«هرکس بیشتر پول بدهد اجازه شکار دارد» این پاسخی است به پرسشی که یکی از رسانههای داخلی از رئیس سازمان محیط زیست درباره شکار افراد امریکایی در ایران، شنید.
این جمله استدلال قوی عیسی کلانتری است در برابر پرسشی دلسوزانه برای محیط زیست. اگر با همین استدلال قوی بخواهیم چرایی آلودگی هوا، وارونگی هوا، بهبود نیافتن اوضاع ریزگردها، منقرض شدن گونههای نادر جانوری و حتی نفوذ جاسوسان در این حوزه را بررسی کنیم به نتایج غیر قابل باور و خطرناکی میرسیم.
وقتی استدلال رئیس سازمان محیط زیست به جای دلسوزی برای این محیط و درنظر گرفتن منافع ملی کسب درآمد باشد، خب معلوم است که از همین مسیر بسیای اتفاقات تلخ رخ میدهد، معلوم است که با این استدلال قوی جاسوسان میتوانند در کشور جولان دهند! معلوم است که چرا جاسوسها سر از این سازمان در میآورند!
معلوم میشود چرا در برج سازیها، دریاخواریها و کوهخواریها دادی از محیط زیست بلند نمیشود، چرا شکارچیان باید مسلح باشند و محیط بانان خلع سلاح.
قصد تهمت و افترا به کسی نداریم و اگر کلانتری چنین استدلالی را که حتی فیلم و صوتش هم در رسانهها منتشر شده بیان نمیکرد به مخیلهمان نمیرسید که شخصی که در راس سازمان بیدفاع محیط زیست نشسته است اینطوری با مسایل برخورد کند.
اما چه کنیم که عین کلام را شخص معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان محیط زیست که اتفاقا رفاقت دیرینهای با رئیس پیشین سازمان دارد بیان کرده است.
باورمان نمیشود که رئیسسازمان محیط زیست در واکنشی عجیب نسبت به شکار آمریکاییها در ایران گفته«هرکس بیشتر پول بدهد اجازه شکار دارد.»
اما انگار چارهای نداریم جز باور کردن استدلالی که باعث میشود برای سالهای آتی زمین و جایی که در آن زندگی میکنیم نگران شویم. حالا رفته رفته خبر چند روز قبل را نیز میتوانیم تحللی کنیم! راه اندازی خط تولید موتورهای کاربراتوری که روزگاری سالها دویدند تا برای جلوگیری از کاهش آلودگی هوا تولیدش متوقف شود.
اگر با همین رویه استدالها را ادامه دهیم به مسایل خطرناک دیگری میرسیم، به معامله کردن جان آدمها با پول و بستن چشم روی تخریب زمینی که باید امانت دارش باشیم! امیدواریم همه این صوتها و تصویرهایی که از کلانتری دیدیم بعدا شوخی عنوان شده و یا ناشی از خستگی باشد تا فرمانده حمایت از محیط زیست را در قالب ضربهزننده به آن نبینیم.
نویسنده: محسن رجبی