این روزها، ایام عزای اهل بیت(ع) است. تاکید شده است که شیعیان در عزای ائمه، عزادار و در شادی آنها، شاد باشند بنابراین طبیعی است که همه ما در این ایام، عزادار شهدای کربلا باشیم و بر سر و سینه زنان، نوحه مظلومیت آن بزرگواران را بسراییم و بخوانیم.
کربلا قطعهای از یک سرزمین نیست و عاشورا هم تکهای از زمان به حساب نمیآید. این زمان و مکان، عصاره همه زمانها و همه مکانها است که حق و باطل در مقابل هم قرار میگیرند و مظلومان در مقابل همه ظالمان میایستند. عاشورای محرم سال ۶۱ هجری، نمایش مظلومیت شریفترین انسانها در مقابل پلیدترین و شقیترین جنایتکاران تاریخ است و به همین دلیل، رسوایی همیشگی ظلم و ستم را به انسان هدیه داده است. از آن پس، هیچ انسانی در مقابله با ظلم، تردید به خود راه نمیدهد و رنج مقابله با ظالمان عصر و زمانه، آنها را از پیگیری عدل و انصاف و آزادگی باز نمیدارد. مگر میتوان قصه ایستادگی تمام قد شهدای کربلا، این عصاره همه خوبیها، در مقابل ظلم را شنید و باز برای زندگی خود ارزشی قائل بود و حفظ جان را برتر از عدل و حریت و انسان بودن نشاند؟
آنچه تلخ است، به تعبیر مرحوم دکتر علی شریعتی، این است که ما عاشق علی و حسین باشیم اما سرنوشت معاویه و یزید را داشته باشیم. مشکل این است که ما مدعیان تشیع و پیروان این امامان بزرگوار، عشق آنان را در دل داشته باشیم اما نسبت به تعالیم و معارف و فلسفه زندگی و رفتارهای آن امامان اسوه، معرفت و شناختی نداشته باشیم. جای غصه دارد اگر برای مظلومیت آنان بدون معرفت و شناخت و استقامت بر راه و منش آن بزرگواران، فقط اشک بریزیم و بر سر و سینه بزنیم به گونهای که بعد از عاشورا، ردی و اثری از سلوک و سیره آن امامان در زندگی ما مشاهده نشود. برای خود باید متاسف باشیم اگر تشنگی و عطش شهدای کربلا ما را به اشک و ناله وادارد ولی تنهایی و ناشناخته بودن هدف و ابعاد وجودی شخصیت بزرگ آنان را در نیابیم.
اشک در کنار معرفت، مورد نیاز ماست. اشک ریختن هم فلسفه بزرگ اجتماعی دارد. برای ماندگار ساختن این قیام و پیام بزرگ سالار شهیدان در کربلا، تاکید شده است که از ثواب زیادی برخوردار خواهد شد کسی که بر حسین گریه کند یا دیگری را بر مظلومیت شهدای کربلا بگریاند یا حتی ظاهر حزن و غم به خود بگیرد. این شیوه هم تنها برای بهره گرفتن از شفاعت امام حسین نیست بلکه یک راه موثر برای انتقال پیام عاشورا و ماندگار کردن آن در طول تاریخ است. حال چگونه میتوان پذیرفت که اصل پیام را فراموش کنیم و اشک ریختن، وسیله ماندگار کردن پیام را هدف قیام سیدالشهدا تصور کنیم؟
پیام اصلی قیام امام حسین(ع)، تن ندادن به ظلم و تمکین نکردن به حکومت ظالمان است. ایشان خواستار اصلاح اجتماعی بود و به مقابله با انحراف بزرگی برخاست که در نظام سیاسی بعد از پیامبر(ص) ایجاد شده بود. منازعه امام حسین(ع) با یک حکومت مدعی مذهب و دینداری بود و با یزیدی مقابله کرد که خود را امیر مومنان قلمداد میکرد. طبعا جنگ مذهب علیه مذهب، دشوارترین جنگهاست و به خلوص نیت و پاکی کامل همراهان نیاز دارد. سیدالشهدا، خالصترینها و پاکترینها را در یک روند تدریجی غربال کرد و به معرکه آورد و از خون بهترینها حتی فرزند خردسال خود برای رسوایی ظلم و ظالم مدعی دین، بهره گرفت. اسارت اهل بیت و ماجراهای تلخی که بر خاندان آن حضرت رفت، حلقه مکمل همین شهادت مظلومانهای است که در کربلا واقع شد.
خداوند به ما معرفت و شناخت فلسفه قیام سیدالشهدا را عطا کند تا اشکهایمان برای مظلومیت آن عزیزان، معنای حقیقی خودش را داشته باشد و ما را پیامآور خون شهیدان کربلا قرار دهد. گفتهاند هر ماه محرم، هر روز عاشورا و هر سرزمین کربلاست و بنابراین باید زیستن حسینی را طلب کنیم و اگر توفیق نشد، دستکم با انتقال پیام حسین(ع)، زینبی باشیم که به قول مرحوم شریعتی، وگرنه یزیدی خواهیم بود. مباد که چنین شویم.
علي اشرفي