پنجشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۸
کد مطلب : 93713

ضرورت اصلاح تصوير ايران

تيم‌هاي فوتبال بارسلونا و رئال مادريد اولين تصاويري هستند که وقتي از اسپانيا سخن به ميان مي‌آيد، در ذهن شنونده نقش مي‌بندند و وقتي...

تيم‌هاي فوتبال بارسلونا و رئال مادريد اولين تصاويري هستند که وقتي از اسپانيا سخن به ميان مي‌آيد، در ذهن شنونده نقش مي‌بندند و وقتي از کشور آلمان ياد مي‌شود، تکنولوژي و نظم به ذهن متبادر مي‌شود؛ مصر را به آثار باستاني‌اش مي‌شناسند و يونان را به اسطوره‌ها و قدمت تاريخي‌اش؛ کره شمالي به عنوان سرزميني با حاکمان مستبد در ذهن مردم دنيا جا افتاده است؛ نام عربستان يادآور پول يامفت حاصل از چا‌ه‌هاي نفت است؛ بيشتر کشورهاي آفريقايي اما افکار عمومي را به ياد گرسنگي کودکان برهنه مي‌اندازند و‌... .
امروزه برداشت ذهني افکار عمومي دنيا از يک کشور يا يک ملت را رسانه‌ها مي‌سازند، «به اين معنا که آگاهي و ذهنيت مردم نسبت به جهان بستگي به محتوايي دارد که از رسانه‌ها دريافت مي‌کنند، زيرا رسانه‌ها واسطه و ميانجي‌ بين آگاهي‌هاي فردي و ساختارهاي گسترده‌تر اجتماعي و سازنده معنا هستند. رسانه‌ها همچون آينه براي انعکاس واقعيت‌ها عمل نمي‌کنند، بلکه بر ساخت اجتماعي واقعيت تاثير مي‌گذارند. (مهدي‌زاده، ۹، ۱۳۸۷).
تکليف رسانه‌هاي قدرتمند جهان به عنوان سربازان قدرت‌هاي جهاني هم که مشخص است؛ آنها موظفند جهاني را به عنوان جهان واقعي در ذهن مردم جا بيندازند که در آن، الگوي برتر، مدعيان آقايي جهانند که در مرکز عالم قرار دارند و ساير کشورها براساس نسبتي که با آنها دارند، ارزش‌گذاري مي‌شوند. لذا کارکرد اصلي رسانه‌هاي وابسته به نظام سلطه، تصويرسازي جهان مطلوب نظام سلطه است و در اين تصويرسازي، هر کشور قرار است نقش قسمتي از پازل موردنظر آنها را برعهده بگيرد، و به همين دليل است که در اين تصويرسازي، واقعيت کشورها از حيز انتفاع ساقط مي‌شود و اراده جهان سلطه، تعيين‌کننده تصوير کشورها مي‌شود که اين تصوير، همانند بيشتر تصاوير اين رسانه‌ها، جعلي است. «به هر روي مي‌توان اذعان داشت که بيشتر تفسيرها از فرهنگ هر ملتي (به طور کلي در اين نوشتار، دنياي شرق) معلولي از مناسبات قدرت و مبارزه‌هاي قدرت هستند.» (اليوت و ترنر، ۱۳۹۰ :‌۶۷۶)
براي اثبات اين ادعا کافي است در ذهن خود رجوعي داشته باشيم به تصوير ارائه شده از اعراب در هاليوود تا به ياد بياوريم که در اکثر قريب به اتفاق اين تصاوير، اعراب با همه ويژگي‌هايي که براي آنها جعل مي‌شود، مسلمانان را نمايندگي مي‌کنند و اين در حالي است که چندصد ميليون نفر از اعراب جهان، از پيروان دين مسيحيت هستند، اما چون قرار است رسانه‌هاي جهان سلطه با تخريب شخصيت اعراب، مسلمانان را ترور شخصيت کنند، در اين رسانه‌ها معمولا اثري از اعراب مسيحي نيست.
مثال عيني‌تر براي اثبات اين ادعا که تصوير ترسيم شده در رسانه‌ها فاصله‌اي شگرف از واقعيت دارد، سخنان افرادي است که به ايران سفر کرده‌اند و با ديدن وضعيت واقعي ايران و مقايسه‌ آن با تصوير برساخته رسانه‌هاي غربي، اظهار غافلگيري کرده‌اند.
در همين زمينه نگاهي به ترجمه بخشي از مقاله «از چشم غربي» ادوارد سعيد که با کتاب «شر‌ق‌شناسي» در ايران مشهور است، خالي از لطف نيست: «اسلام همين‌قدر هم که تا الان شناخته شده، با شکلي که رسانه‌هاي جمعي به آن داده‌اند، شناخته شده است: راديو، فيلم و تلويزيون، کتاب‌ها، مجلات و رمان‌هاي پرفروش. اين تصوير مشترک از اسلام در مجموع تصوير نااميدکننده و گمراه‌کننده‌اي است.
در اين تصوير آيت‌ا... ]امام‌[خميني، سرهنگ معمر قذافي، شيخ احمد زکي‌يماني و تروريست‌هاي فلسطيني در جلوي تصوير، مشهورترين چهره‌ها هستند، در حالي که پس‌زمينه را تصوراتي مبهم ( ولي بسيار ترسناک) در مورد جهاد، برده‌داري، فرمانبري زنان و خشونت غيرمنطقي همراه با بي‌بندوباري جنسي شلوغ کرده است. اگر از يک غربي عادي باسواد بخواهيد که يک نويسنده يا موزيسين يا روشنفکر اسلامي يا عربي نام ببرد، شايد در جواب اسمي مثل خليل جبران بشنويد، اما چيز ديگري نخواهيد شنيد. به عبارت ديگر، تاريخ، فرهنگ و جامعه اسلامي جز به شکل‌هاي بي‌سروتهي که رسانه‌ها رايج کرده‌اند، وجود ندارد. همانگونه که هربرت شيلر گفته است تصاوير تلويزيوني، واقعيت را آنقدر آني و ناپيوسته نشان مي‌دهند که با انسجام تاريخي بشر نمي‌خواند. بنابراين اسلام به جماعت شمشير چرخان تامين‌کننده نفت کاسته مي‌شود.»
تاملي در تاريخ سياسي معاصر نشان مي‌دهد نظام فرعوني غرب که پس از جنگ جهاني دوم، روند قدرت‌افزايي را در پيش گرفته و به دنبال اين بود تا با ترسيم يک جهان تک‌قطبي، خود را به غايت مطلوب تبديل کند و در اين راه به توفيق نسبي نيز دست يافته بود، با قيام مردمي از تبار حقيقت، اين آرزو را دست‌نايافتني يافت، قيامي که نتيجه‌اش تولد نظام حکومتي جمهوري اسلامي ايران بود و دغدغه‌اش برچيدن بساط ظلم از سراسر جهان: «آن روز بر ما مبارک است که سلطه جهانخواران بر ملت مظلوم ما و بر ساير ملت‌هاي مستضعف شکسته شود و تمام ملت‌ها سرنوشت خودشان را به دست خودشان بگيرند.» (صحيفه امام‌خميني، ج ۱۴، ص۲۳۶)
پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام‌خميني(ره) بازي نظام سلطه را بر هم زد؛ حالا افکار عمومي دنيا در مقابل الگوي ارائه شده توسط مدعيان کدخدايي دنيا، بديلي را مي‌ديد که خارج از چارچوب‌هاي ترسيم شده توسط رسانه‌هاي غربي قرار داشت و اين الگو از کشوري با سوابق درخشان تاريخي به جهان عرضه مي‌شد؛ ايران. ايراني که آثار تاريخي و فرهنگي‌اش در جهان زبانزد بود و تاريخ علم، خود را مديون عالمان اين سرزمين مي‌دانست، با انقلاب اسلامي، الگويي را به جهان هديه کرده بود که هدفش استقرار تمدني برپايه شرافت و انسانيت بود (صحيفه امام‌خميني، ج۱۵، ص۳۴۰) و اين هدف در تعارض کامل با انديشه‌اي بود که ساير کشورها را برنمي‌تابيد مگر به عنوان تيول و رعاياي خويش و اين، فلسفه تمام عداوت‌هاي استکبار جهاني با انقلاب اسلامي مردم ايران است.
برپايه اين عداوت، استکبار جهاني از هيچ ترفندي براي مبارزه با جمهوري اسلامي ايران چشم‌پوشي نکرده است که در اين سطور بنابر پرداختن به اين وجوه متعدد عداوت نيست و آنچه اين مقال در پي آن است، اشاره به تلاش‌هاي صورت گرفته در جهت ملوث کردن چهره انقلاب اسلامي در منظر افکار عمومي جهان است که به نظر مي‌رسد توفيق نسبي را نيز نصيبش کرده است.
نظام رسانه‌‌اي جهان سلطه، تمام امکانات خود را بسيج کرده است تا ايران را که همواره از سوي مردم جهان به عنوان کشوري باسابقه غني فرهنگي و هنري شناخته مي‌شده است، به عنوان کشوري بشناساند که حامي تروريسم و خشونت است و در اين راه، عناصر فرهنگي و رسانه‌اي جهان سلطه نقشي مهم بر عهده داشته‌اند و همان‌طور که در سطور بالا اشاره شد، اظهارات افراد بي‌غرض بعد از سفر به ايران نشان مي‌دهد تصويري که از ايران در ذهن افکار عمومي دنيا نقش بسته است، بيشتر تحت تاثير رسانه‌هاي جهان سلطه است و بسياري از مردم جهان، ايران را کشوري عقب‌افتاده و ويران مي‌پندارند که هدف اصلي‌اش دستيابي به انرژي هسته‌اي و استفاده از آن براي جنگ‌افروزي است، و اين در حالي است که هيچ کشوري طي ۱۰۰ سال گذشته به اندازه مردم مسلمان و نجيب ايران از خشونت و تروريسم زخم برنداشته است و داغ مدام از دست دادن عزيزترين فرزندان اين سرزمين، همواره بر دل ايرانيان آتش مي‌زند.
و اينجاست که تکليف رسانه‌ها و چهره‌هاي ايراني موثر بر افکار عمومي دنيا که دلبسته عزت ايران اسلامي‌اند، بسيار سنگين جلوه مي‌کند، اينان بايد همت کنند و تصويري واقعي از ايران اسلامي براي مردم دنيا ترسيم کنند و نشان دهند که نظام جمهوري اسلامي ايران بر آن است تا در روزگاري که پاره‌هاي شب سياه استکبار و ظلم و خودکامگي از سويي و جهل و خرافه و فريب از سوي ديگر، بشر را بيش از گذشته، نيازمند نور و رستگاري و تشنه عدل و صلح و برادري کرده است، با تکيه بر ارزش‌هاي اسلامي از حرمت و حقوق انسان‌ها پاسداري کند و منادي آرامش و امنيت در جهان باشد. (بخش‌هايي از پيام مقام معظم رهبري به کنگره عظيم حج، ۳۰/۱۱/۱۳۸۰) 

محمدرضا آقابابايي / عضو هيئت مديره انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان

https://siasatrooz.ir/vdcc1mqo.2bq1s8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی