سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۶
کد مطلب : 84479

حبيبي در انديشه تحبيب قلوب

براي بسياري افراد آرزويي است كه روز مرگشان با سالروز بزرگداشت ارتحال ائمه معصومين همزمان شود...

براي بسياري افراد آرزويي است كه روز مرگشان با سالروز بزرگداشت ارتحال ائمه معصومين همزمان شود. همان آرزويي كه ديروز و با خبر درگذشت مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی در نخستين روز محرم سال ۱۴۳۵ رقم خورد و اين خود توفيق كمي نيست.
حبيب‌الله عسگر اولادي اين مبارز سال‌هاي ستمشاهي كه بيش از سيزده سال از عمرش در زندان‌هاي پهلوي دوم گذشت آنقدر نام‌آشنا هست كه نخواهيم از جزئيات زندگي او بگوييم.
نقل است كه وقتي انساني رخ با نقاب مرگ مي‌پوشاند زمينيان مي‌پرسند كه چه بر جا گذاشت؟ و فرشتگان سوال مي‌كنند كه چه با خود آورد؟ و مگر نه اين است كه متاع اين دنياي چند روزه، فاني و توشه آخرت باقي، نياز مسافر جهان عقبي است.
عسگراولادي كمتر از يك سال پيش، در بياني متفاوت با بسياري از دوستان و دشمنان، دلنگراني خود از وضعيت موجود بين نيروهاي انقلاب را ابراز نمود. او كه قهر و آشتي‌هاي فراوان پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري در سال ۱۳۸۸ برايش مسئله بود و خود را آزرده خاطر از اين جريانات مي‌دانست ضمن تقبيح آنچه فتنه‌گران بر آن دامن زدند و آتش بر خرمن وحدت نيروهاي انقلاب افكندند، يكه‌تاز ميدان دلجويي فرزندان انقلاب و وازده‌هايي شد كه به تاثر از شرايط موجود، برخي‌هايشان از حلقه احبا دور شده بودند و در پي زشتي سخنان و بيانيه‌ها و رفتارشان روي بازگشت به دامان انقلاب نداشتند. فضاي جامعه سرد بود و كسي را ياراي آن نبود تا آبرو در اين مسيري بگذارد كه اقبالي از اين وساطت براي آشتي و فراموشي رفتارها و گفتارهاي ناپسند سال‌هاي فتنه در كشور نبود. مرحوم عسگراولادي، اين مبارز سال‌هاي دور كه به نوعي شيخوخيتي هم ميان فرزندان انقلاب داشت، اما دل به دريا زد و تلاش نمود تا واسطه خير براي آشتي ملي شود. او كه دبیرکل بزرگ‌ترین ائتلاف اصول‌گرایان كشور بود علي‌رغم لحن و بيان قريب به اتفاق ديگر اصولگرایان، به موسوی و کروبی عنوان «برادر» خطاب كرد و تلاش نمود تا مهر «فتنه‌گر» بودن را از آنها بزدايد. مرحوم عسگراولادي كه خود سال‌ها عضو ثابت مجمع تشخيص مصلحت نظام بود، گويي مصلحت انقلاب را در اين ديده بود كه آبرو در ميان آورد و واسطه شود تا شايد انقلاب كه به مدد مردم از طوفان فتنه رهيده بود، بيش از گذشته روي آرامش و صفا را ببيند. با وجود انتقاد «شورای مرکزی حزب موتلفه» و حتي فشارهاي رسانه‌اي گسترده، پيرمرد كه گويي آرد خويش را بيخته و الكش را آويخته بود به مدد موهايي كه در آسياب سفيد نكرده بود، بر عزم خود افزود. او حتي در پي اعتراضات به وي از آمادگي خود كنار كشيده از حزب موتلفه سخن به ميان آورد اما از عزم خود براي آشتي نكاست. او از آنها كه «تطهیر سران فتنه» و «تخفیف جرم» بيان شده توسط او را نكوهش مي‌كردند هم نهراسيد و تاكيد داشت «اظهاراتش بر اساس یک وظیفه الهی مطرح شده و خواسته که قبل از مرگ به وظیفه‌اش عمل کند و ناگفته‌های باقی‌مانده را بگوید.» عسگر اولادي اميد داشت كه اگر موسوی و کروبی از موضع خود برگردند، «با آغوش باز جمهوری اسلامی و نظام روبه‌رو خواهند شد». او حتي بر رفتار متفاوت ديگران اعتراض داشت و در برابر مخالفان بياناتش مي‌گفت: «آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در آن دنیا نمی‌توانند جواب مرا بدهند.»
حالا و كمتر از يك سال از آن ماجراها، حبیب‌الله عسگراولادی دار فاني را وداع گفته و دستش از اعمال نيك و يا بد اين روزگار كوتاه شده است. اوست و نامه اعمال او و آنچه با خود برده است. او در سال آخر توفيق يافت كه براي مصلحت ام‌القراي جهان اسلام و تاليف قلوب مومنان تلاش كند و از آبروي خود سرمايه بگذارد و به اميد آخرتي آبادتر از خراب شدن دنياي خود نهراسد. او به غلط و يا درست چنين عزم كرد و از آنجا كه «الاعمال بالنيات» است مي‌شود اميد داشت كه متاع آخرتي او و زاد و توشه سفر آخرت او سنگين‌تر شده است، ولي ما كه هر لحظه امكان آن را داريم كه گاه رفتنمان باشد براي آخرت خويش چه كرده‌ايم؟

مولف : ايرج فتح الهي
https://siasatrooz.ir/vdcb9abw.rhbazpiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی