خاورمیانه، داعش، اوکراین، جدال روسیه با امریکایی که نیروهایش را با دهها ترفند هر روز به مرزهای این ابرقدرت شرقی نزدیکتر ميکند، موضوعاتی است که درباره آن با «لوک ايستوود» (Luke Eastwood)، تحليلگر و نويسنده ايرلنديتبار دربارهاش صحبت کرديم.
از آقاي ايستوود تاکنون چند کتاب منتشر شده از جمله The Journey، The Druid's Primer. او مقالههاي زيادي هم در زمينه مسائل مختلف سياسي از جمله تحليل سياست خارجي امريکا در جرايد منتشر کرده و به شکل مرتب در برنامه تحلیلی - سیاسی شبکههاي تلویزیونی و رادیویی شرکت ميکند. آقای ایستوود ميگوید شکست داعش برای امریکا که در عرض چند هفته ارتش مجهز و مجرب صدام را شکست داد کاری بس آسان است، اما منافع سیاسی این کشور باعث میشود این کشور به هیچوجه در صدد شکست افراطیان داعش برنیاید و صرفا به بهانه مبارزه با آنها، در منطقه حضور داشته باشد. از او درباره حادثه تروریستی پاریس پرسیدیم، گفت غربیهای تندرو قاعدتا از این حادثه تاسفانگیز برای دامن زدن به اسلامهراسی استفاده خواهند کرد. در ادامه گفتوگوي او را با سياست روز ميخوانيد.
قبل از هر چیز لطفا نظرتان درباره حوادث تروریستی پاریس که چند روزی است تیتر یک رسانههاي جهان است بگویید.
شکی نیست که این نوع اقدامات، شنیع و نفرتانگیز است؛ متاسفانه افراطگرایی در همه ادیان هست، ولی موضوع دیگر این است که از این اقدامات برای گسترش اسلامهراسی سوءاستفاده و اقدام چند مسلمان خشکمغز متعصب به پای کل مسلمانان نوشته ميشود. وقتی متعصبین مسیحی اعمال تروریستی مشابهاي انجام ميدهند، رسانهها توجه چندانی به آن نکرده و سریع از روی آن ميگذرند، اما ماجرای پاریس مطمئنا هفتهها جزء تیترهای اصلی خواهد بود. وقتی امریکا در سال ۲۰۰۸، ۴۷ نفر را در یک عروسی در افغانستان بمباران کرد و کشت و یا در سال ۲۰۰۲، در بمبارانی مشابه، ۳۰ نفر را در این کشور به قتل رساند، رسانهها توجه خیلی زیادی نشان ندادند.
درباره نزول شدید قیمت نفت چه فکر ميکنید. آیا روند بازار باعث این کاهش شدید قیمت شده یا دستهای پیدا و پنهانی تعمدا وضع را به این سو کشاندهاند؟
واضح است مسئول اصلی وضع کنونی عربستان سعودی است که به درخواست دولت امریکا، قیمت را در سطح پایین تثبیت کرده است. پرزیدنت اوباما خیلی آشکار در یک مصاحبه گفته بود که انتظار دارد چنین وضعی پیش بیاید. هدف از این کاهش عمدی قیمت نفت، در درجه اول تخریب اقتصاد روسیه بود. البته نفع دیگرش هم ضربه زدن به اقتصاد کشورهای ونزوئلا و ایران بود. البته کاهش قیمت نفت به جز تاثیرات فوق، که چیزیست که مطلوب امریکا و شرکایش است، نتایج دیگری هم دارد که مطلوب صنعت نفت امریکا و بریتانیا نیست و به صنعت نفت نروژ و نیجریه و البته کل کشورهای عضو اپک ضربه ميزند. روسیه با ذخاير عظیم طلایی که دارد و کمکهای چین، در مقابل این بحران مقاومت ميکند اما هزینه استخراج نفت در امریکا از طریق تکنولوژی جدید نسبت به روش حفاری قدیمی، بسیار بیشتر است و کاهش قیمت نفت، که اقدامی است سیاسی، ضربات مهلکی به آن ميزند و اگر قیمتها برای مدت طولانی پایین بماند، صنعت نفت امریکا احتمالا تا مرز نابودی خواهد رفت. نتیجه دیگر این سیاستهای امریکا این خواهد بود که دوستان ایالات متحده از این کشور رويگردان خواهند شد، زیرا آنها توقع ندارند از دوستشان چنین ضرباتی بخورند.
در واقع در سالی که گذشت، امریکا از طرق مختلف سعی در آسیب رساندن به روسیه داشته؛ از طریق اوکراین و استقرار نیروهای نظامی غربی در نزدیکی روسیه و اخیرا هم با بازی پایین آوردن قیمت نفت.
روسیه در آخرین دکترین نظامی که وزارت دفاع روسیه اعلام کرد، از ناتو، و در واقع امریکا، به عنوان جدیترین و مهمترین تهدید علیه روسیه نام برده شده که این صراحت در ادبیات سیاست خارجه روسیه، کمسابقه است. همانطور هم که در سالهای اخیر شاهد بودیم، و این روند رو به افزایش اسـت، روسیه سعی دارد با همراهی چین و چند کشور مستقل اقتصادی(نظیر پیمان بريكس) قطب اقتصادی نسبتا قوی در برابر دلار و یورو بسازد تا اقتصادش را تا حدی از گزند تهدیدات روزافزون آنها حفظ کند (آخرینِ این تلاشها، توافقنامه چین و روسیه برای استفاده از از یوآن و روبل به جای دلار بود) به نظر شما تنش موجود بین روسیه و امریکا در سال جدید میلادی شدیدتر ميشود؟ نقش چین را در این میان چگونه ارزیابی ميکنید؟
آنچه روسیه در دکترین نظامیاش اعلام کرد، کاملا عادی و طبیعی است. بعد از تلاشهایی که در دولت ریگان برای پایان دادن به جنگ سرد انجام شد (و این جنگ عملا با فروپاشی شوروی به پایان رسید)، امریکا بارها به تعهداتی که در طی توافقنامههاي مختلف با شوروی و سپس روسیه سپرده بود، پشتپا زد و تا ميتوانست تلاش کرد روسیه را منزوی کند. البته همین روش منزویسازی را در مورد دیگر کشورهای عضو پیمان اقتصادی BRICS (شامل روسیه، هند، برزیل، افریقای جنوبی، چین و...) ميشود، به مرحله اجرا گذاشت. بنابراین کشورهای بریکس کاملا حق دارند که به امریکا و عروسک خیمهشب بازیاش ناتو بیاعتماد باشند. هدف اصلی آنها (بریکس) این است که بر سلطه اقتصادی امریکا در جهان پایان دهند، این در حالی است که احمقهایی که در واشنگتن نشستهاند همچنان آمادهاند تا از روشهای دیوانهوار برای حفظ هژمونی امریکا استفاده کنند... آن دسته از مردم غرب که هنوز ذهنشان توسط رسانههاي غربی شستوشو نشده به خوبی آگاهند که امریکا موفق شده همه توافقات و دوستیهاي تاریخی بین دو کشور و ملت روسیه و اوکراین را نابود کند؛ هدف اصلی امریکا هم در این میان، تضعیف روسیه است. در حال حاضر مردم اوکراین رنج زیادی ميکشند فداکاریهاي زیادی به خرج ميدهند، اما من شکی ندارم که به محض اینکه امریکا به اهداف بلندمدتش برسد، مردم اوکراین را آنچنان به حال خود رها خواهد کرد که گویی تاکنون اصلا وجود خارجی نداشتهاند، یعنی هیچ نوع کمک اقتصادی و غیراقتصادی به این ملت نخواهد کرد. من بعید ميدانم که اوکراین حداقل در آینده نزدیک به عضویت ناتو درآید، و با توجه به وضعیت جنگی و آشفتهاي که نه فقط شرق بلکه کل اوکراین را در بر گرفته و در سال آتی بدتر خواهد شد، بعید ميدانم دولت کنونی بتواند دوام چندانی بياورد چراکه عملا و به طور کاملا از کنترل شرایط عاجز است... در مورد چین باید بگویم این کشور در طول ۱۵۰ سال گذشته، توسط قدرتهای خارجی غارت و نابود شد و من مطمئنم که مردم و سیاستمداران چینی هنوز آن دههها را در حافظه تاریخی خود دارند، در نتیجه چینیها حواسشان دقیقا به تحرکات غرب خصوصا هست و برای هر سناریویی که آنها رو نمایند، نقشهاي از قبل آماده شده روی میز دارد. آنطور که برخی از تحلیلگران ميگویند، اقدامات تهاجمی و فشارهایی که به شرق وارد ميکند ممکن است چین و دوستانش را زودتر وادار به جایگزینی ارزهای منطقهاي به جای دلار کنند و این ضربه مهلکی است به که اقتصاد امریکا و اروپا و حتی عربستان سعودی خواهد زد.
همانطورکه ميدانید نیروهای ارتش عراق در چند هفته اخیر پیروزيهای مهمی در عرصه میدانی به دست آوردهاند. شما آینده عراق و سوریه و گروههای تروریستی حاضر در این کشورها در سال ۲۰۱۵ را چگونه ميبینید؟ الجزیره هم در گزارشی به نقل از برخی مقامات سیاسی و نظامی عراقی نوشته بود که داعش در سال جدید در عراق نابود خواهد شد. این پیشبینیها از نظر شما چقدر مقرون به صحت است؟
کارشناسانی از قبیل پرفسور مایکل چاسودوفسکی (Chussodovsky) مدتهاست گوشزد ميکنند که تکهتکه کردن عراق یا در واقع بالکانیزه کردن این کشور از جمله برنامه طولانیمدت ژئوپولتیک امریکاست. اگر به آنچه در یکی دو سال اخیر در عراق گذشته با دقت نگاه کنیم ميبینیم که دقیقا در راستای همین سیاست بوده است. ارتش امریکا که ارتش مجهز و کارآزموده عراق زمان صدام را در عرض چند ماه کاملا نابود کرد، اکنون کار اصلا دشواری برای نابود کردن کاملا داعش ندارد. واقعیت این است که داعش اکنون چند ده هزار نیروی ناکارآزموده دارد که گرچه تجهیزات و پول کافی دریافت میکنند، اما فاصله زیادی با یک ارتش مجرب و همهجانبه دارند، و این یعنی واشنگتن اگر اراده کند به راحتی ميتواند آنها را شكست و حتی تا حد ممکن نابود کند، اما سیاست کجدار و مریز حاکم بر واشنگتن باعث شده آنها (داعش) قدرت مانور داشته باشند. در واقع، این واشنگتن است که بخاطر منافع سیاسیاش به داعش این امکان را داده تا در هیبت یک نیروی قدرتمند نظامی ظاهر شود.
در واقع، تکرار ميکنم، برای ارتش امریکا کار دشواری نیست که داعش را کاملا شکست دهند ولی منافع سیاسیاش که در واقع حضورش در منطقه است، باعث ميشود این کار را نکند. ولی در هر صورت (امریکا) باید به عنوان رهبر ائتلاف موسوم به مبارزه با داعش، در عراق حضور داشته باشد، چراکه در غیر این صورت دولت عراق برای کمک گرفتن بر علیه داعش بیش از پیش رو به سوی کشورهای غیرامپریالیستی نظیر ایران ميرود که این اصلا مطلوب امریکا نیست. بنابراین امریکا مجبور است که ژست مبارزه با داعش را بگیرد، ولی در عمل طوری اقدام ميکند که مسئله داعش همچنان در عراق باقی بماند، زیرا این مسئله (حضور داعش) از جمله نکات استراتژیک سیاست خارجه امریکا در خاورمیانه است.
ماني الوند