روز گذشته مرکز آمار ایران، نرخ تورم در دوازده ماهه منتهی به خردادماه امسال را ۹.۵ درصد اعلام و براساس آمارهایی که منتشر کرد مدعی شد شاخص کل (بر مبنای ۱۰۰=۱۳۹۰) در خردادماه سال ۱۳۹۵ عدد ۲۲۴.۲ را نشان میدهد که نسبت به ماه قبل ۰.۵ درصد افزایش داشته است.
مرکز آمار همچنین در این آمار اعلام کرد: افزایش شاخص کل نسبت به ماه مشابه سال قبل (تورم نقطه به نقطه) ۶.۱ درصد میباشد که نسبت به همین اطلاع در ماه قبل ۶.۸ کاهش یافته است. درصد تغییرات شاخص کل (نرخ تورم شهری) در دوازده ماه منتهی به خردادماه سال ۹۵ نسبت به دوره مشابه سال قبل ۹.۵ درصد است که نسبت به همین اطلاع در اردیبهشتماه ۱۳۹۴ (۱۰.۲درصد) کاهش یافته است.
در همین راستا معاون اول رئیسجمهور در جمع خبرنگاران مدعی شد که برخلاف برخی سیاهنماییها وضع واحدهای تولیدی لوازم خانگی خوب است و وضعیت صنایع کشور را نباید با نگاه به وضع برخی واحدهای مشکلدار سنجید.
جهانگیری پس از بازدید چند واحد صنعتی اعلام کرد دیروز از سه واحد بزرگ صنعتی در یکی از بزرگترین شهرکهای صنعتی کشور بازدید کردم که تولید خوب، بهرهوری بالا و بازار پرطرفدارشان نشان میدهد اوضاع آنطور که برخیها میخواهند سیاهنمایی کنند نیست.
وی با بیان اینکه دو واحد از کارخانجاتی که از آنها بازدید کرده در بخش لوازم خانگی فعال هستند، گفت: در روزهای اخیر با توجه به مسائلی که برای یک نام تجاری در حوزه لوازم خانگی پیش آمد برخی تلاش کردند اینگونه نشان دهند که واحدهای صنعتی کشور با مشکل روبهروست اما در این بازدید مشخص شد که واحدهای تولیدکننده لوازم خانگی با وجود واردات و قاچاق وضعیت خوبی دارند.
اما برخلاف اظهارنظرهای صورت گرفته و با مبنا قرار دادن صحبت فعالان و کاسبان این نکته حاصل میشود که روی دیگر سکه اقتصاد کشور در شرایط رکودی و بحرانی قرار دارد و آن طو رکه متولیان اعلام میکنند نمیتوان به این زودیها به بهبود شرایط امیدوار بود.
ناسازگاری رکود با بازار
گزارشهای منتشر شده از روند حرکتی بازارهای اقتصادی کشور نشان از عمیقتر شدن رکود در این بازار دارد و فعالان این بازارها میگویند روایتهای این روزهای بازار؛ روزهای سخت رکود و کاهش تقاضا است.
نگاهی گذرا به روندی حرکت بازار نشان میدهد که دالانهای بازار، یکی پس از دیگری رکود را روایت میکنند. بسیاری از کسبه، درست در اوج ساعتهایی که مردم برای خرید به بازار میآیند، در حجرههای خود ساکت نشسته و نظارهگر رفت و آمد مردم هستند.
در این میان برخی دیگر از آنها نیز، بخشی از حجرههایشان را به دستفروشانی که به تازگی شهرداری آنها را از پیادهروهای بازار جمع کرده است، اجاره دادهاند تا هم کسب و کار آنها بچرخد و هم درآمدی هر چند ناچیز از قبل حجره بیمنفعت خود داشته باشند.
گاه در اواسط دالانهای بازار بزرگ تهران، چنان سکوتی حاکم میشود که انگار نه انگار اینجا قلب تپنده اقتصاد ایران است. بازاری که یک روزهایی برای خود برو و بیایی داشت و اکنون رکود، زخم عمیقی بر کسب و کارش زده و کسادی را برایش به یادگار گذاشته است. سکوت آنقدر سنگین است که نغمه برخی قناریهای در قفس، در فضای بزرگ بازار میپیچید و روایتی عجیب را نغمه میزند که نشان از کسب و کار بیرونق دارد.
اگر حتی یک مشتری برای خرید کالا به حجرهای بیاید، هیچکس امیدی به خرید کردن آنها ندارد و آنگونه که کسبه میگویند، مجبور شدهاند تنها برای اینکه دلشان به خریدارها خوش باشد، تخفیفهای خوبی بدهند تا بلکه دَشتی هم در یک روز کاری، از مشتریان داشته باشند. برخی از عمدهفروشان هم تک فروش شدهاند تا بلکه حداقل، مشتریانی خرد را بیابند و حتی یک عدد از اجناسشان هم که شده، به آنها بفروشند، اینها همان کسبهای هستند که در دوران رونق، هیچگاه حاضر به تکفروشی اجناس موجود در مغازهشان نمیشدند.
گشت و گذاری در بازار بزرگ تهران مغازهها و حجرههایی را نشان میدهد که گویا دیگر برای صاحبانشان نمیصرفند. آنها آگهی فروش دادهاند که میخواهند غرفهها را اجاره دهند و یا حتی اگر مشتری خوبی هم داشته باشند، آن را بفروشند. وقتی پای صحبت صاحبان آن مینشینیم، گلایه از رکود دارند و بر این باورند که دیگر کار کردن در بازار بزرگ تهران با توجه به مجموعه هزینههایی که برای بالا کشیدن کرکره حجرهها بر آنها مترتب است، نمیصرفد. برخی کرکرهها هم که تنها سه روز در هفته بالا میرود.
کاسبان و فعالان این عرصه میگویند: از ابتدای امسال، رکود عمیقتر شده است و مردم هم پولی در اختیار ندارند که خرید کنند. یا آنقدر محافظهکار شدهاند که پول خود را صرف خریدهای غیرضروری نکنند. به همین دلیل، زنجیره کاری دراکثر بازارها کساد شده است و دیگر رغبتی برای خرید و فروش وجود ندارد و گویا برخی از کسبه هم پذیرفتهاند که باید این راه را ادامه دهند و فعلا با مریضی اقتصاد ایران مدارا کنند.
البته هستند کسانی هم که ترجیح میدهند تا مشخص شدن اوضاع و احوال کسب و کار در بازار بزرگ تهران، در حجره خود را ببندند تا نه مالیاتی بدهند و نه هزینه کارگری، بنابراین اتیکتهایی را بر روی شیشه مغازه تعطیل خود چسبانده اند که «این واحد تجاری نه اجاره داده میشود و نه فروخته میشود» این شاید خود نمودی از بلاتکلیفی در اقتصاد ایران باشد. برخیها هم برای فرار از دست ماموران مالیاتی اعلام کردهاند که «این واحد صنفی، هیچگونه فعالیت اقتصادی ندارد و تعطیل میباشد.»
فرش فروشان را شاید بتوان قشری در بازار تهران دانست که بیشترین کسادی را در این روزها تجربه میکنند. البته بازار نسبت به قبل خلوت است و شاید اولویت مردم هم، خرید فرش دستباف و تابلوفرش نباشد، درست کالاهایی که محل عرضه اصلیشان در تهران بازار بزرگ تهران است، این در شرایطی است که فرش فروشان با استخدام برخی افراد، تلاش دارند تا مشتری را به صورت چهره به چهره جذب کنند.
به هرحال بازار این روزها را هیچگاه از یاد نخواهد برد. روزهایی که امید به این داشت تا با بهبود شرایط و اوضاع اقتصاد ایران در عرصه بینالمللی، تکانی به خود بدهد و خاطرات بد کاسبی را فراموش کند اما اکنون سهم بازار از اقتصاد ایران، تنها چکهای برگشتی، کسادی و رکود عمیق است.
حال با این وجود این سوالی مطرح میشود که کدام روی سکه را باید روی اصلی اقتصاد در نظر گرفت؛ رویهای که متولیان اعلام میکنند یا رویهای که کاسبان از آن پرده بر میدارند و یا رویهای را که در معیشت و زندگی روزمره خودبا آن مواجه هستیم.