چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۱:۱۹
کد مطلب : 98680

سیاست‌های پاندولی

غرب آسیا همچنان کانون اصلی تحولات جهانی است به گونه‌ای که می‌توان گفت هر تحولی در منطقه...

غرب آسیا همچنان کانون اصلی تحولات جهانی است به گونه‌ای که می‌توان گفت هر تحولی در منطقه به کل معادلات جهانی تاثیرگذار خواهد بود.
آنچه در تحولات اخیر منطقه شاهد هستیم مجموعه‌ای از رفتارها و اقداماتی است که بعضا دارای تناقضات و چندگانگی است که از سوی هر کدام از بازیگران صورت می‌گیرد. به عنوان مثال عربستان از یک سو ادعاهای ضد ایرانی خود را ادامه می‌دهد و از سوی دیگر وزیر خارجه آن در سفری غیر منتظره بعد از ۱۴ سال راهی عراق می‌شود. در این میان ملک سلمان پادشاه سعودی راهی مالزی و اندونزی می‌شود.
ترکیه نیز که به دنبال نقش‌آفرینی در منطقه است درکنار رویکرد به شورای همکاری خلیج( سفر اردوغان به بحرین، قطر و عربستان) بر حملات گسترده‌تر و سراسری در سوریه تاکید می‌کند. نکته مهم در سیاست‌های ترکیه اقدامات مغایر با اصل همسایگی در قبال جمهوری اسلامی‌ایران است که با برخی ادعاهای واهی درباره نقش ایران در منطقه همراه بوده است. نکته قابل توجه آنکه ترکیه در ماه‌های اخیر مواضعی مبنی بر رویکرد به راهکار سیاسی برای حل بحران سوریه را مطرح کرده و ایران و روسیه نیز برای زمینه‌سازی جهت اثبات حسن نیت ترکیه، مذاکرات آستانه را شکل دادند که البته رفتارهای ترکیه نشان می‌دهد تمایلی برای بهره‌گیری از این فرصت نداشته و همچنان تصورات منفی خود را ادامه می‌دهد.
رژیم صهیونیستی نیز زنجیره‌ای از اقدامات را در پیش گرفته از جمله اقدام نظامی علیه غزه، لبنان و سوریه و نیز تشدید بازداشت‌ها در کرانه باختری در حالی که همزمان فضاسازی گسترده‌ای را مبنی بر رویکرد کشورهای عربی به این رژیم علیه ایران صورت داده‌اند. نتانیاهو نخست وزیر صهیونیستها ادعا کرده کشورهای عربی استقبال گسترده‌ای از همکاری با تل‌آویو علیه ایران دارند.
در کنار این مسائل اقداماتی همچون تحرکات گسترده ترکیه برای همگرایی با کشورهایی مانند پاکستان را شاهد هستیم در حالی که در حوزه عربی نیز نخست‌وزیر بحرین به قطر سفر داشته است.
حال این سوال مطرح می‌شود که اهداف این تحرکات چیست و چه عواملی زمینه‌ساز چنین تناقضات رفتاری شده است؟ پاسخ به این پرسش را در درون تحولات منطقه و البته تغییرات صورت گرفته در ساختار جهانی می‌توان جست وجو کرد.
در این عرصه چند پیش زمینه قابل توجه است.
در مهمترین تحولات منطقه یعنی عراق، سوریه و یمن شاهد دستاوردهای گسترده جبهه مقاومت و شکست تروریسم و حامیان آنها هستیم به گونه‌ای که از یک سو بازیگران نقش منفی صحنه عراق و سوریه یا همان حامیان تروریسم با شکست مواجه شده‌اند و در یمن نیز ائتلاف سعودی آمریکایی رسما ناکام مانده و گزینه‌هایی جز تسلیم شدن ندارند.
برآیند سپهر تحولات نشان می‌دهد که عربستان در حوزه عربی دیگر آن جایگاه گذشته را ندارد چنانکه از یک سو برخی اعضای شورای همکاری خلیج فارس حاضر به همکاری با سعودی علیه ایران نشده‌اند و از سوی دیگر اردن و مصر نیز به سمت دوری از عربستان حرکت می‌کنند. در این میان تنش‌ها میان عربستان و امارات در منطقه افزایش یافته که اختلافات عظیم در یمن و نیز رقابت شدید آنها برای اقدام نظامی‌در کشورهایی مانند سودان و سومالی و جیبوتی نمودی از آن است.
ترکیه نیز نتوانسته درحوزه اروپایی دستاوردی داشته باشد و به دلیل انزوای منطقه‌ای گزینه‌ای جز رویکرد به کشورهای ذره بینی عربی ندارد نکته مهم دیگر در تحولات منطقه دستاوردهای جمهوری اسلامی‌ایران است.
در حوزه امنیت منطقه‌ای ایران با حضور موفق در سوریه و عراق توانسته مقابله‌ای ریشه‌ای با تروریسم داشته باشد که ضمن حفظ امنیت کشور به ارتقای جایگاه منطقه‌ای و جهانی آن منجر شده است.
نقطه قابل توجه برگزاری رزمایش‌های زمینی و دریایی موفق جمهوری اسلامی‌ ایران است که به جهانیان اقتدار ایران را نشان داد. این رزمایش‌ها از یک سو زمینه‌ساز خنثی شدن تهدیدات امنیتی علیه ایران شده و از سوی دیگر این پیام را برای کشورهای منطقه داشته که ایران آماده حمایت از منطقه است و کشورها نیازی به وابسته بودن به بیگانگان که با نام امنیت منطقه، خود مانع امنیت غرب آسیا شده‌اند ندارند.
نکته بسیار مهم برگزاری اجلاس انتفاضه فلسطین در ایران بود که بار دیگر نقش محوری ایران در حمایت از ملت فلسطین و مبارزه با دشمن اصلی منطقه یعنی رژیم صهیونیستی را آشکارتر می‌سازد. این نشست به اذعان جهانیان هراس را در میان صهیونیستها و البته ارتقای روحیه فلسطینی‌ها را به همراه داشته که می‌تواند نقشی مهم در آینده تحولات فلسطین و منطقه داشته باشد.
با توجه به این شرایط می‌توان گفت که در معادلات جهانی نیز یک اصل وجود دارد و آن اینکه از یک سو وضعیت درونی آمریکا با نابسامانی و شرایط ناپایداری مواجه است که حتی برخی از احتمال درگیری داخلی در آمریکا سخن می‌گویند. اروپا نیز عملا در داخل با انشقاق بسیار مواجه است و توان بازیگری گسترده در صحنه جهانی را ندارد.
با توجه به این شرایط می‌توان گفت کشورهایی مانند عربستان و ترکیه برآنند تا با سیاست پاندولی با زاویه حرکت در مسیر استمرار اجرای خواسته‌های غرب در منطقه علیه ایران، سوریه، عراق و یمن و اخلال در امنیت منطقه و نیز رویکرد تعاملی نسبی با برندگان تحولات منطقه یعنی ایران، عراق، سوریه و برخی مناسبات با روسیه برآنند تا به زعم خود سیر تحولات نابسامان و ابهام برانگیز منطقه را مدیریت نمایند.
به عبارتی دیگر اقدامات این کشورها و البته رژیم صهیونیستی نه از روی قدرت و برنامه‌های مدیریت شده بلکه نشات گرفته از وضعیت متزلزل آنان است چنانکه حتی توان در پیش گرفتن سیاستی آشکار و منسجم را ندارند و زنجیره‌ای از سیاست‌های تناقض‌آمیز را اجرا می‌سازند که هزینه‌های بسیاری برای آنان به همراه داشته و خواهد داشت و عملا توان بازیگری و ایفای نقش موثر در منطقه را نخواهند داشت و جنجال‌سازی‌های تبلیغاتی آنان صرفا سرپوشی بر وضعیت متزلزل و نابسامان آنان در منطقه است؛ به ویژه اینکه متحدان غربی آنان نیز عملا توان حمایت از آنها را ندارند و اروپا و آمریکا دیگر آن تصمیم گیرندگان انحصاری و مطلق نیستند و خود گرفتار بحران‌های داخلی و بیرونی گسترده‌ای شده‌اند که در کوتاه مدت توان خروج از آنها را ندارند.

مولف : قاسم غفوري
https://siasatrooz.ir/vdcawino.49naa15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی