فلسطین این روزها سرزمین خون و مقاومت است. دورانی که یادآور جنگهای ۲۲، ۸ و ۵۱ روزه است. نگاهی به این چهار جنگ بیانگر نقاط اشتراکی است از جمله اینکه جنایات رژیم صهیونیستی در ابعاد گسترده تکرار می شود و زنان و کودکان کانون جنایات صهیونیستها را تشکیل می دهد. در همین حال ارتجاع عربی همچنان در ظاهر مخالف جنگ و در عمل با سکوت و عدم حمایت از فلسطین در این جنایت مشارکت می کند. سازمان ملل نیز همان راه محکوم سازی را می رود و کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز به حمایت از صهیونیستها می پردازند با این تفاوت که اکنون اجازه تظاهرات حامیان فلسطین را ننیز نمی دهند و با شدت بیشتری در کشتار زنان و کودکان فلسطینی ایفای نقش می کنند. با این وجود جنگ کنونی تفاوتهایی با جنگهای گذشته دارد و آن نوع مقاومت و موازنه بازدارندگی فلسطینیها است. در جنگهای گذشته مقاومت فلسطین در قدرت موشکی غزه خلاصه می شد اکنون اما از یک سو این توان شدت گرفته است که موشکهایی مانند «قاسم» نمودی از آن هستند. اما نکته مهم تغییرات صورت گرفته در اراضی اشغالی و کرانه باختری است.
در جنگ کنونی مشاهده می شود که هر چند فلسطینی ها در کرانه باختری، قدس و اراضی اشغالی ۴۸ سلاح ندارند اما به میدان نبرد آمده اند و با برپایی تظاهرات و جان خویش بعد جدیدی از مقاومت را رقم زده اند. اکنون توان ارتش صهیونیستی در سراسر اراضی اشغالی و فلسطینی نشین تقسیم شده که از میزان توان جنگی آن در بلند مدت خواهد کاست. نکته مهم آنکه حتی ساکنان یهودی اراضی اشغالی نیز علیه سرانشان دست به طغیان زده اند. آنچه امروز در فلسطین مشاهده می شود مبارزه ای چند لایه است که از موشک و سلاح را در بر می گیرد تا ایستادگی و توان مردمی فاز جدیدی از مقاومت را رقم زده است. این مولفه ها موجب توجه بیشتر افکار عمومی جهان در قبال فلسطین شده است در حالی که همزمان موازنه قدرت جدیدی را نیز ایجاد کرده که بزرگترین غافلگیری برای صهیونیستها بوده و در آینده نزدیک موازنهای جدید را رقم خواهد زد.
نویسنده: علی تتماج