?>?> جاه طلبی‌های هژمونیک غرب مانع عادی شدن روابط | سیاست روز
شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۲ - ۰۲:۲۶
کد مطلب : 85513
كارشناس ارشد ايرلندي در گفت‌وگو با سياست روز درباره مذاكرات ژنو تاكيد كرد

جاه طلبی‌های هژمونیک غرب مانع عادی شدن روابط

فینین کانینگهام (Finian Cunningham) روزنامه‌نگار و تحلیلگر ایرالندی الاصلی است که با روزنامه‌هایی چون ایندیپندنت، میررز، آیریش تایمز و پایگاههای خبری-تحلیلی مختلف بین‌المللی همکاری می‌کند. وی همچنین موزیسین و ترانه‌نویس است و اخیرا کتابی درباره مبارزات مردمی در بحرین در دست چاپ دارد. او در زمینه حقوق بشر نیز فعالیتهای گسترده‌ای داشته، بطوریکه دولت بحرین در سال 2011 او را بخاطر افشای برخوردهای غیرانسانی ماموران حکومتی با تظاهرکنندگان، از این کشور اخراج کرد. وی در گفت‌و‌گو با سیاست روز نظراتش را درباره برخی موضوعات روز با خوانندگان در میان گذاشته است.
جاه طلبی‌های هژمونیک غرب مانع عادی شدن روابط

