جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۰
کد مطلب : 95053
برای فیلم تحسین برانگیز «ایستاده در غبار» كه شگفتانه جشنواره سي‌وچهارم است

اولین روزهای بهار

اولین روزهای بهار

در روزگاری که اغلب فیلم‌هاي سینمایی ما به موضوعاتی بی‌اهمیت (یا در نهایت خوشبینی کم‌اهمیت) زنجیر شده است، در روزگاری که هرکسی برای دل خنک کردن غربی‌ها و دشمنان ایران به ملت ایران و نظام جمهوری فحش‌هاي رکیک‌تری بدهد، جایزه‌هاي دلاری بیشتری مي‌گیرد و در روزگاری که مدیران سینمایی ما بدون هیچ نقشه راهی و برنامه‌اي استراتژیک برای سینمای انقلاب اسلامی، پشت میز خود لمیده‌اند و از روزهای مدیریتشان بر صندلی‌هاي مستعجل لذت مي‌برند، تماشای فیلمی در جشنواره‌اي که بوی عطر و لوازم آرایشی و رنگ لباس‌هاي عجیب و غریبش بیشتر از محتوایش در متن قرار دارد، حال آدم را خوب مي‌کند.
وقتی بهمن‌ماه مي‌شود، بهار سینمای ایران، اما در لابه لای شکوفه‌هاي مصنوعی رنگ و لعاب‌دار، هنوز هم مي‌شود فیلم‌هايي را به تماشا نشست که «فجر» را فراموش نکرده‌اند.
«ایستاده در غبار» یکی از همین اتفاقات خوب این روزهای سینمای متعهد انقلاب اسلامی است. فیلمی که در فضای غبارآلود ساخته دست کارگردانانی کاربلد! و مدیرانی کارنابلد توانسته نقش خود را به خوبی ایفا کند.
محمدحسین مهدویان یکی از همین رویش‌هاي انقلاب اسلامی است. کارگردانی که پیش از این تجربه موفق ساخت سریال مستند داستانی «آخرین روزهای زمستان» را در کارنامه خود داشت. مجموعه‌اي که به زندگی شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) پرداخت و انصافا هم سربلند بود.
او همین تجربه موفق تلویزیونی خود را دستمایه ساخت فیلمی مستند - داستانی کرده تا این بار به سراغ دفتر خاطرات حاج احمد جاویدالاثر انقلاب اسلامی برود.
فيلمي كه در همان ابتدا تكليف را با مخاطب روشن مي‌كند كه دچار اشتباه نشود. «تمام تصاوير فيلم غيرواقعي است»، «تمام ديالوگ‌هاي فيلم از صدای واقعي استفاده شده است» جمله‌هايي با اين مضمون در همان زمان تيتراژ و پلان‌هاي كوتاه به شما گوشزد مي‌كند كه كارگردان قصد گول زدن بيننده را ندارد.
در تمام طول فيلم، كل داستان زندگي «حاج احمد متوسليان» با استفاده از تصاوير بسيار باكيفيت و بهره بردن از نريشن‌هاي افرادي واقعي است كه در زندگي خود با اين عزيزِ انقلاب اسلامي همراه بوده‌اند. اعضاي خانواده، همرزمان، پرستار و... آنها كساني هستند كه نبود ديالوگ آنچناني در فيلم را جبران مي‌كنند و اجازه نمي‌دهند در تصاوير نكته مغفولي باقي بماند.
داستان از كودكي شروع تا به ربايش حاج احمد و دوستانش ختم مي‌شود.
اولين تجربه سينمايي و جشنواره‌اي محمدحسين مهدويان در واقع يك قالب متفاوت در سينماي ما را رونمايي مي‌كند: «مستند-درام»
«مستند-درام» یک شیوه روایی نوين و به عبارتي مدرن در سینمای جهان محسوب مي‌شود که در آن مرز میان فیلم مستند و داستانی از بین رفته است.
شايد برخي‌ها معتقد باشند كه اين فيلم بايد در بخش مستند جشنواره به نمايش در مي‌آمد، اما واقعيت آن است كه اين فيلم علي‌رغم روايت مستند خود، اصلا يك فيلم مستند به معناي واقعي كلمه نيست. چراکه اين فيلم در اصل یک اثر سینمایی داستانی است، بدون حتی یک نما یا صحنه مستند. تنها عناصری که این فیلم را به یک اثر مستند شبیه کرده، یکی داستان واقعی آن است و دیگری، نریشن‌هایی است که توسط افراد حقیقی گفته شده و روی فیلم گذاشته شده‌اند.
اما از همه اينها كه بگذريم، موضوع مهم اين فيلم، پرداختن به وجهي از سينماست كه متاسفانه طي سال‌هاي اخير يا نبوده يا انگشت‌شمار بوده است. «قهرمان»
فيلم‌هاي روشنفكري سينماي ايران اساسا قهرمان‌هايشان را آدم‌هايي تشكيل مي‌دهند، كه يا اصلا در قد و قواره قهرمان نيستند و يا ضدقهرمان هستند. اما اين فيلم در همين فضاي غبارآلوده و بي‌در و پيكر سينما به سراغ يك قهرمان رفته است و اين يعني زنده كردن فیلم‌هاي قهرمان محور.
موضوعي كه نبود و خلأ آن در سينما آن هم به شدت احساس مي‌شد. حذف قهرمان از فيلم‌ها بزرگترین نقطه ضعف سینمای داستانی ماست كه معمولا از اين ظرفيت به اندازه و به وقت استفاده نكرده‌ايم و در عوض غربي‌ها به خوبي توانسته‌اند با وجود كمبود قهرمان واقعي در مرزهاي جغرافيايي خود، براي ملت خود قهرمان‌هاي دروغين بسازند.
اما اينجا علي‌رغم بي‌شمار بودن قهرمان‌هايي از صنوف و قشرهاي مختلف، خودمان را خلع سلاح كرده‌ايم.
اما اثر سينمايي محمدحسين مهدويان، به درستي به اين موضوع پرداخته و چه خوب كه يك قهرمان ملي - انقلابي را پيش‌روي مخاطب قرار داده است. فيلمي كه هم يك داستان را روايت مي‌كند و هم از ساختار محكمي برخوردار است. ضمن آنكه داستان در ناكجاآبادي در تاريخ و جغرافيا گم نشده و كاملا شفاف است.
يكي از هنرهاي ويژه اين فيلم بازيگراني هستند كه يك ريسك بزرگ را پذيرفته‌اند. آنها مي‌دانند كه ديالوگ ندارند و اگر هم هست، صداي آنها را بيننده نمي‌شنود.
يكي ديگر از شاهكارهاي كارگردان، بازسازی نزدیک به فضای واقعي شهری و اجتماعی در دهه‌هاي ۵۰ و ۶۰ است. در شرایطی که اين روزها بسیاری از حرفه ‌اي‌های سینما و تلویزیون توان ساخت چنين فضايي را ندارند و با گاف‌هاي خود، ذهن و چشم بيننده را آزار مي‌دهند، اما «ایستاده در غبار» در اين انجام ماموريت بسيار بالاتر از حد تصور عمل كرده است.
اما شايد تنها نقطه نسبتا ضعيف فيلم، كم آوردن در روايت قصه است. جايي كه فيلمساز در میانه راه دچار کمبود قصه مي‌شود. شايد اگر در اين فيلم از لايه‌هاي بيشتر داستاني استفاده مي‌شد، نتيجه بهتري را شاهد بوديم.
اما به هرحال اين فیلم را مي‌توان شگفتی جشنواره امسال دانست. فیلمی کم ادا که با روایت درست زندگی یک مرد بزرگ را برای مخاطب تعریف مي‌کند.
مهدویان در اين فيلم به فرمی رسیده است که در «ایستاده در غبار» توانش را در این نوع روایت به اثبات مي‌رساند. مدلی که مي‌توان آن را برای روایت قصه‌هايي از دوران پرشكوه و البته سخت دفاع مقدس که سال‌ها دنبال شکل سینمایی درستی برای بیان آن بوده ایم استفاده کرد. چیزی شبیه به سلسله کتاب‌هاي نیمه پنهان ماه که روایت شهید از زبان همسر آنان است.
رهبر معظم انقلاب در ديدار عوامل يكي از فيلم‌هاي سينمايي جمله زيبايي فرموده بودند: «شما مى‌بینید که این حضرات کُره‌اى‌ها - من از کار اینها خوشم مى‌آید - تاریخ ندارند؛ لذا میگویند «افسانه‌ى جومونگ»، افسانه‌ى فلان. یعنى از اوّل حساب را تصفیه میکنند؛ [میگویند] افسانه است، واقعیّت نیست. یک‌چیزى در مى‌آورند، یک تاریخ براى گذشته‌ى خودشان درست میکنند، که وقتى یک جوان کُره‌اى به این فداکارى‌ها و به این شجاعتها و به این کارهاى عجیب غریبِ سینمایى نگاه میکند، خب احساس هیجان میکند، احساس هویّت میکند، احساس افتخار میکند. ما اینها را در واقعیّت زندگى خودمان داریم، اتّفاق افتاده، پیش آمده؛ چرا از اینها استفاده نمیکنیم؟ به‌نظر من یک قصور بزرگى - نمیگوییم تقصیر؛ لااقل قصور بزرگى - اتّفاق افتاده است، باید جبران بشود. به‌نظر من ما پنجاه‌سال دیگر هم بایستى درباره‌ى دفاع مقدّس بنویسیم، بگوییم، توصیف کنیم، تشریح کنیم، انواع و اقسام هنرها را به خدمت بگیریم، براى اینکه این حادثه‌ى عظیم را تبیین‌کنیم.»
موضوعي كه متاسفانه تاكنون به خوبي به آن پرداخته نشده است. سال‌هاي دفاع‌مقدس ما دارای انبوهی از قصه‌هاي مردان و زنان قهرمان و تاریخ‌سازی است که سینمای ایران یا به عمد یا به دلیل عدم توانایی در بیان صحیح سراغ آن‌ها نرفته بود. اما «ایستاده در غبار» به همه ثابت مي‌كند که نپرداختن به این سوژه‌ها نه به‌خاطر جذاب نبودن آن‌ها و یا نداشتن وجهه سینمایی بلکه به دلیل نگرانی از بیان صحیح آن‌ها با زبان سینما بوده است.
در پايان بايد اين نكته را يادآور شد كه برگ برنده اين فيلم روایت صحیح و بدون روتوش از این فرمانده دلاور اسلام است. روایتی که کلیشه‌ها را شکسته و متوسلیان را آن گونه که هست روایت کرد و نه آنگونه که بسیاری دوست دارند که باشد. يك فيلم بدون دست‌درازي به واقعيت و براساس آنچه رقم خورده است، نه آنچه دوست داريم اتفاق افتاده باشد.

حامد فربد

https://siasatrooz.ir/vdcbfgb9.rhbsspiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی