عربستان که رویای کشور اول منطقه بودن را در توهمات خود حفظ کرده در هفتههای اخیر تحرکات دیپلماتیک قابل تاملی داشته است. بعد از سفر ناگهانی الجبیر وزیر خارجه سعودی بعد از ۱۴ سال به عراق، ملک سلمان پادشاه سعودی در سفری دورهای راهی شرق آسیا شد تا از مالزی، اندونزی، مالدیو، برونئی، ژاپن دیدار داشته باشد، بن سلمان وزیر جنگ سعودی به آمریکا سفر کرده است در حالی که همزمان منابع خبری از طرحهای سعودی برای جلب رضایت پاکستان مبنی بر اعزام نیرو به مرزهای یمن نیزخبر دادهاند. برخی خبرها حاکی از آن است که دولت عربستان برای راحیل شریف فرمانده سابق ارتش پاکستان و خانوادهاش مجوز اقامت ۳ ساله صادر کرد تا وی فرماندهی آنچه ائتلاف اسلامی سعودی نامیده شده را پذیرا باشد. در کنار این موارد انتشار اخباری به نقل از الجبیر وزیر خارجه سعودی مبنی بر ائتلاف آمریکایی- سعودی و صهیونیستی علیه ایران در جای خود جای تامل دارد.
حال این سوال مطرح میشود که سعودی در لوای این اقدامات چه اهدافی را دنبال میکند و آیا رفتارهای سعودی نشانگر موقعیت برتر منطقهای آن است یا حقایق دیگری در ورای آن نهفته است؟
برای پاسخ به این پرسش ارزیابی وضعیت داخلی و منطقهای سعودی امری قابل توجه است. براساس آمارهای منتشره سعودی در عرصه داخلی در کنار گرفتار بودن در جنگ قدرت در وضعیت نامطلوب اقتصادی قرار دارد لذا به دنبال جذب سرمایههای کشورهای شرق آسیا و غرب است. این امر از آن جهت برای سعودی اهمیت دارد که مسئول طرح ۲۰۳۰ یا همان اقتصاد بلندمدت سعودی با بن سلمان فرزند پادشاه است. او با این تحرکات به ظاهر اقتصادی به دنبال موفق نشان دادن سیاستهای اقتصادی بن سلمان است تا از آن به عنوان ابزاری حذف نایف ولیعهد و رساندن فرزندش به قدرت بهره گیرد.
در تحولات منطقهای نیز سعودی در حالی پس از ۶ سال حضور نظامی در بحرین نتوانسته مقاومت انقلاب مردمی را بشکند که تجاوز این کشور به یمن نیز دومین سال خود را سپری میکند. این شکستها در کنار ناتوانی در حمایت از تروریسم در عراق و سوریه شکستهای سنگینی را بر سعودی تحمیل کرده است.
در همین حال در حوزه فلسطین و روند سازش نیز سعودی نتوانسته مذاکرات را به سمت سازش فلسطینیها با صهیونیستها سوق دهد. در حوزه روابط نیز مناسبات سعودی با کشورهای عربی از جمله عمان، کویت، مصر و اردن در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته است. با توجه به این شرایط سعودی با زنجیرهای از تحرکات دیپلماتیک تبلیغاتی همراه با رشوههای کلان اقتصادی از یکسو به دنبال جلب حامیانی برای ادامه کشتارهایش در یمن و بحرین است و از سوی دیگر با سوق دادن افکار عمومی به حاشیهها طرح پنهانسازی شکستهایش را دنبال میکند.