با كاهش نسبي تب و تاب و انعکاس خبري حادثه اسيدپاشي، بسیار ضروري است که پیامدهای تهدیدزای پیرامون رخداد مذکور در فضايي به دور از قضاوتها و تحليلهاي سطحي، مورد بررسي و ارزيابي همهجانبهنگرانه قرار گيرد چرا که بدون ترديد اين آخرين حادثه از این دست نخواهد بود و نميتوان از تکرار نشدنش اطمينان خاطر داشت. از اينرو در سطوري کوتاه و مختصر به برخي عوامل و ملاحظات آشکار و نهان حادثه اسيدپاشي اخیر ميپردازيم تا دست گرمی نازلی باشد برای ورود خبرگان و کارشناسان این حوزه و تدبیری شایسته از سوی متولیان امر.
يک: عبارت "احساس امنيت" را بارها شنيدهايم. تعريف موجز و کوتاه اين مفهوم عبارت است از؛ احساس ايمني و آسودگي خاطر در ابعاد روحي، رواني و فيزيکي.
حال بايد به دقت، بررسي کرد که سهم اقدامات و واکنشهاي عملي و گفتاری مردم و خصوصاً مسئولين در حادثه مذکور به چه ميزان در حفظ و يا کاهش "احساس امنيت" نقش داشته است.آيا عقلانيت و نگاه عميق به يک رخداد اجتماعي جاي خود را به بروز احساسات و عواطف لحظهاي داده بود؟ و يا شنوندگان حادثه در هر جايگاهي اعم از مسئول و غیرمسئول تلاش کردند با تأنی و تحليل منطقي به موضوع بنگرند و عکسالعمل شتابزدهاي از خود بروز ندهند.
دو: اگرچه اکثر رسانههاي خارجي فعال در پوشش خبري مسائل ايران، تلاش حداکثري خود را در گره زدن فريضه امربه معروف و نهي از منکر به موضوع اسيدپاشي معطوف داشتند، ولي هر نظارهگر واقعبين و بيطرفي ميتوانست تصديق کند که هيچ ارتباطي بين دو موضوع مذکور وجود ندارد. عليهذا نبايد از اقدام احساسي برخي نمايندگان مجلس در طرح قانون امر به معروف و نهي از منکر دقيقا پس از شهادت يکي از آمران به معروف و همچنین سهم این اقدام را در سوء استفاده رسانههاي معاند غفلت کرد.
اين فريضه در چند دهه گذشته با برداشتهاي سطحي و فاصلهدار از فلسفه عميق امر به معروف و نهي از منکر، متحمل صدمات و لطمات زيادي شده است به ترتيبي که اين فريضه حياتي آماج حملات آگاهانه و ناآگاهانه دوستان نادان و دشمنان آگاه قرار گرفته است لذا انتظار ميرود اگر مباحث روزمره و بداخلاقيهاي حاکم بر فضاي سياسي کشور مجال نگاه عميق و شايسته به اينگونه مبانی ارزشی را نميدهند حداقل شرایط را بدتر نساخته و از اقدامات رفع تکليفي، شکلي و سمبليک اجتناب ورزیم تا ظلم مضاعفي را متوجه ارزشهاي دینی نکنيم.
سه: در اين ميان اظهارات عجولانه رئيس محترم جمهور در سفر زنجان که البته برآمده از مشورتهاي ناپخته برخي اطرافيان ارزیابی ميشود و برخی مواضع مسئولین ذیربط نيز از جمله نکاتی است که محل تأمل و نيازمند بازخواني و تجديدنظر متوليان امر است، چه اينکه از دولت اعتدال که بنا ندارد آزمودهها و تجارب گذشته را بيازمايد انتظار نيست که به قضايايی از اين دست، نگاه احساسي داشته باشد.
بدون شک ایجاد "احساس امنيت" حاصل اظهارات سنجيده و حساب شده همه مديران خرد و کلان در سطح کشوری و لشگری است.
چهار: در کنار نکات فوق نقش رسانهها در ايجاد "احساس امنيت" بسيار برجسته و غيرقابل انکار است. آنچه آشکار و مبرهن است کماکان جذب مخاطب و ايجاد جلب توجه به هر قيمتي، نزد برخي از رسانههای داخلی داراي اولويت است و اگرچه نارواست که اين رويه را عامدانه و آگاهانه قلمداد کنيم ولي اطلاق رويکرد غيرعالمانه، ناآگاهانه و جزيينگر به اين رويه ناشايست، به بسياري از رسانهها صادق است. رسانهاي که هر اظهارنظر و شنيدهاي را غيرمسئولانه منتشر ميسازد و به تبعات و عوارض بروز ناامني روحي و رواني درآحاد جامعه نميانديشد نيازمند تجديدنظر جدي در رويکرد خويش است. بدون ترديد کلاننگري، مصلحتانديشي و احساس تعهد به فضاي عمومي واجتماعي جامعه از الزامات وضروريات هر رسانه است و خلاء آن آسيبهاي جدي و عمدتاً غيرقابل جبراني را متوجه کشور خواهد ساخت.
پنج: از ديگر عوامل تهديدکننده "احساس امنيت" که اکنون مهمترين نقش را در بازتابدهي و اشاعه دهندگي اخبار درست و غلط در وقايعي نظير اسيدپاشي را ايفا ميکنند شبکههاي اجتماعياند. رسانههاي نوظهوري که به مدد فنآوري به سهولت و با کمترين هزينه و البته به عبارتي رايگان و با سرعتي کمنظير در اختيار آحاد جامعه قرار ميگیرند و هر روز بر دامنه کاربران آن افزوده ميشود.
بديهي است در اين سطور کوتاه مجالي براي پرداختن به پشتپرده و اهداف آشکار و نهان شبکههاي اجتماعي از سوي بدخواهان ايران اسلامي نيست، ولي روشن است که آنان تلاش دارند سوار بر موج هر حادثهاي با متشنج کردن فضاي رواني افکار عمومي به از بين بردن ثبات و امنیت خاطر شهروندان مبادرت ورزند. نمونه اخير آن حواشي درگذشت يکي از خوانندگان کشورمان و بازتاب آن در شبکههاي اجتماعي است.
مزيد تصريح است که نبايد تصور کرد که سياست سلبي و برخوردهاي قهري و سختافزاري نظير فيلترينگ علاج اين چالش است چه اينکه تجربه نشان داده است مواجهه سختافزاري با پديدههاي فرهنگي نتيجه دلخواه را به دست نخواهد داد و همواره رويکرد ايجابي با بهرهبرداري مثبت از اين ظرفيتها، تهديد را کاهش و حتی فرصت را براي توسعه احساس امنيت و ترويج سبک زندگي شايسته افزايش ميدهد.
شش: در پايان اين يادداشت ذکر اين نکته بسيار ضروري است که نبايد گمان کرد ميتوانيم در مقابل ابزارها و تکنولوژيهاي نوين و يورش های فرهنگي دشمن، با همان ابزار چند دهه گذشته و با همان ادبيات و روشهاي نخنماي پیشین بايستيم، بلکه بسيار حياتي است که با تجديدنظر و بازنمايي ساختارها و نوع فعاليت دستگاههاي متعدد متولي امر فرهنگ، فصل جديدي از تحرک فرهنگي را رقم بزنيم و نبايد اجازه بدهيم که شلختگي کنوني فضاي فعاليتهاي فرهنگي بيش از گذشته فضاي "احساس امنيت" را دچار آسيب و امنيت را "احساسي" کند.