به یاد بیاوریم بعضی از دولتمردان و اقشار جامعه چه غولی از تحریم ساخته بودند؟ تصور عامیانه این بود که تحریمها آنقدر اثر گذار است که حتی یک تن محصول هم نمیتوانیم صادر کنیم اما تحریمها نتوانست صادرات هیچ گونه محصول ایران از جمله نفت و فلزات را متوقف کند.
در حقیقت این خیالی واهی است که تحریم میتواند اقتصاد ایران را فلج کند اما جو روانی تحریم توانست اقتصاد ما را متشنج کند. بدین صورت که تحریم و لفظ تحریم یک استارت برای ترساندن مردم بود تا از این طریق بر اقتصاد کشور فشار آورده شود که برخیها نیز دانسته یا ندانسته به غالب شدن این جو کمک کردند.
اخیرا فیلمی متاثر کننده منتشر شد که یک کارمند گریه میکرد که هزینه پوشک چند برابر شده و توان خرید ندارد. اما واقعا همه این گرانیها به خاطر تحریم بوده است؟ باید کمی منصفانه تحلیل کرد.
اصلا و اصلا منکر این نیستم که تحریم اثرگذار نیست، منکر این نیستم که ممکن است مبادلات پولی شرکتها به مشکل بخورد، قبول دارم هزینه صادرات کالا بالاتر میرود، قبول دارم درآمد دولت میتواند از محل کاهش صادرات نفت کاهش یابد و این کاهش درآمد ممکن است بر سیستم دریافتی حقوق و دستمزد کارکنان دولت خدشه وارد کند، اما مسئله اصلی میزان اثرگذاری تحریمها است.
باید دید چند درصد از وضعیت فعلی به خاطر تحریم و چند درصد به خاطر فاکتورهای داخلی، از جمله سوء مدیریت دولت، احتکار، قاچاق، سفته بازی و سایر رفتار مردم است.
به نظر نگارنده امروز اثر تحریم به پایین ترین سطح خود رسیده است اما ترامپ و سایر برنامه ریزان تحریم آمریکا میدانند چه چیزی را هدف قرار دهند که بیشتر از تحریم موثر واقع شود. در این خصوص باید گفت که برنامه ریزان تحریم افکار مردم را هدف قرار داده اند تا از این طریق بتوانند بر ایران فائق آیند. آنها با استفاده از قدرت رسانه شان همه جا میگویند صادرات نفت ایران به صفر میرسد درحالی که آخرین آمار از تداوم صادرات نفت خبر میدهد اما مردم از این آمار بی خبرند.
بنابراین باید برای مقابله با این غالب شدن جو روانی اثرگذار بودن تحریمها فکری کرد زیرا قطعا قبل از آن که تحریمها بتواند کشور را فلج کند، باور نکردن تواناییها و رفتار خودمان است که کشور را به مرز نابودی میبرد.
همین جو روانی است که فکر میکند بین دو حزب آمریکا در خصوص دشمنی با ایران اختلاف است. خوش خیالی و ساده لوحانه است که بعضیها فکر میکنند در صورتی که دموکراتها قدرت را در آمریکا بدست گیرند وضعیت تحریمها و برخوردشان با ایران بهتر میشود!
دموکرات و جمهوری خواه هر دو لبههای یک قیچی اند و یک هدف را دارند، فقط راه رسیدن به هدفشان متفاوت است یکی نرم تر و یکی سخت تر! با اینکه در حال حاضر جمهوری خواهان جنگ طلب هم به روشهای نرم متوسل شده اند و با تکرار اخبار تو خالی تحریم، چنان جز منفی و رعب آوری را در بین آحاد ملت ایران ایجاد کرده اند، که به همگان القا میکند تحریم در اقتصاد کشور موثر است! البته این کار تحسین برانگیز است از آن جهت که با بازی با احساسات و روان مردم حس همدلی آنها را غیر فعال نمود.
برای بهتر شدن وضعیت اقتصاد کشور باید به فاکتورهای درونی کشور توجه کرد. یکی از فاکتورهای داخلی توجه به منافع جمعی است. امروز متاسفانه نگرش جامعه ما بیشتر منافع فردی را در برمیگیرد و مردم را از توجه به منافع جمعی غافل نموده است. اگر توجه به منافع جمعی وجود داشت دیگر دلیلی نبود که دهکهای بالای جامعه و افراد متمول با استفاده از هر ترفندی یارانه ۴۵ هزارتومانی بگیرند زیرا این پول دردی از آنها دوا نمیکند اما تجمیع پول حاصل از انصراف این افراد میتواند خطوط تولید جدیدی را راه بیندازد، خیلی جوانها را سرکار ببرد و از طرفی مهمتر از همه چیز تولید ملی را تقویت کند.
این نکته را باید گوشزد کرد که تقویت تولید داخلی هم میتواند اثر کاهنده قیمتها را در پی داشته باشد و هم بالا بردن نرخ اشتغالزایی به افزایش سطح زندگی مردم کمک کند.
عدم توجه به منافع جمعی که به گرانیها نیز دامن میزند. چرا رب گران شد؟ چرا آب معدنی گران شد؟ چرا پوشک نایاب شد؟ چرا خودرو گران شد؟ و چرا چرا و چرا، همه اینها را ریشه یابی کنید به همین مسئله میرسید. نمونه ساده این رفتار مردم را باید در بورس و بازارهای مالی کشور دید که یک مثال ساده و یک فیلم کوتاه از مخرب بودن اینگونه مسائل است. بدین گونه که مردم با یک شایعه و خبر دروغ و بدون فکر کردن به خبر حاضر هستند سرمایه خود و دیگران را نابود کنند. مثال دیگر را در بازار ارز و سکه نیز میتوان دید که به بهای سود کردن تعداد اندکی از مردم اقتصاد کشور و ارزش پول ملی به ورطه سقوط کشیده شد.
در نهایت اگر بخواهیم وزن مسببان وضعیت فعلی کشور را مشخص کنیم، در کنار وزن سوء مدیریت دولت، باید وزن چشمگیری هم به حرکات مردم خودمان بدهیم. باید به وضعیت فعلی بیشتر فکر کرد و برای این مسئله برنامه ریزی داشت که چگونه میتوان در جنگ جهت دهی افکار عمومی، میدان را به دشمنان قسم خورده کشور واگذار نکرد. البته نمیتوان از این نکته نیز به سادگی گذشت که در میدان جنگ روانی آمریکا، سربازان ما هم در حوزه رسانهای و عملیات روانی خوب عمل نکردند که اگر وظایفشان را به خوبی انجام میدادند رفتار مردم این گونه نبود.
نویسنده: سیدسعید نجیبی