شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۲
کد مطلب : 72480
نگاهي بر اصرار سران آمريكا بر پيگيري توهمات گذشته

روياي خاورميانه نوين با حربه هاي جديد

روياي خاورميانه نوين با حربه هاي جديد

ساختن خاورميانه اي به سبك آمريكا از خواسته هاي واشنگتن بوده و هست كه بعضاً با نام خاورميانه بزرگ و خاورميانه جديد صورت گرفته است. بر اساس اين تفكر، آمريكا تلاش دارد خاورميانه اي بر اساس معيارهاي خود ايجاد كند كه صرفاً مطيع و فرمانبردار آن باشد. يك سال از آغاز حركت هاي مردمي در كشورهاي عربي شمال آفريقا و حوزه خليج فارس مي گذرد. شايد كمتر كسي گمان مي كرد حركتي كه ابتدا براي قرصي نان در تونس آغاز شد، در نهايت به حركت جهاني مبدل شود كه نتيجه آن سرنگوني حاكماني همچون «بن علي» در تونس، «مبارك» در مصر، «قذافي» در ليبي، «صالح» در يمن و اوج گيري قيام مردمي در بحرين، يمن، عربستان و اردن و مراكش باشد. آنچه موجب شد تا اين حركت ها در اين مسير قرار گيرد، انديشه بيداري اسلامي بود كه هراس غرب و سران دست نشانده عرب را به همراه داشت.
نكته مهم آنكه، تمام اين تحولات يك پيامد اصلي داشت و آن اينكه، اصل آمريكايي خاورميانه جديد را با چالش و ابهامات بسياري همراه ساخت. اوباما درحالي ادعاي احياي آمريكا را داشت كه وي نيز مانند بوش ادعاي خاورميانه جديد را سر مي‌داد؛ خاورميانه اي كه در آن جايگاه آمريكا احيا شده و متحدان آمريكا شامل حاكمان عرب دست نشانده و صهيونيست‌ها از جايگاه ويژه اي برخوردار مي باشند. اكنون با گذشت يك سال از حركت‌هاي مردمي در كشورهاي عربي مي توان گفت كه اين رويا نيز مانند روياهاي بوش به حقيقت نپيوست و اوباما بايد اين شكست را در كارنامه خود مشاهده كند.
نكته قابل توجه در اين حوزه آنكه، آمريكا به رغم تمام اين شكست ها، همچنان تلاش دارد تا خاورميانه اي جديد را رقم زند كه محور آن را حفظ منافع آمريكا تشكيل مي دهد. در اين چارچوب، آمريكا در دو حوزه فعاليت مي كند.
الف- ايجاد اتحادهاي جديد: بررسي كارنامه تحولات منطقه نشان مي دهد كه آمريكا تلاش دارد تا ادعاي سال ۲۰۰۹ اوباما مبني بر ايجاد چتر امنيتي در خاورميانه را اجرايي سازد. براساس اين طرح، ائتلافي از صهيونيست ها، شوراي همكاري خليج فارس، رژيم صهيونيستي و تركيه مسئول برقراري امنيت در منطقه با محوريت تأمين منافع آمريكا و حذف مقاومت مي شوند. روند تحولات كنوني منطقه و نحوه موضع گيري ها نشان مي دهد كه آمريكا تلاش دارد اين ائتلاف را ايجاد كند كه روابط ايجاد شده ميان اين مهره ها و بازيگري واحد آنها از جمله نشانه هاي آن است. رويكرد قطر و بعضاً عربستان و بحرين به برقراري روابط با صهيونيست ها، همگرايي تركيه و شوراي همكاري خليج فارس، روابط پنهان تركيه و صهيونيست ها، نمودي از اين تحركات است. نكته قابل توجه آنكه آمريكا خود در وراي اين تحركات پنهان شده و چنان وانمود مي سازد كه صرفاً نظاره گر است، در حالي كه حركت تمام اين مهره ها براساس خواست و نظر آمريكا صورت مي گيرد.
ب- تضعيف مقاومت: نكته مهم در ائتلاف مذكور تحرك آمريكا براي استفاده از اين روند براي مقابله با جبهه مقاومت مي باشد. در اين چارچوب مشاهده مي شود كه تحركات مذكور در چند حوزه اجرا مي شود. اولاً در قبال ايران اعمال برنامه ايران هراسي كشورهاي عربي، استقرار طرح سپر موشكي در تركيه، تهديدات نظامي صهيونيست ها عليه ايران در كنار اعمال تحريم هاي جديد از سوي اروپا و آمريكا اجرا مي شود. آنها برآنند تا درآستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي، چالش هاي سياسي، امنيتي و اقتصادي را بر ايران تحميل تنند تا در وراي آن اهداف سلطه طلبانه عليه مقاومت را اجرا كنند.
ثانياً درقبال سوريه نيز آنها ابزاري همچون زنده نگاه داشتن آتش بحران‌هاي امنيتي با اعزام گروه هاي القاعده و تروريست ها، اعلام حمايت هاي معارضان غربگراي داخل و خارج سوريه براي به اصطلاح نمايش تعداد بالاي مخالفان، پرونده سازي در اتحاديه عرب براي بازگشايي آن در شوراي امنيت، تهديدات امنيتي از سوي تركيه و صهيونيست‌ها و... را اجرا كرده و مي كنند تا در نهايت طرح سرنگوني اسد و يا جنگ داخلي در سوريه را اجرا كنند.
ثالثاً در قبال لبنان نيز آنها با جريان ۱۴ مارس و نيز القاعده و دادگاه ترور رفيق حريري نخست وزير فقيد لبنان، به دنبال اعمال فشار بر حزب الله هستند.
رابعاً در فلسطين نيز ائتلاف مذكور يا تشديد اشغالگري صهيونيست ها در قدس و كرانه باختري، حمله نظامي و محاصره غزه، افزايش ربايش رهبران مقاومت در كرانه باختري، احياي روند سازش براي شكستن آشتي ملي و در نهايت مطرح كردن ادعاهايي مبني بر انتقال دفتر حماس از سوريه به قطر، اردن و تركيه، به دنبال مشغول داشتن مقاومت فلسطين به حاشيه ها هستند.
با توجه به اين شرايط اين سوال مطرح است كه ريشه اين تحركات چيست و چرا آمريكا چنين خاورميانه اي را در دستور كار قرار داده است؟
پاسخ به اين پرسش را در ناكامي هاي يك سال اخير آمريتا در منطقه مي توان جست وجو كرد. آمريكا دريافته است كه توان مقابله با موج بيداري اسلامي را ندارد و دامنه آن تا بحرين، عربستان، اردن و يمن را خواهد گرفت. در كنار سرنگوني حاكمان دست نشانده عربي اين موج، نابودي رژيم صهيونيستي و حذف منافع آمريكا را در پي دارد. آمريكا به رغم تمام تحركات صورت داده نتوانسته موج بيداري اسلامي در كشورهاي عرب را سرنگون سازد و راه آنها ادامه دارد لذا سناريوي خود را بر حذف مقاومت و الگوهاي اصلي بيداري اسلامي منطقه تدوين كرده است. آمريكا بر اين گمان است كه با حذف و يا به چالش كشاندن كشورهاي ايران، سوريه، لبنان و فلسطين، مي تواند در ملت هاي منطقه از جمله در مصر، ليبي، تونس، مراكش، اردن، يمن، بحرين، عربستان تزلزل ايجاد تند تا در وراي آن ضمن سركوب بيداري اسلامي، خاورميانه جديد را براساس الگوهاي خود تدوين كند. همزمان با حذف الگوها، آمريكا براي به انحراف كشاندن قيام هاي مردمي نيز فعاليت مي كند. آمريكا در گذشته الگوهاي واحدي را در منطقه اجرا مي كرد كه براي حفظ حاكمان دست‌نشانده و مقابله با مقاومت بوده ولي اكنون طرح هاي متعدد و چند جانبه اي را در پيش گرفته به گونه اي كه در هر كشوري الگوي ويژه اي را براي مصادره قيام مردمي اجرا مي سازد.
به عبارت ديگر مي توان گفت كه هرچند كه دشمني آمريكا با جبهه مقاومت امري سابقه دار است، اما واشنگتن اكنون با ائتلاف جديد منطقه اي شامل تركيه، صهيونيست ها، شوراي همكاري خليج فارس، به دنبال اجراي خاورميانه جديدي است كه در آن بيداري اسلامي حذف و احياي منافع آمريكا اجرايي شود.
براين اساس مي توان گفت كه تحركات اخير منطقه صرفاً عليه جبهه مقاومت نبوده بلكه هدف كلاني به نام مقابله با بيداري اسلامي كل منطقه از مصر گرفته تا بحرين و عربستان را در برمي گيرد، لذا راهكار مقابله با آن نيز استمرار وحدت و يكپارچگي ميان جبهه مقاومت و ملت هاي منطقه در قالب بيداري اسلامي است تا شكستي ديگر بر روياهاي خاورميانه‌اي سران آمريكا وارد سازند.

مولف : قاسم غفوري
https://siasatrooz.ir/vdcawyn0.49nua15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی