به موازات اوجگیری تنش ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران شاهد موجی از تلاشهای دیپلماتیک میانجی گرانه برخی از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای از عراق، کویت، عمان تا سوئیس و ژاپن هستیم.
در بستر این تلاشها آیا میتوان به کاهش تنش میان تهران و واشنگتن امیدوار بود؟ آیا این تعدد پروسه میانجیگری به تشتت در این رابطه نخواهد انجامید؟ در این سوال مهم شما چند نکته بسیار مهم وجود دارد که باید به صورت جدی مدنظر قرار گیرد تا بتوان به جواب درستی رسید. نکته مهم و ابتدایی به ورود کشور ژاپن به عرصه میانجیگری در تنش ایران و ایالات متحده آمریکا بازمیگردد.
یقیناً با حضور توکیو در این تنش، شرایط و تحولات به مرحله و صفحه تازهای وارد شده است. چرا که اگر چه کشورهای منطقه مانند عراق، کویت و عمان به صورت جدی عرصه مذاکره و میانجیگری را در پیش گرفتهاند، اما این بازیگران نسبت به نتیجه و موفقیت تلاشهای دیپلماتیک آگاهی و اشرافی ندارند، در صورتی که نقطه تفاوت و در واقع امتیاز ژاپن به این مهم باز میگردد که توکیو تا زمانی که به این یقین نرسد که در سایه تلاشهای دیپلماتیک خود میتواند، موفقیتهای حداقلی را در کاهش تنش تهران – واشنگتن کسب کند، دست به اقدامی نخواهد زد. لذا حضور شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن، آن هم بعد از ۴۰ سال به ایران میتواند گویای این واقعیت باشد که این کشور به نتیجه تلاشهای خود به منظور کاهش حساسیت در روابط ایران و آمریکا واقف است. به خصوص که مواضع متفاوت دونالد ترامپ در توکیو در قبال ایران و نیز عدم حضور جان بولتون در این سفر که بسیاری سیاستهای جنگ افروزانه کاخ سفید را ناشی از نگاه او میدانند، میتواند کدها و پالسهای مثبتی را در پی داشته باشد.
نکته بعدی در پاسخ به قسمت دوم سوال شما که بسیار حائز اهمیت است بر هم پوشانی و به تبعش شکل گیری سینرژی تلاش های دیپلماتیک عراق، کویت، عمان، سوئیس در کنار میانجیگری ژاپن تاکید دارد. در این راستا اگر مجموعه تحرکات توکیو برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن به هر دلیلی با کاستیهایی روبه رو شود، یقینا کوششهای بغداد، کویت، مسقط و برن میتواند این کاستیها را پوشش دهد. به عبارت دیگر برای کسب موفقیت پررنگ توکیو به تلاشهای دیگر کشورهای یاد شده نیز نیاز مبرم دارد. یعنی این تلاش های در طول هم قرار دارند، نه در عرض هم. با این وصف میتوان انتظار داشت که در نهایت یک برآیند جدی را در قبال مقوله میانجی گری با حضور همه این کشورها شاهد باشیم. اگرچه در نکات شما مسئله عدم حضور جان بولتون در ژاپن مطرح شد، اما به موازاتش شاهد سفر مشاور امنیت ملی کاخ سفید به امارات متحده عربی پیرامون مناسبات و تحولات منطقهای و به موازات آن مواضعی در خصوص متهم کردن تهران در انفجار بندر فجیره بودیم، آیا این سفر و سخنان بولتون در تعارض با نکات شما قرار ندارد؟ خیر، چون پیش از آن ما شاهد سفرهای منطقه ای سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه به کویت و دیگر کشورهای منطقه حاشیه خلیج فارس بودیم و به موازات آن سفرهای دیپلماتیک محمد جواد ظریف به پاکستان، عراق، آذربایجان شکل گرفته است. یعنی مجموعه و برآیند این تلاشهای دیپلماتیک ایران میتواند تا اندازهای فضاسازی های مد نظر جانبولتون در سفر به امارات را خنثی کند.
اما نکته مهمی که در رسانه ها به شدت مغفول مانده و من بر آن تأکید دارم سکوت معنادار دو کشور چین و روسیه است. اگرچه میتوان برای این سکوت پکن و علی الخصوص مسکو دلایل متعددی را برشمرد، اما در پس تمام این تحلیل ها به نظر میرسد که وجود یک نگاه فرصت طلبانه کرملین به شرایط موجود در تنش ایران و آمریکا بیش از همه پررنگ باشد. به کوششهای ژاپن اشاره داشتید. اساساً دلایل حضور توکیو در مناقشه تهران - واشنگتن که به نظر میرسد تبعات آن در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه خواهد بود، چیست؟
اتفاقا نکته مهم به این واقعیت باز می گردد که یکی دیگر از تبعات سوء تداوم تنش تهران - واشنگتن باشد علاوه بر خاورمیانه می تواند دامنگیر منطقه آسیای جنوب شرقی هم بشود. اگر شما به کشورهای درگیر در مقوله میانجیگری ایران و آمریکا نگاهی بیندازید، می بینید ما با بازیگرانی طرف هستیم که روابط جدی با هر دو کشور دارند. لذا در صورت تداوم و تشدید تنش میتواند تبعات سوء و آثار زیانباری برای این کشورها در پی داشته باشد. پیرو این مسئله ژاپن علاوه بر مناسبات بسیار جدی و روابط راهبردیش با ایالات متحده آمریکا به واردات نفت خام و دیگر بده بستانهای تجاری با ایران هم نیاز دارد که متاسفانه در سایه تحریمهای ایالات متحده آمریکا، توکیو مجبور به عدم خرید نفت خام از ایران شده است. این مسئله آسیبهایی را به تولید در ژاپن زده است. مسئله دیگر تبعات منفی تداوم تنش ایران و آمریکا در مناسبات امنیتی آسیای جنوب شرقی، به خصوص افزایش تهدیدات امنیتی کره شمالی خواهد بود. لذا توکیو با احساس نگرانی از افزایش این تهدیدات سعی دارد تلاشهای دیپلماتیک خود را برای میانجیگری در این تنش انجام دهد. به عبارت دیگر توکیو سعی دارد با حل و فصل تنش ایران و آمریکا انرژی و نگاه کاخ سفید به سمت آسیای جنوب شرقی و مسئله کره شمالی معطوف شود. به هر حال جمهوری اسلامی ایران، علیرغم توان موشکی و نفوذ منطقهای که تهدیداتی علیه امنیت اسرائیل و منافع امریکا در خاورمیانه است به بمب هستهای دست پیدا نکرده و طبق فتاوا و نگاه نظام اساساً دستیابی به سلاح هستهای حرام است. لذا این تهدید (دستیابی ایران به سلاح هسته ای) از جانب تهران وجود ندارد، در صورتی که اکنون پیونگیانگ در حال آزمایش سلاحهای مدرن هستهای و اتمی است که بعد از شکست مذاکرات هانوی در ویتنام میزان این آزمایشها افزایش پیدا کرده است. لذا ژاپن با این پروسه مذاکرات میخواهد تنش ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران پایان یابد و به تبع آن انرژی واشنگتن صرف تقابل با تهدیدات هستهای پیونگ یانگ در جنوب شرق آسیا شود، چون یکی از اهداف بالقوه این آزمایشهای هستهای کره شمالی، متحدین منطقهای امریکا در جنوب شرق آسیا است که یکی از مهمترین آنها ژاپن است. اما نمی توان منکر نگرانیهای کشورهای خاورمیانه از وقوع جنگ نظامی و تداوم تنش ایران و آمریکا هم بود، به خصوص عراق؟
بله یقینا مسئله تداوم تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا بر کشورهای منطقه، به خصوص کشور عراق اثر جدی دارد، به همین دلیل است که ما علاوه بر دیپلماسی رسمی دولت بغداد شاهد هستیم که برخی از شخصیتها و جریانهای سیاسی این کشور هم تلاشهای خود را برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن دارند. اما مسئله وزن و جایگاه عراق در قیاس با کشوری مانند ژاپن است. به هر حال ژاپن یکی از قدرت های بلامنازع اقتصادی و تکنولوژیک در جهان است و همین مسئله وزن سیاسی و دیپلماتیک آن را هم نسبت با کشورهایی مانند عراق افزایش میدهد. لذا اگرچه عراق هم به واسطه نگرانیهای خود به دنبال انجام مذاکراتی در خصوص میانجیگری در تنش ایران و آمریکا است و قرار است در این میان آقای عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق هم مانند آقای آبه سفری به ایران و آمریکا داشته باشد، اما این تلاشها زمانی موفق خواهد شد که سفر آقای شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن به ایران دستاورد ملموسی داشته باشد. پس تا زمانی که سفر آقای آبه به ایران صورت نگیرد و دستاوردهای حداقلی در این سفر انجام نشود، بقیه تلاشها در حاشیه خواهد بود.