?>?> غم غربت عبید عصر ما | سیاست روز
يکشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۶
کد مطلب : 107041

غم غربت عبید عصر ما

ابوالفضل زرویی نصرآباد امروز با شعر و اشک دوستان و دوستدارانش بدرقه می‌شود
غم غربت عبید عصر ما

خدا بیامرزد، کیومرث خان صابری فومنی را که «گل‌آقا»ی همیشه‌ی تاریخ طنز ایران است. می‌گفت: «قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بی‌صاحب نیست. طنز دارد جان می‌گیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما ـ. ملانصرالدین ـ. (ابوالفضل زرویی نصر آباد) فقط ۲۳ سال دارد! چراغ‌ها دارند روشن می‌شوند. شهر چراغانی خواهد شد»
ملانصرالدین آن‌روزها و به تعبیر استاد موسوی گرمارودی «عبید زاکانی» عصر ما، پشت میزش، آخرین نفس را هم به داخل ریه کشید و دیگر بیرون نداد. رفت. آرام و بدون سر و صدا. رفت بدون شکوه و گلایه و درخواست و خواهش و التماس.
آسید مهدی شجاعی پیغام تسلیت نوشته که «...اگرچه مرگ حق است و سرنوشت محتوم و مختوم همه ما؛ اما داغ سنگین تری که سفر ناگهانی این بزرگمرد عرصه ادب، بر دل ما گذاشت، مرگ مظلومانه و غریبانه اش بود.
رحلت غریبانه ابوالفضل زرویی نشان داد که عرصه فرهنگ و ادب و هنر در کشور ما بی صاحب‌ترین است و هیچ قوه تمیز و تشخیصی که لعل و گوهر را از خزف بازشناسد و قدر بداند در هیچ سطحی از مدیران و مسئولان وجود ندارد.
رحلت غریبانه ابوالفضل زرویی نشان داد که در کشور ما هیچ مقام مسئولی دلش برای فرهنگ و ادب نمی‌تپد و سیاستگذاران و مدیران کلان در عرصه فرهنگ و هنر، از کمترین دغدغه‌ای برای اهالی این خطه برخوردار نیستند.
در رحلت مظلومانه این شخصیت بی بدیل عرصه ادب، همه مدیران و مسئولان عالی و دانی مسئولند و باید در هر دو جهان پاسخگوی بی توجهی و سهل انگاری و بی‌رحمی خود باشند.
در این واقعه مؤلمه و مصیبت جانسوز هیچ کدام حق ندارند ابراز تاثر و تاسف کنند و پیام تسلیت بدهند و برای خود کسب آبرو کنند. کسانی که از وضعیت و شرایط این عزیز خبر داشتند و هیچ کدام هیچ قدمی برنداشتند. همان بهتر که ما را با غم خود رها کنند و به کار و بار خود بپردازند.»
چه دل خجسته‌ای داری سید. این جماعت مدیر مادام‌العمر، اگر هیچ وظیفه‌ای نداشته باشند، خود را موظف به پیام تسلیت و تاج گلِ جلوی در مسجد می‌دانند. تازه اگر «حال» داشته باشند، قدم‌رنجه می‌کنند و می‌آیند که مبادا از لنز دوربین‌ها جا بمانند.
حالا که «زرویی» رفته، اتفاقا همای سعادت روی شانه‌های آنها نشسته است. یک شاعرِ بیمار که قلبش یکی می‌زد و دو تا نمی‌زد، به چه کار مدیر و مسئول فرهنگی می‌آمد؟
الان وقت نشان دادن قابلیت‌های مدیریتی است. الان وقتش است که مسئولان فرهنگی بین خودشان یک مسابقه «پیام‌نویسی» بگذارند و واژه‌ها را چنان به هم «بمالند» که یک ترکیب منحصر به‌فرد از آن بیرون بزند.
«بامعرفت»های فِیک، الان خودشان را نشان می‌دهند و از «جنازه» ابوالفضل هم برای خود نان می‌برند.
کاش دست کم همین یک‌بار، شعر و طنز و ادبیات را با غم خود تنها می‌گذاشتند. 

پیکر ابوالفضل زرویی امروز از حوزه هنری تشییع می‌شود
پیکر ابوالفضل زرویی نصرآباد شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز ایرانی صبح امروز دوشنبه ساعت ۹:۳۰ صبح از مقابل مسجد آیت‌الله خامنه‌ای واقع در حوزه هنری تشییع می‌شود.
ابوالفضل زرویی نصرآباد شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز ایرانی شنبه‌شب گذشته بر اثر عارضه قلبی درگذشت.
ابوالفضل زرویی در سال ۱۳۴۸ در شهر تهران به دنیا آمد. دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسی بود و از سال ۱۳۶۸ فعالیت مطبوعاتی و فرهنگی خود را آغاز کرد. زرویی با نشریاتی چون گل آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس، تماشاگران و... همکاری داشته است. 

نویسنده: مهدی رجبی

https://siasatrooz.ir/vdcay0n6649nww1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی