سلبریتیها در حوزه فرهنگ عمومی، کارکرد دوگانهای دارند. به عنوان نمونه در مورد سخنان و اظهارنظرهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، اغلب سلبریتیها و چهرههای مشهور با حمایت اجتماعی - مجازی، جریان اجتماعی وسیعی را ساختند. اما این سلبریتیها در برخی موارد تعمدا در مقابل مسیر فرهنگ عامه میایستند، نمونه اظهرمنالشمس آن، اظهارنظر عجیب خانم بازیگری است که شوهرخواهرش را در محافل عمومی، محرم اعلام میکند، آنهم به دلیل اینکه دستان شوهرخواهرش، به دستان پدرش شباهت دارد. یا بازیگر زنی که در کشاکش حوادث زلزله دلخراش کرمانشاه، در شرایطی که مردم ایران به سوگ بزرگی نشستهاند، چشمان خانم بازیگر به دنبال سگهای است که مردم را نجات میدهند و پست تبلیغاتی ایشان در حمایت از سگهاست تا هموطنان غیور کرد در مناطق زلزلهزده. بازیگر زن که به قول نادر فتورهچی سواد خواندن یک تراژدی را از رو ندارد، فتوا میدهد که سگها نجس نیستند. اما مسئله حضور سلبریتیها در کرمانشاه به معضل بزرگی تبدیل شده است. قبل از حضور سلبریتیها در کرمانشاه باید این مسئله را بررسی کنیم که واکنشها در فضای مجازی توسط برخی از چهرههای سرشناس سینما، تلویزیون و عرصه ورزش میتواند موجب اختلال شود یا تسهیل امور؟ این مسئله پرسش بسیار بزرگی است که در ادامه به صورت مبسوط آنرا تحلیل خواهیم کرد.
نون پوزیسیون را بخور و دست اپوزیسیون را ببوس!
آقای بازیگر مشهور پس از حوادث زلزله کرمانشاه، پستی را با کلید واژه دور از شأن و توهینآمیز #طویله منتشر میکند تا به سازوکار مسکن مهر اعتراض کند و مسئولان را به ساختن طویله متهم میکند؛ این چالش مجازی حتی دستمایه رسانههای خارجی و فارسیزبان خارج از کشور قرار میشود و جنجالی عریض و طویل را بوجود میآورد. اما مسئلهسازی تنابنده، موجب طرح موضوع تازهای میشود. سلبریتیها، اساسا به جای آنکه نقشی مردمی در تسهیل امور داشته باشند، منتظر فرصت هستند تا با مدیران اجرایی مملکت، تسویهحساب شخصی کنند و روی مسند اپوزیسیوننمایی بنشینند. آیا رویکرد سلبریتی محترم، زمانیکه مردم غیور کرمانشاه داغدار هستند، رویکردی ملی است؟ مهمتر این است که طرح موضوع هیجانی آقای بازیگر و استفاده از آن واژه، حرکتی فرهنگی است؟!
این واکنشها به جای آنکه کمکی به مردم داغدیده کند، به غم و اندوه عمومی در سطح کشور میافزاید و در فضای مجازی و حقیقی، به غم ملی حاصل از زلزله جهتی سیاسی، با موج ضدیت، جهتی پیدا میکند برای تعارض با حاکمیت.
در شرایطی که آقای سینماگر میداند از جمعیت هشتاد و پنج میلیون نفری ایران، در خوشبینانهترین حالت دو میلیون ششصد هزار نفر به سینما میروند و در همین سینمایی که مخاطب محدودی دارد، نمایش انواع ناهنجاریهای نامربوط اجتماعی، مسائل جنسی، خیانت، سکس پنهان و... تم و محتوای اغلب آثار سینمایی را دربر میگیرد. با این حساب «سینمای ایران» شایسته آن تعبیر توهینآمیز آقای بازیگر یا مسکن مهر؟! سوال مهمتر این است که کدام طالب بیشتری دارد؟
آقای بازیگر در مقام سخنگوی جدید کاخ سفید، فیلمی با نام گینس ساخته که مخاطبش از سیصد هزار نفر تجاوز نمیکند! وقتی گوینده سخن با وقاحت تمام، نمیتواند «طویله سینما» را ترمیم کند و مخاطب گستردهای به سالن سینما بیاورد، چطور به خودش اجازه میدهد که در مواردی خاص که نیاز به تخصص دارد، اظهارنظر کند و کسی هم نیست به آقای بازیگرِ کارگرداننما یادآوری کند، در مسائلی که در دایره تدبیر و تخصص فردی شما نمیگنجد، اظهارنظر نکن!