همانطور که می‌دانید وضعیت امنیتی عراق روز به روز وخیم‌تر می‌شود و جنگ سختی بین گروههای تروریستی وابسته به القاعده و ارتش عراق در مناطقی چون فلوجه در جریان است. شکی نیست که عربستان سعودی حامی اصلی این گروههای تروریستی است و قصد دارد با استفاده از این اهرم، نفوذ ایران را در منطقه کم کند. در عین حال، می‌دانیم که دولت عراق از حمایت امریکا برخوردار است و مقامات امریکایی هم اخیرا گفته‌اند که از دولت مالکی در جنگ با تروریستها حمایت می‌کند. همزمان، عربستان هم از متحدان نزدیک امریکا به حساب می‌آید. سوال این است که چرا امریکا به عربستان اجازه می‌دهد بوسیله القاعده این چنین وضع امنیتی عراق را به هم بریزد و قدرت دولت مرکزیِ مورد حمایت امریکا را زیر سوال ببرد؟
ببینید، همه می‌‌دانند که القاعده مخلوق مشترک دستگاههای اطلاعاتی- امنیتی امریکا، انگلیس، عربستان و پاکستان است و روند ساختن و سازماندهی‌اش از اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز شده است و تا امروز ادامه دارد. این نیروی تروریستی به عنوان دشمنی دل بخواه برای امپریالیسم جهانی عمل کرده و به آنها فرصت داده تا به بهانه مبارزه با تروریسم، بودجه‌های سنگین نظامی تصویب و در نقاط دیگر دنیا دخالت نظامی کنند. ولی کشورهایی که در چنین فعالیتهای جنایتکارانه مخفیانه‌ای درگیر می‌شوند نباید انتظار داشته باشند که نیرویی که خلق کرده‌اند همیشه به طور کامل تحت کنترلشان بماند. در واقع کسی که با آتش بازی می‌کند امکان دارد روزی دست و بال خودش هم بسوزد، یا حتی تمام وجودش. بازیگرانی که هر کدام نقشی در ساختن القاعده داشته‌اند، امروز منافع مختلف و گاه متضادی دارند و در برخی مواقع تبدیل به رقیب شده‌اند. القاعده پیش از این هم در برخی مواقع دردسرهایی برای حامیانش درست کرده بود. مثلا برای پاکستانی‌ها و عربستانی‌ها در داخل مرزهایشان مشکلات امنیتی ایجاد کرده بود. ولی این مشکلات این موضوع را كه القاعده مخلوق این کشورهاست نقض نمی‌کند. واقعیت این است که این نیرو گاهی می‌تواند تبعات ناخواسته‌ای برای برخی از حامیانش ایجاد کند که بخاطر تضاد منافع این کشورها در برخی موضوعات است. امروز به نظر می‌رسد القاعده در عراق طبق دستورات عربستان سعودی عمل می‌کند و برای امریکا دردسر آفرین شده است. القاعده در افغانستان به امریکا کمک کرد تا نیروهای شوروی سابق را بیرون کند، یا در لیبی در ساقط کردن حکومت با غرب همکاری کرد و در سوریه هم همین وظیفه را انجام می‌دهد، اما زمانی هم می‌رسد که همین القاعده کارهایی می‌کند که با منافع امریکا در تضاد است و نظمی را که این کشور می‌خواهد در عراق برقرار کند، به هم می‌زند. البته این مسئله کاملا هم به ضرر امریکا نیست، زیرا در حال حاضر امریکا به این بهانه مقادیر زیادی اسلحه به عراق می‌فروشد و سود زیادی به جیب می‌زند. ولی در کل باید بگویم اقدامات غرب و متحدانش در خلق نیرویی مثل القاعده، اقدامی حاکی از بی‌فکری و رذالت بوده؛ اقدامی که بهای آن را مردم منطقه با جانشان می‌پردازند.
عربستان سعودی نه فقط در عراق و سوریه، بلکه در لبنان هم به فعالیتهای تروریستی می‌پردازد. در چند هفته اخیر دو انفجار تروریستی در نزدیکی سفارت ایران در لبنان صورت گرفت و به کشته شدن یکی از دیپلماتهای ایرانی انجامید. چندی بعد دولت لبنان از دستگیری طراح اصلی این بمب‌گذاری‌ها که تبعه عربستان بود و ماجد الماجد نام داشت خبر داد ولی ناگهان دولت لبنان از مرگ وی در بیمارستانی نظامی خبر داد که بسیار مشکوک و غیرقابل باور به نظر می‌رسد. به نظر شما چه کسانی از مرگ ماجد نفع می‌بردند؟
بله، مرگ او بسیار مشکوک است. وی که رهبر گروه تروریستی عبدالله عزام بود، نه تنها در حملات تروریستی به سفارت ایران بلکه به احتمال قوی در بسیاری از اتفاقهای تروریستی در منطقه و بخصوص سوریه دست داشته است. اینکه او چند روز پس از بازداشت بمیرد، اصلا قابل باور نیست. با در نظر گرفتن این واقعیت که ماجد فرد مهمی بوده و گروهش با شبکه القاعده، که مورد حمایت سعودی‌هاست، در ارتباط بوده، بازجویی از او می‌توانست حقایق بسیاری را درباره رابطه عربستان و غرب با القاعده روشن کند. در نتیجه، این عربستان سعودی و دستگاههای اطلاعاتی غربی هستند که از مرگ وی نهایت سود را می‌برند، زیرا دیگر شاهدی وجود ندارد که بر ضد فعالیتهای مخفیانه آنها در حمایت از تروریستهای بنیادگرا شهادت بدهد. ولی چیزی که برای من عجیب است این است که چرا دولت لبنان با آنها در کشتن ماجد همکاری کرد؛ چرا که ماجد می‌توانست اطلاعات ذی قیمتی درباره اتفاقات تروریستی که در خودِ لبنان و به منظور ایجاد تفرقه در این کشور رخ داده، به مقامات این کشور بدهد.
برخی از تحلیلگران معتقدند پس از توافقنامه اخیر ایران و گروه ۱+۵، توازن قوا در خاورمیانه به نفع ایران تغییر کرد. شما با این عقیده موافقید؟
به نظر من الان زود است که به چنین نتیجه‌ای برسیم. مطمئنا رویکرد دیپلماتیک ایران و مواضع شفاف و اراده‌اش برای دست یافتن به یک توافق سیاسی صلح‌آمیز، چهره مثبتی از ایران ترسیم کرده است... بله، اگر مذاکرات در نهایت موفقیت‌آمیز باشد و به نتیجه دلخواه برسد، مطمئنا قدرت ایران را در صحنه بین‌المللی و بخصوص در منطقه، افزایش خواهد داد. شکی نیست که چنین چیزی به شدت برای سعودی‌ها و شیخ‌نشینهای خلیج فارس گران و ناخوشایند خواهد بود؛ همینطور برای اسراییل. آنها شدیدا به استقلال و جایگاه سیاسی ایران حسادت می‌کنند و دوست دارند مذاکرات به شکست بیانجامد. در این میان سعودی‌ها بخصوص مشغول بازیهای ریاکارانه‌شان هستند؛ از یک طرف در ظاهر اعلام می‌کنند که از توافق ایران و غرب استقبال می‌کنند، ولی در خفا به واشنگتن فشار می‌آورند و سعی می‌کنند در روند این توافق کارشکنی کنند. با این همه، همانطور که در ابتدا گفتم، هنوز معلوم نیست این مذاکرات به چه نتیجه‌ای برسد. ما هنوز از مقاصد واقعی غرب در قبال ایران اطلاعی نداریم و نمی‌دانیم آیا توافقنامه در نهایت اهداف ایران را در برخواهد داشت یا به ضرر این کشور خواهد بود. اگر همه چیز به شکل مطلوبی پیش رود، بی‌شک سطح اعتبار و نفوذ ایران در دنیا به شکل قابل توجهی افزایش پیدا خواهد کرد و بازنده اصلی چنین سناریویی، سعودی‌ها و اسراییلی‌ها خواهند بود. اما با توجه به جاه‌طلبی‌های هژمونیک غرب، زیاد نمی‌توان از عادی شدن روابط ایران و امریکا و شرکایش مطمئن بود.
در نظرسنجی که اخیرا در امریکا انجام شد مشخص شد اکثر مردم این کشور از دولت و کنگره و سایر نهادهای حکومتی رضایت ندارند. به نظر شما علت این نارضایتی گسترده چیست؟
وجود چنین نارضایتی در امریکا (و اروپا) زیاد نباید ما را متعجب کند. کل اقتصاد و جامعه امریکا در حال سقوط است. مردم از بیکاری، نداشتن مسکن، فقر و چشم‌انداز مایوسانه اقتصادی در عذابند. سیستم سرمایه‌داری شش سال گذشته در بحران به سر برده و این بحران تا سالهای سال ادامه خواهد داشت و تلاشها برای رفع این بحران، به جایی نخواهد رسید. آنچه شاهدش هستیم یک سقوط تاریخی است. در کنار این همه مصیبت، یک اقلیت کوچک را داریم که بخش اعظم ثروت کشور را در انحصار خود گرفته‌اند که عوامل سیستم حاکمیتی هم جزء همین اقلیت هستند. از طرف دیگر، شاهد اسراف عظیمی در منابع و ثروت کشور هستیم که در راه جنگهای موسوم به جنگ علیه تروریسم به هدر می‌روند در حالی که اکنون کاملا مشخص شده که این عبارت کاملا توخالی و ساختگی است. تضادها و تناقضات ذاتی درونی سیستم سرمایه‌داری امریکا اکنون به حد انفجار رسیده است. کشور از نظر سیاسی، اقتصادی و اخلاقی به ورشکستگی رسیده است و این از چشم مردم پنهان نیست، و وضع مردم در چنین شرایطی، روز به روز بدتر خواهد شد. این شرایط وضعیت خطرناکی را برای دنیا رقم زده است، زیرا طبقه حاکمه امریکا، مثل برهه‌های قبلی تاریخی، تنها راهکاری که برای مقابله با بحران می‌شناسد،
راه انداختن جنگهای جدید در جهان است؛ جنگ با روسیه، با چین و با ایران. تنها راه حل این بحران، تغییرات گسترده در سیستم فاسد سیاسی امریکا و اروپا و سایر کشورهای فاسد دنیا است. واقعیت این است که ما در برهه خطرناکی زندگی می‌کنیم؛ خطرناک و در عین حال جالب.

مانی الوند

https://siasatrooz.ir/vdcbfsbw.rhbs8piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی