفتهاند تا از تیررس موشکها و پهپادها در امان باشند، تنها مبارزه با ویروس کرونا و گرانی نامتعادل است که هر دو امان را از آحاد جامعه بریدهاند.
ادعای خدمت به مردم در زمانی که نیازی به آن ندارند نمیتواند دلیل بر صداقت باشد. آنها امروز را محتاج تدبیر مدعیانی هستند که هشت سال تمام بر اریکه تکیه زدند و حداقل از مزایای قانونی و حمایتی مناصب خود بهره جستند اما امروز برودت را انتخاب کرده تا به انجماد بپیوندند و تمامی ادعاها را پیرامون تدبیر و امید به تاریخ بسپارند.
امید این ملت نه به شعارهای دلفریب بلکه متکی به ستون محکمی است که در زیر این خیمه مردانه ایستاده و اجازه نمیدهد خللی به آن وارد شود. تدبیر جامعه تنها به اتکای خون شهدا و حضور جانبازان، ایثارگران و خانوادههای معزز آنهاست که از برکتشان، نظام به مو رسیده اما پاره نشده است! آنچه اصحاب هشتادمیلیونی کشور طی چهار دهه گذشته آموختهاند بیش از ذخیرههایی است که طی هزار و چهارصد سال سپریشده پس از بعثت پیامبر به آنها رسیده زیرا به عینه آموختهاند که اگر ترس و واهمهای از دشمن به دل راه دادند نهتنها در آزمایش الهی مردود شده بلکه باید در تبدیلشدن سرزمینشان به آندلسی پس از اسپانیا رضایت دهند.
هشت سالی که گذشت غفلتها در آن فراوان بود اما میشود این ماههای پایانی را به توبه نصوح سپرد و خالی از منیت ها و ضدونقیض گویی های سیاسی با یکدیگر همدلی کرد تا شاید بتوان از بحرانهای به وجود آمده خلاصی یافت.
تدبیر و امید این روزها را در حالی طی میکند که تمام پلهای پشت سر خود را طی سالهای گذشته تخریب کرده و میماند نگاه و نظر هشتاد میلیون جمعیت کشوری که چشمبهراه یک اقدام همدلانه در این دولت هستند تا از انجمادی که فرو رفته بیرون آید و تئوریسینهای غرب و دشمنان در کمین را ناامید و ایرانیان را با این تدبیر دقیقه نودی امیدوار سازد.
نویسنده: حسن روانشید