نگاهی به رفتار وعملکرد اصولگرایان در طول انتخابات ۹۶ نشان داد که اگر چه اصولگرایان تاکنون توانستهاند پایبندی خود را به آرمانهای انقلاب و نظام اسلامی به شکل قابل قبولی اثبات کنند، اما تبلیغات رقیب و ضعفهای موجود در این جناح باعث شده است که آنان نتوانند به شکل مطلوبی در صحنه سیاست ایفای نقش کنند و مورد توجه واقبال در تحولات سیاسی کشور قرار گیرند.
دلایل بسیاری در اینباره وجود دارد که یکی از آنها میدان ندادن به نیروهای جوانتر و خوشفکر در این جریان است. در حقیقت میتوان گفت که پیرسالاری از جمله مشکلاتی است که بافت اصولگرایی را به خمودی و انفعال نسبی دچار کرده و امکان تحول و پویایی را در موارد زیادی از آن سلب کرده است.
اخیراً محمدجواد لاریجانی در گفتوگویی به اصولگرایان توصیه کرده است: اصولگرایان باید بر روی آن معدن اصلی که نیروها و رویشهای جوان این جریان هستند، سرمایهگذاری وسیعتری کنند. نباید مکانیزمهای قدیمی و نیروهای پیرمرد مثل بنده، میداندار این بحث شوند. وی با تاکید بر اینکه از جوانها نترسیم و به آنها میدان بدهیم تا وارد عرصه شوند تصریح کرد: انشاالله در دوره بعد و در سال ۱۴۰۰ سازمانپذیری نیروهای اصولگرا کاملا روشن شود و باید میدان را برای گفتمان بسیار مدرن اصولگرایانه با نیروهای میداندار جوان باز کنیم.
این نکته از سوی بسیاری از اصولگرایان مورد تاکید قرار گرفته است و آنها نیز بر این موضوع تاکید کردهاند که جریان اصولگرایایی در انتخابات اخیر گزینههای چندان جذابی نداشته است. به همین جهت با وجود آنکه مردم گلهمندیهایی از شرایط اقتصادی کشور داشتند اما باز هم رای خود را به روحانی، دادند.
در این میان بسیاری بر این باورند که رویکرد و تفکراتی که جریان اصولگرا داراست موجب شده تا در جذب نیروهای جدید منفعلانه عمل کند.
این در حالی است که به نظر میرسد که جریان اصولگرا در نظر دارد تا در روشهای خود تجدید نظر کند و همین امر نیز موجب شده است تا یک واژگان جدید سیاسی و طرح گفتمان تازهای به عنوان نواصولگرایی در ادبیات سیاسی کشور خلق شود.
نباید فراموش کرد که جریان اصولگرایی در مقابل رقیبی قرار دارد که اصلیترین هنر آن تزریق ترس مصنوعی از اصولگرایان به جامعه است، تا وعدهها و ناکارآمدیهایش فراموش شود.
حضور جوانان و استفاده از تجربیات گذشتگان
یکی از کارهای بزرگ جسارت «خودانتقادی» و تحول میباشد و طبیعی است حرکتهای سیاسی با توجه به شرایط مستلزم نوگرایی باشند که این موضوع هم از حیث نیروهای جوان و پرانرژی در صحنه و هم با استفاده از تجربیات گذشتگان به وجود خواهد آمد.
بسیاری از کارشناسان بر این عقیده هستند که در حال حاضر جامعه پیام متناسبی را از اصولگرایان دریافت نمیکند و تبلیغات این گروه و ارتباط آن با جامعه به خصوص جوانان دچار نقطه ضعفهای جدی است. در حال حاضر جامعه ایران جامعه جوانی است و در عین حال تصاویر غلط و موهومی از اصولگرایان توسط رقبا ساخته شده است که لازم است که اصولگرایان نگاه خود را به این قشر جامعه نزدیکتر کنند.
اصولگرایی تا کنون نتوانسته است شعارهایی را که بتواند با این طبقه نسبت برقرار کند به کار گیرد و تفکر نسل جوان را با خود همراه سازد.
ظهور نسل جدید جوانان، شکلگیری جامعه شبکه و تحول الگوهای ارتباطی با گسترش شبکه های اجتماعی، فربه شدن برخی اقشار و نحیف شدن برخی اقشار دیگر اجتماعی، تحولات اقتصادی، تغییرات فرهنگی و... برخی از مثالهایی هستند که اصولگرایان باید در تعیین الگوی سیاستورزی خود به آنها توجه داشته باشند.
در عین حال حرکت به سمت نیروهای جوان به معنای از دست دادن نیروها و موضع اصولگرایی نبوده و به معنای تکمیل حرکت در مسیر اصول اصلی است.
در تمام دنیا نیز نه تنها افراد کارکشته در سیاست را حذف نمیکنند بلکه آنها را به سمت اتاقهای فکر آن جریان هدایت و نیروی جوان را حمایت میکنند . به این ترتیب نیروهای جوان میتوانند از تجارب افراد قدیمی در آن عرصه استفاده کنند تا ضریب خطای خود را پایین بیاورند.
نیروهای اصولگرا سرمایه عظیمی از افراد فرهیخته و با تجربه را در میان خود دارند و در حقیقت باید آنهایی که عمری در امر سیاست صرف کردند، باید کمک کنند تا نیروهای تازهنفس مملکت را اداره کنند.
برنامهریزی برای آینده
باید توجه داشت که در چنین رویکردی آینده جریان اصولگرایی روشن است و۴ سال پیشرو (تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰) فرصت بسیار خوبی خواهد بود تا اصولگرایان صریح، روشن و با توانمندی و انرژی وارد این میدان رقابت شوند.
در این زمینه اصولگرایان باید با حفظ مبانی و ارزشهای انقلابی خود، در نگرش و شیوه سیاستورزی خود متحول شوند و بازسازی و تغییر اساسی در روشهای خود دهند .
بسیاری از اقشار جامعه میگویند اصولگرایان به دلیل نحوه تفکر خود برای اصلاح جامعه خود را به آب و آتش نمیزند تا بداند مردم چه خواستهای دارند یا مردم چطور نگاه میکنند.
این موضوعی است که باید مورد بررسی قرار گیرد و در این زمینه اصولگرایان میتوانند با بهرهگیری از وسایل ارتباط جمعی و تاثیر بر افکار عمومی نه تنها رویکرد درست خود را برای اقشار جوان تبیین کنند بلکه تصمیمسازان جوان را نیز چهره سازند. در نهایت باید گفت: ندیدن اشتباهات جریان خودی و چشم بستن بر كارهای درست رقیب، آفتی است كه اصولگرایان باید از آن سخت بپرهیزند.
رمز موفقیت این جریان سیاسی در انتخابات آینده استفاده از ادبیات و راهکارهای جدید بنا به اقتضای زمان است و لازم است تا سیاستها و تاکتیکهای جدیدی در این زمینه چیده شود.