از سال ۸۳ يعني زمان تشكيل مركز ملي فرش ايران تا كنون چندمدير با نگاه هاي متفاوت بركرسي رياست آن تكيه زدهاند. در اين ميان با آنكه از فرش به عنوان يك هنر- صنعت نام برده مي شود اما اكثر روساي آن به فرش يا نگاه تجاري داشتهاند يا علمي. اما محمدباقر آقا عليخاني؛ آخرين مديري است كه بر اين مركز رياست مي كند و نسبت به فرش هم نگاهي متفاوت دارد. اين مدير كه حدود ۲۰ سال از عمرش را در مديريت هاي صنعتي گذرانده چند ماهي است كه اين سمت را به عهده گرفته و در حاليكه رقم صادرات فرش دستباف در سال گذشته ۵۰۰ ميليون دلار اعلام شده، قول داده كه اين رقم را به يك ميليارد دلار افزايش مي دهد. وعده اي كه به اعتقاد بسياري از ناظران كار دشواري به نظر مي آيد. اما خودش اعتقاد دارد كه حداقل خاصيت اين وعده جلب توجه دوباره به اين حوزه ودر نهايت افزايش اعتبارات اين بخش است. به هر رو بايد منتظر ماند و ديدكه تجربيات اين مدير صنعتي براي اين هنرـ صنعت چه نتيجه اي به همراه دارد؟ آنچه در ادامه ميآيد گفتگوي سياست روز با وي است.
***
لطفا كمي از روش هاي مديريتي خودتان در مركز ملي فرش بگوييد و اينكه اساسا چه تفاوتهايي را در نگاه جديد به مقوله فرش و تجارت آن در ايران مد نظر داريد؟
در دنيا در بخش اقتصادي معمولا روي مزيتهاي نسبي و مطلق کار ميکنند. در واقع در اقتصاد امروز دنيا يک کالاي مزيتدار تعريف شده است.كه در واقع ميتوان ريشه چنين تفكري را اينگونه بيان كرد. در اوايل شکلگيري نظام تجارت که رابطهاي ميان انگليس و آمريکا پيش آمد، آمريکاييها در زماني که گندم توليد ميکردند همزمان انگليس پارچه توليد ميکرد.
مزيت مطلق کار در آمريکا گندم بود و مزيت مطلق انگليس پارچه. براين اساس سطح رفاه اين کشورها به يکباره بالا رفت. اين نشان داد جامعه تجارت به سمت مزيتها حرکت ميکند.
ما در جمهوري اسلامي در يک دوره زماني اولين صادرات غير نفتيمان فرش بوده است. فرش امروز هم مزيت مطلق کشور است. بنابراين تمام تلاش ما بر تثبيت و تشريح فرش به عنوان يك مزيت مطلق براي مردم و مسوولان متمركز شده است.
دليل شما براي مطلق بودن مزيت فرش در اقتصاد كشور ما چيست؟
در سالهاي اخير اگر فرش مزيت مطلق نبود الان از ميان رفته بود. چيزي فرش را نگه نداشته. بلکه فرش توسط خود فرش نگه داشته شده است، مديريت فرش در کشور ما آنقدر پراکنده بوده و آنقدر اعتبارات ناچيز داشته که به نظر بنده مديريت فرش نتوانسته اثرات خود را باقي بگذارد. اگر فرش ماندگارياي دارد اولا به خاطر مزيت مطلقش است و در ثاني به خاطر زيباييها و ارزشهايش خود را باقي نگه داشته است. اگر اين کالا خوب مديريت و نگهداري بشود با توجه به ويژگيهاي ممتازي که در اقتصاد کشور دارد، امروز هم يکي از وزنهها در امر اشتغال و ارزش افزوده و صادرات محسوب خواهد شد.
ما هم اينک در دنيا کالايي که ۸۰ درصد ارزش افزوده داشته باشد نداريم و اين تنها فرش است که چنين ارزش افزودهاي دارد. سهم مواد اوليه و دار قالي و امکانات اين کالا ۲۰ درصد است. همچنين در ايران هيچ کالايي بالاتر از فرش وجود ندارد که در دنيا عرض اندام داشته باشد. مزيت مطلق يعني همين.
منظورتان از پراکندگي مديريت چيست؟
ببينيد يک زماني خيلي از حوزهها به امر فرش مشغول بودند. تا سال ۸۳ نهاد هايي هچون جهاد، بازرگاني، کميته امداد و ميراث فرهنگي وصنايع دستي و ... همگي به اين کالا ميپرداختند.اما هيچ وقت آن هم افزايياي که بايد اتفاق ميافتاد عملا نيفتاد. در سال ۸۳ براي اين ثروت ملي تصميمگيري اساسي ميشود که براساس آن سازماني شکل بگيرد بهنام مرکز ملي فرش ايران. اين مرکز مصوبه هيات دولت است و با عنوان تنها حوزهاي که ساماندهي وضعيت فرش کشور را به عهده دارد. در اين مرکز کليه نظارتهاي معمول قرار شد شکل بگيرد و اعمال شود. پس اين سازمان متولي فرش کشور است.
بيترديد اين متوليگري نواقصي هم دارد. يعني به نظر ميرسد ساختار تعريف شده اينک براي فرش کافي نيست. با تمام کاستيهايي که در حوزه فرش وجود داشته ولي کماکان محوريت و رهبريت بازار در اختيار ايران است. کالاي ما اگرچه نامش فرش است ولي کالاي مصرفي نيست بلکه کالايي سرمايهاي است. در نتيجه بالا بودن قيمت آن به اين مفهوم نيست که بعضي توان خريد آن را ندارد. فرش مثل سکه است که هر روز در بازار قابليت مقابله دارد. اين کالا کاملا در مسائل زيست محيطي قابليتها و مزيتهاي غير قابل انکاري دارد.
پس اين کالا با اين ارزش بايد جايگاه بالاتري پيدا کند. در واقع ما اعتقاد داريم مرکز ملي فرش ايران بايد در اندازههاي بزرگتر در حکم يک سازمان متولي فرش عمل کند. وقتي قابليتهايي از اين دست که پيشتر گفته شد در نزد اين کالا وجود دارد، بيشک ميتواند باعث صادر کردن و فروش کالاهاي ديگري نيز باشد.
مهمترين برنامه شما براي گسترش صادرات اين مزيت مطلق تجارت كشورچيست؟
ست محصولات فرش يکي از موضوعات مهمي است که ما آن را در دستور کار خود قرار دادهايم. پيش از اين فرش تک محصولي محسوب مي شد اما اينک ستهاي تعريف شده تحت عنوان دکور ايراني و خانه ايراني که فرش بايد در اين قالب صادر بشود از موضوعاتي است که اينک توجه ما به آن به طور جدي جلب شده است. ما نميتوانيم محصولاتمان را به زور در جايي که پيش از اين براي آن فرمتي تعريف نشده است جا بدهيم. امروز سيستم طراحي ساختمان ها هم طوري است که از ابتدا که کار را آغاز ميکنند براي دکور داخل آن هم برنامهريزي و طراحي ميکنند. چطور ممکن است بعد از شکل دادن اين دکور ما از آنها بخواهيم فرش ما را هم در آن جا بدهند؟ يا مثلا ما بايد مطالعه کنيم که در ديزاين و دکورها در جهان اين محصول را جا بدهيم. اين محصول بايد آنچنان با زندگيها عجين شود که کسي نتواند آن را حذف کند.
تعيين شناسنامه و نشان اقتصادي براي اين کالا مبحثي بود که پيش از اين مطرح شده بود. در اين خصوص بفرماييد که نظرتان چيست و اساسا تا چه حد اين کار عملياتي شده است؟
کالايي که اينقدر ارزش دارد بايد اطمينان خريدار را هم همراه خود داشته باشد. فرش ايران بايد داراي شناسنامه باشد. اين البته از پروژههايي است که در مرکز روي آن مشغول مطالعه هستيم. براي اين کار بايد برندهاي مطرح فرش در ايران هم مشخص شوند. امسال براي اولين بار ۵ برند مطرح فرش ايران را داريم مطرح ميکنيم. اين برندها در حال ثبت شدن هستند. اين برندها در سازمان wio هم در حال ثبت شدن است. بعضي از اين برندها شناسنامههايشان را هم تعريف کردهاند و حتي خدمات پس از فروش را هم براي آن در نظر گرفتهاند.
موضوع شناسنامه دار کردن مبحثي است که ۷-۸ سال است در مورد آن صحبت ميشود. آيا ميتوانيم از شما بپرسيم که بالاخره چه زماني اين کار به نتيجه ميرسد؟
در کالايي مثل فرش اموراتي هست که در حال اولويتبندي آن هستيم و مثلا هم اينک تمام کارهايي که در فرش به انجام ميرسد استخراج کردهايم تا همکاران ما براساس آن اولويتبنديها را صورت بدهند. به هر رو تا زمانيکه اين اولويت بنديها کامل نشود نميتوان زمان مشخصي را اعلام کرد. ولي در همين روزها و براساس بودجه کشور در همين ايام بايد اين اولويتها از سوي ما اعلام شود. اولويت اول ما در اين مرکز موضوع تجارت الکترونيك است. کارهاي زيرساختي آن هم شروع شده است. هم اينک مرکز سفارش پذيرش متمرکز فرش دستباف يکي از اين گزينههاست. تيم نمايشگاه مجازي فرش دستباف تا حدود۳۰ درصد شکل گرفته است. موضوع تجارت الکترونيک امروز اساسيترين کار در اين حوزه است. تاثير ورود اين تفکر و ايده الان براي همه تجار مشخص شده است.
ولي براساس تحقيقات معمولي که به انجام رسيده است معلوم شده يکي از مقاومتها در اين خصوص سيستم سنتي اين تجارت است؟ و بيشترين ميزان تجارت اين کالا به صورت سنتي شکل ميگيرد؟
قطعا فضاي سنتي مقاومتهاي طبيعي خودش را دارد. ما هم اين مقاومتها را ميشناسيم. اما فوايد روشهاي جديد اين گونه تجارت بايد براي جامعه فعال اين کالا ترسيم و شناسانده شود. اين کار را ما حدود ۶ ماه است شروع کردهايم. نه اينکه کسي مخالفتي داشته باشد. بلکه چون هنوز فوايد آن شناخته نشده اين مقاومتها صورت ميگيرد. با اين بستري که تا حالا مهيا بوده ظرفيت صادرات بيشتر وجود ندارد. اگر اين حرکت جواد بدهد. که بيترديد ميدهد ـ فوايد تجارت الکترونيک در فرش عيانتر خواهد شد.
از زماني که اين مرکز راهاندازي شده تاکنون اين صحبتها مطرح شده است. اما نتيجه کار اين است که مقاومتها همچنان وجود دارد. مثلا در نمايشگاه فرش آلمان که از بزرگترين نمايشگاههاي فرش در دنياست تجار ايراني ميروند و در يک عرضه در بسته کار ميکنند و ميخواهند که هيچکدام از رقبا طرحها و فرشهايشان را ببينند. صادر کنندگان قدر و اصلي و فعالان با سابقه اين عرصه اينک دارند به اين روش عمل ميکنند. اين وضعيت کماکان ادامه دارد.
اين وضعيت نميتواند پايدار بماند. چرا که حتي در بهترين فرشي که بافته شده و حالا قصد خريد آن وجود دارد به هر حال با خريد آن طرح و نقشه هم لو ميرود. امروز پنها کردنهايي اينچنين ديگر جايگاهي ندارد. بله. بعضيها حتي فرشها را داخل گاوصندوق پنهان ميکنند! ما روي اينچنين بازارهايي اندک ،کار نميکنيم. فرشهاي هنري ممکن است چنين شرايطي را داشته باشند. ولي در فرشهاي تجاري چنين نيست. اگر آسيب خاصي هم هست در حوزه تجاري آن ديده ميشود. به طور مثال اگر هند جايگاهي را کسب کرده است جايگاه هنري فرش ما نيست. درست است که ميفرماييد اين مباحث پيش از اين بارها مطرح شده ولي هيچکدام تاکنون کارساز نبوده است. امروز اين اتفاق دارد ميافتد. من با تاکيد بر اينکه يک مدير صنعتي بودهام امروز با اين نگاه پيش ميروم که فرش چه در حوزه توليد آن و چه در بخش تجاري نميتواند محدود بماند. اصلا تا پيش از اين نگاه دراز مدت در حوزه فرش وجود نداشته است. اگر چنين نگاهي وجود داشت اصليترين ذينفع آن، يعني بافنده، امروز چنين وضعيتي نداشت. بافنده امروز در معرض آسيب است. ما قصد داريم سهم بافنده را در توليد فرش افزايش دهيم و به مشکلاتش خاتمه ببخشيم. ما سياستگذاريمان بر اين موضوع است که سهم بافنده افزايش پيدا کند. يکي از دوستان ميگفت فلان خانم چيني تخممرغ محلياش را به صورت اينترنتي به فروش ميرساند در حاليکه کالايي با عظمت فرش ما به شکل سنتي به فروش ميرسد. ايراد بعدي در اين است که بسياري خيال ميکنند که فرش ايراني را حتما ايراني بايد بفروشد. در همه جاي دنيا فرش ايراني را ايرانيها ميفروشند. تا کي قرار است اين شکل کار ادامه پيدا کند؟ ما ذينفع خارجي ايجاد نکردهايم. تجارت يکطرفه نميشود. چرا هنديها امروز موفقترند؟ چون لزوما فرش هندي را هنديها نميفروشند. آنها دارند با تجارت به معني حقيقي آن پيش ميروند.
مساله اين است که تجار خارجي طبق قواعد و قوانين سازمان تجارت جهاني عمل ميکنند. آيا ما هم تن به اين قواعد ميدهيم که عملکردمان به آن شکل بشود؟
قوانين تجارت جهاني شرايطي دارد که بايد ملزم باشيد آنها را رعايت کنيد. مثلا در حوزه تعرفهها. ما امروز البته از اينکه عضو نيستيم، آزادتريم و بحث اصلي اين است که ما خودمان نوع تجارتمان را تعريف نکردهايم. ما بايد سالانه ۵ تا ۶ درصد تجارتمان را به حوزه ذينفع خارجي متمايل کنيم تا پايگاه ما محکم شود. اگر طرف مقابل هم ذينفع باشد در شرايط خاص هم کالاي ما را خواهد برد. موضوع موضوعي نيست که در برابرش منفعل بمانيم. من اهل اين نيستم که بنشينم و فقط مقاومتها را نظاره کنم. من به دنبال اين هستم که از مقاومتها، يک فرصت ايجاد کنم.
آنها که مقاومت ميکنند از قضا کساني هستند که خيلي هم به حوزه فرش علاقمندند. ما زماني ميتوانيم اين حوزه را با خود همراه کنيم که براي فرش منافع ايجاد کنيم. مثلا در تبليغات خارج از کشور به دنبال اين هستيم که زمينه سرمايهگذاري را فراهم کنيم. اگر ما منافع مطلوبي براي بافنده ايجاد کنيم، بخشهاي مقاومتکننده کمکم اثرات آن را خواهند ديد.
آنها بيترديد به کمک ما هم خواهند آمد. هميشه وقتي تغييري قرار است اتفاق بيفتد، مقاومتها هم هستند. در خصوص فرش که از اساس مقولهاي سنتي است هم اين مقاومتها وجود دارد. اما بايد روي اين مقاومتها کار کرد. وقتي کار بشود، ميبينيم که مقاومت کاهش مييابد. درثاني از آنجا که تجار فرش ما امروز با دنيا ارتباط دارند و هماينک که در نمايشگاهها شرکت ميکنند اثرات شيوههاي جديد را ميبينند.
مباحثي مثل ويژگيهاي فني، از جمله ضدآتش بودن، ضد بيد بودن و امثالهم، موضوعاتي هستند که همواره در قبال اين کالا در عرصه تجاري مطرح ميشوند. آيا فرشهاي ايراني ميتوانند اين ويژگيها را داشته باشند؟
هيچکس نميتواند ضدآتش بودن فرش را تعهد کند. الياف يک فرش طبيعي است و فعلا بر روي اين ويژگي هنوز کاري صورت نگرفته است. فرش ايران از لحاظ کيفيت در رتبه اول است.
فرش ايراني در مقابل يک فرش خارجي اگر آتش بگيرند و بسوزند بيترديد گازهاي متصاعد از فرش ايراني بخاطر الياف طبيعياش مسمومکننده نخواهد بود. وقتي فرش دستباف بسوزد انگار هيزم سوزانده شده است. اما الياف مصنوعي خفهکنندهترين وضعيت را به وجود ميآورد. اينها موضوعات مهمي است. در بازاريابي اجتماعي اين تعريف وجود دارد که اگر يک محصولي توليد شود که همه ويژگيهاي مناسب را داشته باشد اما موضوعات زيستمحيطي و اجتماعي را رعايت نکند کوچکترين جايگاهي براي توليد نخواهد داشت. فرش ايراني اصلا آلايندگي زيست محيطي ندارد. ما در حوزه بافت، رنگ، مواد اوليه تهيه فرش هيچ مشکلي را نداريم.
حتي در طرح؟
بله. حتي در طرح هم مشکلي نداريم. در طرحهاي جديد اصالتها هم وجود دارند. طرح و نقش و رنگ اينک به عنوان آيتمهاي سليقه مطرح ميشود. مثلا در کشور قطر مشاهده کرديم که به يکباره هر چه فرش زردرنگ بود سريع به فروش رفت و ما تازه متوجه شديم که رنگ آن سال رنگ زرد بوده است. اگر قبلا ما مطالعه داشتيم ميزان مانور ما بسيار ميتوانست بيشتر باشد. در حال حاضر تيمي را شکل دادهايم. به نام تيم بازاريابي که در مورد کشورها و سلايق آنها و از اين دست... اما از آنجا که ما کانال انتقال قوي نداريم اين به اطلاع بافنده نميرسد که نبض بازار و مشتري را بفهمد و بشناسد.
ما بايد سلايق موجود را به اطلاع و آگاهي بافنده برسانيم که او برنامه خود را براي توليد بداند.
ما علاقمنديم مهمترين ابزار براي انتقال سليقه هاي جديد استفاده ازتوانايي هاي مجتمع هاي قالي بافي است.
چند مجتمع مرکز در حال حاضر وجود دارد؟
من قصد دارم تا ۶ ماهه آينده هيچ آماري ارائه ندهم. طرح جامع آماري فرش دستباف طرحي است که قصد داريم آن را شکل دهيم و براساس آن استانها را مامور اين کار کردهايم. براساس توافقنامههايي که با استانها به عمل آوردهايم گفتهايم به شرطي اين توافقنامهها اعمال ميشود که آنها آمار دقيق خودشان را ارائه دهند. يعني تا تعداد نيروي انساني و تعداد دار قالي، ميزان بافتشان در سال ، مقدار خريد داخلي و حتي صادرات اگر اينها دقيق نباشد فايدهاي ندارد. اگر شما بپرسيد تعداد بافندهها و فعالان را ميداني ميگويم هر چه تاکنون وجود داشته به صورت حدسي است. بنابراين من نميتوانم آماري ارائه دهم در هيچ زمينهاي.
چرا از آمار مرکز آمار استفاده نميکنيد؟
در برنامههايمان هست که با اين مرکز تعاملهايي داشتهايم. ما ميخواهيم موضوعات حوزه خودمان را داخل آمارهايشان بگنجانيم. هم اينک بعضي از استانها کار را شروع کردهاند. براين اساس ما هزينهها را تقبل ميکنيم که هر استان تيم خودشان را در پي اين کار بفرستد و آمار دقيق را به ما اعلام کند.
با توجه به كار آمارگيري صورت گرفته توسط مركز آمار اينکار، کاري دوباره نيست؟
خير. اينطور نيست. اين حوزه بخشهاي ريز و فراوان زيادي دارد که توي حساب نيامده است. اگر يک خارجي بيايد و بگويد من ۱۰۰ تخته فرش دوقلو ميخواهم هيچکس نميتواند اين مقدار را برايش جور کند. اصلا نيست. وقتي مجتمع مرکز شکل بگيرد اين وضعيت بهبود پيدا ميکند. در حال حاضر بالاترين سقف مجتمعهاي متمرکز را استان گلستان داشته است. مثلا حدود ۷۷ مجتمع دارد. تا آمار دقيقي استخراج نشود کار به سامان نخواهد رسيد. البته يک سري آمارهايي وجود دارد ولي هيچکدام آمار دقيقي نيست. اين آمارها را انجمنها و تشکلها و اتحاديهها دادهاند. مثلا طرف براي اينکه بيمه بشود رفته يک آموزش ديده و يک کارت گرفته و در حال حاضر داخل اين آمار محسوب ميشود در حاليکه در اين خصوص اصلا فعال نيست مشکلات اينچنيني زياد است. دليلش بنظر من اين است که فرش در جامعه ما جا نيفتاده است. در اولويت نبوده است. الان در مجلس دارد فراکسيون فرش شکل ميگيرد چيزي که شايد روزهاي اول شوخي محسوب ميشد. وقتي فراکسيون شکل گرفت، نمايشگاهها هم قوي برگزار شد و حوزه تبليغات هم درست عرض اندام کرد، شما حتما خواهيد توانست کارهاي مطلوبتر را به انجام برسانيد. اهميت کار را بايد اول مشخص کرد. يعني بنده نظرم اين است که اول توجهات دولت و جامعه را به اين کار جلب کنم. وقتي صحبت از درآمد يک ميليارد دلاري به ميان آوردم همه نظرشان جلب شد. در حاليکه با گفتن ۵۰۰ هزار دلار کسي چندان قضيه را جدي نميگرفت.
بهنظر ميرسد که اين چيزي که گفتهايد عملياتي نشود!
بهنظر من اتفاق ميافتد. من اعتقاد دارم اين کار با آنچه ما از دولت خواستهايم عملي ميشود. امسال هم نشود سال ديگر قطعا عملياتي خواهد شد. الزامات ما اين بود که دولت در قبال برنامه ما هزينه تبليغات داخلي و خارجي بپردازد. در کار گروه توسعه صادرات اين موضوع مصوب شد که ۳۰ ميليون دلار تبليغات خارج از کشور که در ۳۰ کشور هدف ما کار تبليغاتي بکنيم و براي داخل کشور هم ۱۰ ميليارد تومان تبليغات داشته باشيم. با توجه به تغييرات نرخ ارز با اين شرايط اگر کار پيش برود جهشي اساسي را شاهد خواهيم بود. هماينک هم نسبت به سال قبل رشدي در حدود ۱۰ درصد را ميبينيم.
آمار رقم دقيق الان چقدر است؟
عدد دقيق به ما ندادهاند. عددي که از سازمان توسعه تجارت گرفتهايم حاكي از يك رشد۱۰ درصدي نسبت به مدت مشابه سال قبل است.
با اين حساب شما براي رسيدن به آن عدد حتما بايد به رشدي ۱۰۰ درصدي برسيد؟
بله. وقتي تحقق ۱۰۰ درصدي رشد فرش مستلزم چند موضوع است، ما هدف خود را براساس شاخصههايي که در دست داشتهايم بنا کردهايم. ما ابزارهايمان را براي رسيدن به اين اهداف آماده کردهايم. ولي مشکلي که وجود دارد اين است که هدفگذاري با آن الزاماتي که موجود است هنوز با هم تطابق پيدا نکردهاند.
اين مشکل که هميشه بوده است؟ هميشه فرش همين مشکل را داشته است.
بودجه فرش که پارسال ۷ ميليارد تومان بود امسال شده ۴۰ ميليارد تومان. يعني رفته در رديف متفرقهها. هماينک ما مدام در سازمان مديريت برنامهريزي حضور مييابيم که دوستان را متقاعد کنيم که اين موضوع بسيار مهم است. اين در حالي است که آن مصوبه تازه به دولت رفته است.
اما به اعتقاد برخي كارشناسان نه تنها ما رشد صادرات نداشتهايم بلكه كاهش هم داشتهايم. زيرا سال گذشته ارزش دلار ۱۲۰۰ تومان بوده در حاليكه اين رقم درحال حاضر به نزديك ۲۰۰۰ تومان افزايش يافته است.
