پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۳:۵۹
کد مطلب : 100228

انحطاط اجتماعی در کمین است

روح و روان جامعه از تعدّد و تکثّر دیدن و شنیدن اخبار تکان‌دهنده اجتماعی، محزون و زخم‌خورده و...

روح و روان جامعه از تعدّد و تکثّر دیدن و شنیدن اخبار تکان‌دهنده اجتماعی، محزون و زخم‌خورده و جریحه‌دار است. اخباری که گویی رحم، مروت، انصاف، جوانمردی و... در پی رخت‌بستن از این دیار است.
بر سرزمینی که کمتر از سه دهه پیش، پیر و جوانش، زن و مردش برای دفاع از ناموس و زن و بچه هموطن خویش از چهارسوی کشور به کارزار شتافتند و بی‌محابا در مقابل دست‌درازی دشمن متجاوز سینه سپر کردند و از جان عزیز خود گذشتند چه می‌رود؟
دیر زمانی نیست که صفحات اخبار رسانه‌ها مملو از خبر تعرض به دختر بچه مظلوم پارس‌آبادی شده بود که سنگ‌دلانه به قتل می‌رسد و یا پسربچه‌ای در مقابل منزل ربوده می‌شود و اکنون که دختر‌بچه ۸ ماهه‌ای ناجوانمردانه در پس سرقت یک خودرو، از گرما و تشنگی و گرسنگی تلف می‌شود و عاملین این فجایع، نه عذابِ وجدان گریبانشان را می‌گیرد و نه از قساوت قلب‌شان دق می‌کنند. بلکه تا گرفتار مامور و قانون نشوند با طیبِ‌خاطر به زندگی روزمره خود ادامه می‌دهند و عجیب‌تر اینکه برخی با ایجاد مزاحمت برای خانواده منتظر عزیزشان، با آدرس‌های غلط و پیام‌های بی‌ربط، درد و رنج خانواده منتظر را مضاعف می‌سازند.
بدون تردید هضم این پدیده و درک و فهم ابعاد این جنایات برای بسیاری از مردم صعب و دشوار است. اینکه چگونه ممکن است کسی نام انسان بر خود نهد و رفتاری از او سر زند که روی هر حیوانِ درنده‌خویِ وحشی را سفید سازد.
البته نگارنده حیرت را در جای دیگری هم سراغ می‌گیرد. اینکه متولیان امر در مواجهه با چنین حوادث ناگوار و تلخی، حداکثر، به اشد مجازات سخت افزاری یک مجرم و بعضا تسریع روند صدور حکم و تشریفات قضایی و اجرایی می‌اندیشند و به همین بسنده می‌کنند و همواره بررسی علل اصلی مغفول است و بدین ترتیب معمولا صورت مسئله پاک می‌شود و همه توجه به معلول حادثه معطوف می‌شود.
و کمتر نهاد، دستگاه و رسانه‌ای به علل نا‌آشکار و نهان پشت پرده این وقایع می‌پردازد. عمق این وقایع در این پرسش‌ها نهفته است که چه عواملی موجب می‌شود که چنین خوی حیوانی و درنده‌خویی به یک انسان مستولی گردد؟ چه مسائلی در بافت اجتماعی جامعه و زیر پوست شهر بسترساز شکل‌گیری و ظهور این خوی غیر انسانی است؟ و چه رفتارهایی در متن جامعه بروز می‌یابد که فطرت پاک انسانی به آرامی سیر قهقرایی می‌پیماید و به جایی می‌رسد که همه را مبهوت می‌سازد.
راقم سطور ضمن تایید برخورد سریع و قاطع نهادهای ذیربط با عوامل ظاهری اینگونه حوادث دردناک، نظر خوانندگان را به عوامل اصلی دیگری جلب می‌کند که آنها را بانی اصلی و ریشه‌ای چنین اتفاقاتی قلمداد می‌کند. مباحثی که اگر برای آنها تدبیر جدی و عاجلی نشود هر روز باید منتظر تکرار این تراژدی‌ها در صحنه‌ها و جای جای کشور باشیم.
۱ـ شکاف فزاینده طبقات اجتماعی و فاصله روزافزون دارا و ندار و به عبارت دیگر فقیر و غنی در عرصه بروز و ظهور و انعکاس در شبکه‌های اجتماعی بسیار محسوس تر و ملموس‌تر از گذشته شده است و دایره انتقال اخبار حول محور زندگی زراندوزانه برخی و از طرفی فلاکت و نداری بعضی دیگر بسیار آشکار شده است.
۲ـ انعکاس پیاپی اخبار بروز اختلاس‌های کلان با ارقام نجومی، آن هم منتسب به برخی متنفذین و صاحبان قدرت، نوعی یاس و ناامیدی و پوچی را برای برخی شنوندگان و بینندگان رقم می‌زند.
۳ـ انعکاس اخبار دعواهای سیاسی مسئولین با یکدیگر که معمولا فاقد دستاوردی برای مردم است، امیدها به اصلاح امور هرچند در بلندمدت را با یأس عجین ساخته است.
۴ـ بروز نفاق و ریا و رفتار منافقانه در بسیاری از آحاد جامعه، با سرعتی شگفت‌انگیز سرمایه اجتماعی، اعتماد متقابل، حس همیاری و دستگیری از یکدیگر را در معرض سقوط و انحطاط قرار داده است.
۵ـ استمرار مشکلات اقتصادی، اعم از تشدید بیکاری و کاهش قدرت خرید، کانون خانواده، به‌عنوان مهمترین نهاد پاسداشت شرف و انسانیت را تهدید و به مسلخ کشانده است.
این موارد از جمله مهمترین دلایل پنهان و ناآشکار بسیاری از ناهنجاری‌ها هستند که مسئولینِ امرِ سرگرم روزمرگی از نگاه به آنها غفلت می‌کنند و متاسفانه هیچ اراده‌ای هم برای توجه به این معضلات در هیچ کدام از دولت‌ها و سایر نهادهای ذی‌مدخل دیده نشده است. لذا از آنچه کاشته‌ایم جز انحطاط اخلاقی و اجتماعی را درو می‌کنیم. 


نویسنده: محمد پیرعلی

https://siasatrooz.ir/vdcauwn6a49nwu1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

آیا جایی پیدا می شود چرایی این وقایع را بررسی و مطالعه کند - هر روز یک شوک بزرگ به جامعه وارد می شود
سراپرده
در زنجان، دیوار فراموشی و بی‌تفاوتی بلند شده، آن‌قدر که قامت کوچک بچه‌های دبه ‌به ‌دست که نفس‌زنان می‌دوند و آوای آب را در شهر بلند کرده‌اند نه در میدان شهر دیده می‌شود و نه حتی زیر سایه ساختمان مرکزی بهزیستی.
رسولی
همیشه در بحث برخی ناهنجاری های اجتماعی، خیلی ها به خانواده و تربیت صحیح اشاره می کنند و روابط خوب و مستحکم میان فرزندان و والدین را در عدم انحراف می دانند که البته صحیح می باشد. اما بنظر من آنقدرها هم اینگونه نیست و نمی توان صرفا به تربیت درست و روابط خوب، اتکا و اطمینان نمود چرا که براحتی با دخالت برخی عوامل معادلات بر هم می ریزد. بعنوان مثال: به هر حال از 6 سالگی تا دوران مختلف تحصیلی، فرد در اختیار دستگاه آموزش و به نوعی دولت قرار دارد و در این بین فرزندان با روابط مختلفی از جمله با انواع دوستان دست و پنجه نرم می کنند و مسلمن تحت شعاع اینگونه روابط نیز قرار می گیرند. و بر می گزینند که چگونه باید زندگی کرد! با کدام شخصیت و با چه هدفی و از این دست چشم اندازها.
یک معلم
سن مسائل پد فرهنگی به دوره ابتدایی رسیده است آیا متولی برای رسیدگی به این فاجعه وجود دارد