آیا سلبریتیها به همه علوم فنی و مهندسی اشراف کامل دارند؟ گوینده لفظ زننده «طویله» در فضای مجازی، مگر به مهندسی ساختمان تسلط دارد؟ مگر به معماری اشراف دارد؟
سلبریتیها با چنین رویکرد و کنشگری مجازی، در شرایط ملتهب اجتماعی بیشتر برای اپوزیسیوننمایی تلاش میکنند تا کمک به مردم. در شرایطی که گوینده لفظ طویله زیر پرچم نهادی مثل سازمان اوج (برای تولید سریال پایتخت) ایستاده، چنین معترض و هیجانی واکنش نشان دادن چه معنایی میتواند داشته باشد. این کنشها بیشتر یک جور نمایش و مانور رهایی سیاسی و عدم وابستهنمایی با انتشار پستی هیجان و نسبت دادن عبارتی زشت به مسکن مهر و ساکنان است. انتشار چنین پستهایی، جوابیهای به انتقادات روزمره روزنامه هفت صبح به تامین منابع مالی سریال پایتخت و سفارشپذیری تیم سازنده از جمله جناب تنابنده است. دلیل انتشار چنین پستهایی اثبات استقلالنمایی غیرحکومتیاش به سبک نقی معمولی است که ثابت کنند خیلی مستقل میاندیشند.
آقای بازیگر از دستاویز اعتراض به یک وضعیت خاص، کمال بهرهبرداری را میکند، تا ژست استقلال در مواجهه با سیاستهای کلان حاکمیتی، در سایه حمایت از مردم زلزلهزده قرار گیرد.
در شرایطی که مردم ایران، داغدار عزیزانشان در استان کرمانشاه هستند، یادآوری این مسئله که آنان در طویله زندگی میکنند، توهین به مردم داغدیده و مصیبتزده نیست؟ بعد هم «عالیجناب سلبریتی» متوجه میشوند که حرف زشتی را به زبان آورده، عذر بدتر از گناه میآورند.
البته به روایت عکسها و فیلمهای موجود میتوان شرایط کنونی کشور را با پایان دوران پهلویها مقایسه کرد تا مفهوم عبارت زشت آقای بازیگر مشخصتر شود. وقتی محمدرضا پهلوی کشور را ترک کرد، حلبیآبادهای اطراف تهران از شهر تهران گستردهتر بود. وضعیت اسفباری که به عبارت کاربردی جناب تنابنده نزدیکتر است. آیا بنمایه وجودی مسکن مهر را به بهانه یک زلزله سنگین و بالای هفت ریشتر میتوان تکفیر کرد؟ اگر آقای بازیگر بیلزن و کارشناس هستند، بهتر است که زمین سینما و تولیدات خودشان را بیل بزنند.
تاثیر سیاسی سلبریتی؛ صورت مسئله همیاری به مخاصمه سیاسی بدل شد؟!
در واقع با زمینهچینی برخی سیاسیون مغرض و در ادامه جهتدهی سلبریتی محترم، عمده بحثها، درباره کمکرسانی به زلزلهزدگان تبدیل به بحث درباره مسکن مهر شد، تا جاییکه داروغهزاده معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی که تا حدودی مسئولیت کنترل چهرههای سینمایی را برعهده دارد، با انتشار متنی در فضای مجازی نوشت:
این عزیزانی که در فضای حساسی پس از زلزله به شکل غیرمنصفانهای مسکن مهر و سازندگان آن را مورد انتقاد قرار میدهند توجه داشته باشند که:
١- زلزله در مسکن مهر کمترین میزان تلفات انسانی را داشته است (دو نفر)
٢- از تصاویر مشخص است که سقفها و ستونهای این ساختمانها توانسته زلزله بیش از هفت ریشتری را تحمل کند و فقط دیوارها آسیب دیده که به نظر قابل قبول است.
٣- این عزیزانی که در مسکن مهر ساکن هستند قبل از آن حتما در خانههای بسیار ناامنتر ساکن بودهاند و اگر این پروژهها نبودند الان میزان کشتهها و زخمیها چندین برابر بودند. (همانند زلزله بم و رودبار و...)
٤- بهتر است به جای نفرین بر تاریکی شمعی روشن کنیم. شماره حسابهای هلالاحمر برای کمک به آسیبدیدگان در اختیار همه ما هست، کمکهای خود را به این حساب واریز و برای تبلیغ و همگانی شدن این کارخیر فیش آن را در فضای مجازی منتشر کنیم.
چهره سیاه، واژگون و ضد ملی شهرت؟
اگر این زلزله در یکی از شهرهای کوچک ایالات متحده اتفاق میافتاد. چهرهها و سلبریتیهای مشهور از مردم میخواستند که لباسهای گرم و پتوهای خود را به نیروهای امدادرسان تحویل دهند و در فضای مجازی کمپینهای غذا و لباس تشکیل میدادند. اما در این شرایط چهرههای ایرانی با شتاب بیشتری خود را به مرکز حادثه میرسانند. واقعا بازیگران زنی که در این حادثه حضور پیدا کردند با علم به اینکه مانیکورهایشان خراب میشود و النگوهایشان خش میافتد، در مناطق حادثهدیده کدام کاسه را از کوزه، جابجا کردند؟!
عمده امدادرسانیها برعهده نیروهای دلاور هلالاحمر و ارتش و سپاه است، رژه این سلبریتیها مقابل دوربین خبرگزاریها و گرفتن سلفی با آوار و یا تهیه عکس اینستاگرامی چه دردی از کدام آسیبدیده دوا میکند؟ آیا از نمد این آوار برای خانم و آقای بازیگر کلاهی درست میشود؟ آش حضور سلبریتیها و هجوم آنان به مناطق زلزلهزده چنان شور میشود که روزنامههای اصلاحطلب که همواره حامی آنها هستند، جمعیت چهرههای مشهور در مناطق زلزلهزده را مورد انتقاد قرار میدهند.
واقعا این حجم از حضور بازیگران و خوانندههای سرشناس غیر از اینکه جنبه تبلیغاتی داشته باشد، کارکرد دیگری ندارد. حافظ ناظری روز گذشته هنگام بازدید از مناطق زلزلهزده راهی بیمارستان شد مدیر برنامههای ایشان هم فرمودهاند: شب گذشته حافظ ناظری به دلیل خستگی ناشی از کار دچار افت شدید فشار شده و از حال رفت. وی ادامه داد: ناظری که برای حضور در مراسم هفتم زلزلهزدگان کرمانشاه به روستای کوئیک رفته بود، عصر روز گذشته هنگام بازگشت دچار این اتفاق شد و به بیمارستانی در کرمانشاه منتقل شد. مدیر برنامههای حافظ ناظری خاطرنشان کرد: وی امروز به لطف خدا حالش خوب است و از بیمارستان مرخص شده است.
یعنی امدادرسانان و متولیان بهداست و درمان در مناطق زلزلهزده کم گرفتاری دارند که حالا باید یکی از تختهای بیمارستانهای صحرایی یا درمانگاههای مملو از مجروح زلزله را به آقای خواننده اختصاص دهند که بدلیل «خستگی»! دچار افت فشار شده است!!
اما در حادثه زلزله استان کرمانشاه فرق دوغ و دوشاب به خوبی مشخص میشود و سلبریتی واقعی و تقلبی را از یکدیگر تمییز خواهیم داد. "لی یانگ آئه" بازیگر زن مشهور سریالهای کرهای که در ایران با نام "یانگوم" شناخته میشود طی اقدامی ۴۵ هزار دلار (معادل صد و هشتاد میلیون تومان) به زلزلهزدگان کرمانشاه کمک میکند. حال مقایسه کنیم میان بازیگرانی که در مناطق زلزلهزده مشغول عکس گرفت و پر کردن صفحات مجازی خود هستند و سلبریتی کرهای که فرسنگها از ایران فاصله دارد و به اندازه یک و نیم برابر دستمزد خانم ترانه علیدوستی (براساس شنیدهها) در سریال شهرزاد به زلزلهزدگان کمک میکند. راستی در این شرایط مردم میپرسند که خانم علیدوستی که حدود سیاسی روابط با آمریکا را تعیین میکند دقیقا کجاست؟! بازیگرانی که بین ۱۲۰ میلیون تا ۱۸۰ میلیون تومان در سریالهای مختلف شبکه نمایش خانگی دستمزد میگیرند، بازیگرانی که برای حضور در نمایش الیور توئیست میلیونها تومان دریافت کردهاند چرا فقط شماره حساب مردمی اعلام میکنند؟! چرا دلشان نمیآید ذرهای از دستمزدهای میلیونی و میلیاردی خودشان را برای زلزلهزدگان خرج کنند و از جیب خود مایه بگذارند؟
سلبریتیها به جای کمک به مردم از مردم کمک میگیرند؟!
نمونه حاد حاضران در مناطق زلزلهزده، نوید محمدزاده است. عکس نوید محمدزاده در مناطق زلزلهزده در کنار پیرمردی آسیب دیده از زلزله نمایشی از ابتذال حضور سلبریتیهاست. محمدزاده به همراه دوستانش در مناطق زلزلهزده حضور دارند و در کنار پیردمرد کرد صدمه دیدهای ایستاده و در سلفی مضحکی ، به همراه دوستانش به این وضعیت لبخند میزند، و این عکس را در صفحات مجازی منتشر میکنند. پیرمردی که پیش از این تصویری دردناک از درخواست وی برای داشتن یک چادر منتشر شده و بسیار مورد توجه قرار گرفته بود.
آیا این لبخند با خستگی و استیصال پیرمردی که او را در تصویر میبینیم حاصل یک رفتار فرهنگی است؟ آیا این خنده حاصل یک تربیت فرهنگی است؟! کسی که خود را مدعی فرهنگ میداند، حتما باید المانهایی مثل مردم و عدالت را درک کند. نوید محمدزاده در این عکس رسما به یک شکارچی بزرگ تبدیل شده است. او به مناطق زلزله رفته تا چند عکس را مثل باقی سلبریتیها شکار کند. اما سوال اینجاست این بازیگر ،حاضر است یک ریال از دستمزد میلیونی خود، حاصل از اجرای تئاتر الیور توئیست را برای زلزلهزدگان خرج کند؟ چرا او بسیاری از بازیگران و تهیهکنندگان وابسته به دولت، که به مناطق زلزله رفتهاند حاضر نشدند مثل بازیگر کرهای یک عدد هزار تومانی به آنها اهدا کنند؟
نکته جالب اینجاست که سلبریتیهای مذکور علاوه بر اینکه کمکی به زلزلهزدگان نمیکنند، اغلب با انتشار عکس در مناطق زلزلهزده و درج شماره حساب از مردم میخواهند به حساب آنان پول واریز کنند تا به مردم زلزلهزده کمک کنند؟ مثل کمکهایی که خواننده معروف برای شهر زلزلهزده بم جمعآوری کرد و هیچکس نفهمید چه بلایی بر سر آن پولها آمد!(مشرق)