خب ارزش وزن و متري را هم حساب کنيد.
فرش کالايي لوکس است که ارزش طولي و وزنياش چندان مدنظر نيست. اگر کالايي از پتروشيمي بود ميشد گفت ارزش وزني در آن مهم است. وقتي دلار دو برابر شده است.
اين اتفاق نيفتاده است. دلار ۱۲۰۰ توماني است.
آيا دلار ۱۲۰۰ توماني را در بازار ۲۰۰۰ تومان نميفروشند؟
در گمرک اينطور نيست.
اين موضوع مهم است. بايد به ياد داشته باشيم که مهمترين موضوع در صادرات فرش ارزش و قيمت دلار است. چند سال پيش در مصاحبهاي که با آقاي غضنفري داشتيم،به نقل از ايشان نوشته بوديم که جايگزيني يورو با دلار باعث شد صادرات فرش افزايش پيدا کند. اين سابقه موجود است. پس مهمترين محرک در صادرات ما ارزش ريالي ارز است.
چيزي که هماينک ۷۰ درصد اين بازار را تحت تاثير قرار داده است.
ببينيد شما حرفي غير منطقي نميزنيد.
به هر تقدير شعار شما براي سال جاري دستيابي به صادرات يك ميليارد دلاري است. براي تحقق اين موضوع چه كارهاي عملياتي را آغاز كرده ايد؟
ما براساس مطالعاتي که در بازار فرش کرديم ديديم اين بازار چيزي حدود يک و نيم ميليارد دلار است. ولي من برايم جاي سوال بود. وقتي در همه جا زير انداز وجود دارد؟ هنر ما اين است که جاي زيراندازها را با هم عوض کنيم. بطور نمونه رفتيم ديديم دکورساز چيني مبلماني را چيده است که حدودا ۳۰۰ ميليون تومان ارزش دارد. بعد زيرانداز مشکي را پهن کرده است که اصلا به آن مبلمان نميخورد. ما همراهمان ۳ تخته فرش داشتيم که يکي دو تاي آن را پهن کرديم که نپسنديدند ولي در سومي تامل کردند و گفتند اين يکي قابل قبول است. پس ما توانايي آنچه آنها ميخواهند را داريم. ما سال گذشته ۷/۴ ميليون دلار صادرات به چين داشتيم. در نمايشگاه شانگهاي ۲۳ ميليون دلار فروش کرديم. واقعا چه اتفاقي افتاده است؟ کشوري مثل چين پيدا شده که پول مازادش را صرف اين کار ميکند. مثلا وقتي بعضي از هنرمندان ما فرشهايي را با عکس و تصوير مائو در بازار ارائه کردند به فروشهاي بالايي رسيده بودند. ما هنوز نتوانستهايم کالايمان را خوب معرفي کنيم. بازارهايي مثل ويتنام، برزيل و ... جاهاي خوبي براي ارائه کارهاي ما بوده است. ما بايد بتوانيم در درجه اول به بازار هدف رقبايمان حمله کنيم. در ثاني بايد روي تبليغ متمرکز شويم.
سال گذشته ما درخارج از کشور ۶ نمايشگاه برگزار کرديم اما تا پايان سال ما ۱۵ نمايشگاه را در دستور کار داريم. سال گذشته ۳ هيات به خارج از کشور اعزام شد. امروز تا آخر سال ۱۰ هيات تجاري را اعزام خواهيم کرد. بايد داخل همه بازارها رفت. اگر تمام اين برنامهها را شکل دهيم آنچه مدنظر داريم تحقق پيدا خواهد کرد. يک مشکل ما همين الان اين است که امسال تاکنون حتي يک ريال بودجه دريافت نکردهايم. اگر فراغ بال داشته باشيم، بازار براي حضور و فعاليت وجود دارد و بسترها مهياست.
به عنوان آخرين سوال آيا به عنوان رئيس مرکز ملي فرش ميتوانيد قولي بدهيد؟
من هيچ قولي نميتوانم بدهم. به دليل اينکه هنوز اعتقاد دارم که ما به يک ميليارد دلار فروش خواهيم رسيد.
امير حسين حديدي زواره – فرزين سواد كوهي