در اين که جنگ از منفورترين پديدههاي زندگي بشري است شکي نيست و واضح است که پيامدهاي جنگ تا سالها بر پيشرفت کشورهاي درگير آن، تاثير منفي خواهد گذاشت. جنگ هشت سالهاي که توسط عراق و به نمايندگي از جهان سلطه بر ايران اسلامي تحميل شد و ملت ايران را به دفاع مقدس هشت ساله واداشت نيز از اين قاعده مستثني نيست و بيگمان اگر اين جنگ، بر سر راه انقلاب اسلامي ايران قرار نميگرفت، اکنون بسياري از اهداف و آرمانهاي اين انقلاب را با نام دستاوردهاي آن ميشناختيم.
اما چرا از دفاع مقدس به عنوان سرمايه ياد ميکنيم؟! مگر نه اين است که در اين هشت سال، علاوه بر ويرانيهايي که روي دست ايران اسلامي ماند، خيل عظيمي از سرمايه انساني اين جامعه که از بهترين فرزندان اين سرزمين بودند، در زمره شهداي دفاع مقدس قرار گرفتند؟ پاسخ اين سوال اين است که اگر ما دفاع مقدس را با نگاهي عميقتر بکاويم، آن را دورهاي شکوهمند از تاريخ اسلامي مييابيم که سرشار است از بروز و ظهور عيني ارزشهاي الهي و انساني، دورهاي سرشار از حماسههاي بينظير و کمنظير، دورهاي سرشار از تجسم واژههاي آرماني ايثار، گذشت، اخلاص، فداکاري، نوعدوستي، ايمان و بسياري ديگر از فضايل انساني، دورهاي سرشار از کشف و پرورش انسانهايي که بسيار ساده و دستيافتني، از مرزهاي تعلقات خاکي گذشتند و افلاکي شدند و نشان دادند که در عصر سلطه ارزشهاي مادي بر زندگي بشر، ميتوان الهي زيست.
اگر با چنين نگاهي به دوران هشت ساله دفاع مقدس بنگريم، سرمايهاي عظيم پيشروي ماست که با بازيابي آن ميتوانيم در عرصههاي مختلف به توفيق دست يابيم، چرا که الگويي واقعي از رويکرد جهادي پيشروي ما مينهد که بيگمان تنها نسخه نجاتبخش جامعه ما در عرصههاي مختلف است که در اين ميان به دو عرصه اقتصاد و فرهنگ که از سوي مقام معظم رهبري به عنوان دو عرصه داراي اولويت در سال جاري نام گرفتهاند اشاره ميکنيم.
اقتصاد مقاومتي دقيقترين تعريف حاکميت گفتمان جهادي بر عرصه اقتصاد است، اقتصادي که در بخش توليد، نگاهش به توانمنديهاي داخلي است و به دنبال شکوفا کردن آن است و در بخش مصرف نيز نظر به اصلاح الگوي مصرف و پرهيز از اسراف و هدر دادن سرمايههاي ملي دارد و اين رويکرد، همان رويکردي است که در دوران دفاع مقدس وجود داشت و باعث شد ايران اسلامي از آزمون هايي به مراتب سختتر از تحريمهاي فعلي سربلند بيرون بيايد و اما کاربرد سرمايه دفاع مقدس در عرصه فرهنگ چيست؟
اگر به اين حقيقت باور داشته باشيم که راه پيروزي در جنگ نرم و در صحنه تقابل فرهنگي، تکيه بر غناي فرهنگ خودي و مسلح کردن جامعه به اين فرهنگ است تا امکان غلبه بر فرهنگ بيگانه را داشته باشد، بايد الگوهايي را به جامعه معرفي کنيم که به عبارتي ضمانت اجرايي اين فرهنگ باشند و نشان دهند که اين فرهنگ و ارزشهاي آن در عصر حاضر نيز دستيافتني هستند و محصور در صفحات تاريخ نيستند و دوران طلايي هشت ساله دفاع مقدس، سرشار از اين الگوهاست که به دليل نزديکي تاريخي، بسيار باور پذيرهم هستند و فقط بايد به اين اعتقاد دست يابيم که به قول شهيد آويني، شهدا از دست نميروند، به دست ميآيند.
پس بر فعالان عرصه فرهنگ است که با معرفي صادقانه و صحيح گفتمان حاکم بر دوره دفاع مقدس، غبارهاي غفلت را از اين گنجينه گرانبها بزدايند و آن را در اختيار جامعه امروز و بخصوص جوانان جوياي حقيقت قرار دهند.
گرچه به قول ظريفي که آن ايام را درک کرده، بخش اعظمي از آنچه در دوران دفاع مقدس بر رزمندگان ما - به وي شهدا - گذشت و لايدرک و لا يوصف
است، وانگهي برخي از مسئولان فعلي در عرصه اقتصاد و فرهنگ اگر قرار باشد ارزشهاي دوران دفاع مقدس دوباره در جامعه گسترش يابد بهترين کاري که ميتوانند انجام دهند صادقانه ترک عرصهاي است که در آن تصرف عدواني کرده اند. شايد بتوان گفت که مشکل اساسي نظام ما در حال حاضر نيز همين يک قلم باشد.
رضا بابايي