طی چهارسال اخیر و به خصوص در روزهای جاری نزدیک به انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، مواضع آقای روحانی درخصوص موضوع «آزادی» در شقوق مختلف، از آزادی بیان گرفته تا آزادی پوشش به عنوان تنها دستاویز او برای جلب نظر مخاطبان قلمداد میشود.
اما شاید این از حافظه ضعیف تاریخی ماست که گذشته افراد و رفتارهای «گازانبری» آنها را فراموش میکنیم و یادمان نمیآید کسانی که در گذشته در «سرهنگ» بودن و پادگانی رفتار کردند، چگونه این روزها دم از آزادی میزنند.
شاید یکی از دلایل چنین رویکرد متناقض با سالهای قبل به تبعیت آقای روحانی از مرحوم هاشمی رفسنجانی برمیگردد. کسی که در دوران تکیه بر صندلی دولت سازندگی، نه روزنامه منتقد، نه سخن خلاف نظر، نه آزادیهای اجتماعی و نه حتی تفاوت در پوشش بانوان را میتوانست تحمل کند. اما از دورهای تصمیم گرفت شعار «آزادی» بدهد و در نقش وکیل پایه یک مدافع آزادی مردم!
اگر کمی به گذشته برگردیم و تاریخ معاصر را ورق بزنیم، آنوقت متوجه میشویم آنهایی که امروز دم از آزادی میزنند، در گذشته چگونه در مقابل آزادی ایستادند.
به عنوان مثال خوب است به جلد اول کتاب خاطرات دکتر حسن روحانی سری بزنیم: «طرح اجباری شدن حجاب در ادارت مربوط به ارتش، به عهده من گذاشته شد و بدین جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع کردم و پس از گفتگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بیحجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانمهای بیحجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند. پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سهگانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آنها هم زیاد بود در سالنی جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زنها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم: «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.» بعد توضیح دادم که ما نمیگوییم چادر سر کنید، بحث چادر مطرح نیست، سخن بر سر استفاده از روسری و پوشاندن سر و گردن است. در نهایت، در آنجا هم گفتم به دژبان دستور دادهایم از فردا هیچ زن بیحجابی را به پایگاه راه ندهند.»
ادبیات پادگانی و سرهنگی کاملا در خاطرات خودنوشت آقای روحانی به چشم میخورد «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.»
حالا چه میشود که به یکباره نظرتان ایشان در مقابله با گذشته خود است، باید از خودشان پرسید که آیا برای اصلاح تفکرات غلط گذشته است یا...
اما در حوزه فرهنگ هم میتوان از این دست مثالها یافت. در کارنامه «مشعشع» ایشان ادبیاتهای متناقض کم نیست.
توجه به آزادی بیان به ویژه در عرصه سینما یکی از شعارهایی بود که دولت یازدهم پیش از به دست گرفتن سکان اجرایی کشور مانور زیادی بر آن میداد.
آقای روحانی دیروز هم در جمع برخی از هواداران خود با اشاره به توجه دولت یازدهم به موضوع آزادی بیان، مدعی شده که رقبای او به قدری دارای اندیشههای بسته هستند که اگر بر سرکار بیایند در خیابانها نیز دیوار خواهند کشید!
اما شاید در این میان بازخوانی بخشی از مواضع روحانی در ارتباط با یکی از معروفترین و در عین حال محبوبترین آثار سینمای ایران به درستی میزان باز بودن تفکر ایشان و استقبال او از آزادی عقیده و بیان را نشان دهد!
مارمولک فیلمی کمدی به کارگردانی کمال تبریزی، تهیهکنندگی منوچهر محمدی و با بازی پرویز پرستویی بود که در سال ۸۲ در سینماهای کشور و به مدتی محدود اکران شد. محتوای این فیلم در ارتباط با دزدی بود که با سرقت لباسهای یک روحانی، خود را در نقش یک چهره روحانی و امام جماعت مسجدی در یکی از مناطق دورافتاده کشور معرفی میکند. نمایش این فیلم در سال ۸۲ باعث اعتراض برخی از جریانات و چهرههای سیاسی و مذهبی شد. اعتراضاتی که باعث توقف اکران عمومی این اثر شد.
در نهایت سازندگان این فیلم برای جلب نظر مسئولان و شفافسازی در مورد این اثر برنامه اکران خصوصی آن را برای گروهی از مسئولین و مدیران کشور ترتیب دادند که حسن روحانی نیز که در آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود؛ یکی از حاضران در این جلسه بود.
روحانی در این جلسه و بعد از تماشای فیلم سینمایی «مارمولک» با اعتراض به محتوای این فیلم و ابراز تاسف از ساخت آن گفت: حتی در رژیم شاه هم که دشمن روحانیت بود، کسی جرأت و جسارت ساخت فیلم موهنی مثل مارمولک را نداشت...
وی همچنین خطاب به منوچهر محمدی و کمال تبریزی (تهیه کننده و کارگردان فیلم) گفت: توجیهاتی که شما برای مثبت جلوه دادن این فیلم به عمل میآورید، به هیچ وجه قابل قبول نیست و اصولاً ساخت این فیلم کار نادرستی بوده است.»
این اظهارنظر در حالی از سوی حسن روحانی مطرح شده است که به نظر میرسد نظر بسیاری از چهرههای ارشد نظام در ارتباط با این فیلم چیزی خلاف نظرات آقای روحانی محسوب میشد. کمال تبریزی چند سال پیش در گفتوگو با یکی از رسانهها با اشاره به نظر مقام رهبری درارتباط با این فیلم گفت: «من در چند جلسه که مقام معظم رهبری را دیدم فقط از فیلم تعریف کردند و نتیجهگیری که از فیلم کردند این بود که متاسفانه این فیلم از طرف کسانی که باید فهمیده میشد، نشد.»
حسن روحانی در حالی از آزادی بیان و اندیشه در مقابل سایر رقبای خود صحبت میکند که بیش از ۱۴ سال پیش و در زمانی که مسئولیتی به مراتب محدودتر از ریاست جمهوری برعهده داشته؛ نتوانسته فهم درستی از محتوای یک اثر نمایشی سینمایی داشته باشد و به نظر میرسد ژستهای روشنفکرانه امروز او که در عمل بارها بارها ثابت شده که ریشهدار نیست؛ بیشتر برای به دست آوردن دل گروهی از مردم جامعه و جمع کردن رای است.
شاهد مثال این موضوع را میتوان در عملکرد چهارساله دولت یازدهم نیز دید؛ دولتی که رکورددار بیشترین تعداد فیلم توقیفی در دوران مدیریتش است! دولتی که با عملکرد ضعیفش باعث شد حتی هنرمندان طرفدارش هم به صورت مخفی و آشکار از گردش دور شوند.