سردار قاسم سلیمانی دست به قلم شد و از وزیر خارجه کشور که به دلایلی در دیدار بشار اسد و روحانی حضور نداشت و همین امر باعث دلخوری و استعفایش شده بود دلجویی کرد. دلجوییای داوطلبانه به جای کسی که شاید باید زودتر از اینها وارد عمل شده و برای وزیرش توضیح میداد.
مسیر انقلاب مسیری است روشن و مهم، مسیری است که با دوستان رحم و انصاف و خشوع دارد و با دشمنان و بدخواهان و اصلاحناپذیران سخت انتقامگیرنده است. وقتی هدف خدایی و انقلابی باشد مهم نیست چه کسی هستی و چه جایگاهی دارد، مهم توجه به منافع مسلمین و مردمی است که به تو به عنوان یک انقلابی نگاه میکنند و چشم امیدشان به رفتارهای خاشعانه مسئولانشان است، برای همین خاصیت است که مسئولان در نظام اسلامی باید روحیاتی با گذشت و بدون حب و بغض و توجه به متعلقات دنیایی داشته باشند، درست مثل سردار سلیمانی که با آن همه شهرت در جهان، وقتی متوجه دلخوری دیپلمات ارشد نظام میشود، تلاش میکند تا داوطلبانه با دلجویی از او منافع ملیمان را حفظ کند. درست مثل یک انقلابی واقعی حتی اگر نقدی هم داشته باشد با شناسایی شرایط و براساس موقعیتی که در آن قرار دارد بهترین تصمیم را اتخاذ میکند.
انقلابی واقعی میداند که منافع ملی بر هر چیزی ارجعیت دارد و حتی گاهی باید از خودش و خواستههای به حقش نیز گذشت داشته باشد تا بتواند آن را حفظ کند. انقلابی واقعا خودخواه نمیشود و برای منافع خود منافع کشور را تحتالشعاع قرار نداده و با دستاوردهای کشور نمایش به راه نمیاندازد. انقلابی واقعی کسی است که نمیتوانی از روی ظاهرش قضاوت کنی مدیر است یا کارمند، کسی است که هر چه در توان دارد میگذارد تا مردم کشورش در آرامش و آسایش باشند و بعد از رسیدن به آرامش منتی برای مردمی که پیشمرگشان شده نداشته و شب و روز اقداماتش را به رخ نکشیده و سهمش را از فداکاری و جانفشانی مطالبه نمیکند.
انقلابی واقعی کسی است که در کوران مشکلات داوطلب اول برای رفتن به دل سختترین اتفاقات است و در زمان آرامش دورترین نقطه به پست و میز مینشیند و خضوعی عجیب دارد. کسی است که در زمان دفاع از مظلوم در صف اول میایستند حال این مظلوم اهل هر دین و مسلک و کشوری که میخواهد باشد؛ برایش مهم دفاع از حق و مظلوم و دفع شر و ظالم است و بس.
انقلابی واقعی میشود سردار سلیمانی کسی که با همه جانفشانیهایی که در سوریه و عراق دارد و نامش در بین مظلومان و افکار عمومی جهان به دلیل تلاش برای امنیت و صلح واقعی برجسته شده و نقش مهمی در آرامش امروز مناطق مختلفی از جهان دارد اما وقتی زمان قدردانی میرسد، وقتی بشار اسد از آن طرف مرزها برای قدردانی از زحمات یک نظام وارد تهران میشود و با مسئولان و او دیدار میکند، از زمانی که متوجه دلخوری دیپلمات ارشد نظام بابت حضور نداشتن در این نشست براساس عرف مرسوم میشود، تلاش میکند و برای دلجویی از ظریف، بدون اینکه نقشی در دلخوری او داشته باشد مینویسد و میگوید تا با گرم کردن دل کسی که چندی پیش دستش را به گرمی فشرده بود و به وی لقب سردار دیپلماسی دادهاند پیشگام شود، تا منافع ملی خدشهای نبیند، تا از سوءتفاهم پیش آمده سوءاستفادهای نشود و دشمن در کمین، تلاش نکند تا از آب گل آلوده به نفع خود و به ضرر ملت مقاوم جمهوری اسلامی ماهی بگیرد.
آری سرلشکر سلیمانی در واکنش به استعفای وزیر امور خارجه و اظهارنظرهای پیرامون آن میگوید: «آقای ظریف مسئول سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران است و همواره مورد تائید و حمایت مقامات عالی نظام بوده است.»
وی همچنین ادامه میدهد: «ایشان برای تامین منافع ملی کشور پیوسته اقدامات ارزشمندی را در سطوح گوناگون انجام داده و در مسیر مبارزه با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی و ملت ایران نیزهمراهی لازم را داشتهاند. در جریان سفر اخیر آقای بشار اسد به تهران و ملاقات وی با آقای دکتر روحانی رئیسجمهور محترم، برخی ناهماهنگیها در نهاد ریاست جمهوری که مطرح هم شده، منجر به عدم حضور وزیر امور خارجه کشورمان در این ملاقات و متعاقبا گلایهمندی ایشان شده است. قرائن نشان میدهد هیچگونه تعمدی برای عدم حضور آقای دکتر ظریف در این ملاقات نبوده است و باید تاکید کنم ایشان بعنوان وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران مسئول اصلی در حوزه سیاست خارجی کشور هستند.»
سرلشکر سلیمانی در پایان با اشاره به ذوقزدگی ضد انقلاب و دشمنان ملت ایران از این اتفاق این را هم میگوید که «این ذوقزدگی و سوارشدن بر موج اتفاقی که ناشی از سهلانگاری اداری است هیچ تاثیری بر اراده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در پیشبرد اهداف و منافع ملی و نیز پیروزی درخشان جبهه مقاومت اسلامی نخواهد گذاشت و ملت با عظمت ما تحت زعامت و هدایتهای مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای عزیز(مدظله العالی) مسیر آینده روشن و تمدنساز انقلاب و صیانت از امنیت و منافع ملی خود را با وحدت و جدیت دنبال خواهد کرد.»
اینگونه است که به جای اینکه رئیسجمهوری از ناهماهنگی دفترش به ظریف بگوید و توضیح دهد سردارسلیمانی، میهمانی که فقط با وجود جای خالی ظریف در جلسه حضور داشت برای دیپلمات کشور توضیحاتی را خاشعانه مینویسند و روحانی هم فقط با نپذیرفتن استعفا و البته به کار بردن جمله اینکه استعفای ظریف نوشت: «پذیرش استعفای شما را بر خلاف مصالح کشور میدانم و با آن موافقت نمیکنم.» و به جای توضیح درباره چرایی این ناهماهنگی اینطور از یک استعفا که دلیلش روشن بود برداشت سیاسی داشت و نوشت: «اینجانب نسبت به فشارهای وارده به دستگاه دیپلماسی کشور، دولت و حتی رئیسجمهوری منتخب مردم به خوبی آگاهم.» تا با این استعفایی که عملا دلیل آن ناهماهنگیهای دفتر خودش بوده هم پیامی سیاسی را به جای توضیح مخابره کند.
اما نکته مهم این روند و بخش مثبت همه این روندی که رخ داد برگشتن محمدجواد ظریف بر سر کار و حراست از منافع ملی است که با حضور ظریف و رد استعفا میتواند حفظ شود.
نویسنده: مائده شیرپور