نازنين نامور:
چكيده: داستان راهاندازي بورس نفت در كشور به قدري قديمي است كه ميتوان در آن ردپاي چندين وزير و مسئول را ديد. از آن هم قديميتر، تا آنجا كه قرار بود ايران نخستين كشوري باشد كه بورس نفت را در منطقه راهاندازي كند كه البته اين امر محقق نشد تا جايي كه حتي اگر همين امروز هم اين بورس راهاندازي شود باز ما اول كه نيستيم هيچ بايد در مكان سوم و چهارم قرار بگيريم. رتبه اول بورس نفت را دبي از آن خود كرد و به دنبال آن روسيه براي اينكه از قافله عقب نماند براي ايجاد بورس نفت اقدام و در ادامه به كسب مقام دوم نائل شد.
در ادامه كار و براي اينكه خلاصه اين داستان به پايان خوش خود برسد قرار شد اين بورس در سه فاز اجرايي شود. فاز اول با ورود محصولات پتروشيمي و فاز دوم با ورود قير به اتمام رسيد تا نيمي از هفت خوان راهاندازي اين بورس طي شده باشد. پس از آن مقرر شد تا در آخرين مرحله نفت كوره و به دنبال آن نفت خام وارد عرصه معاملات شود و با اين كار راهاندازي اين بورس كه ديگر به آرزويي ديرينه بدل شده بود ، محقق شود. اين امر نيز پس از فراز و فرودهاي متعدد در 21 مهرماه سال گذشته و با پذيرش نفت كوره و وكيوم باتوم انجام شد. نتجه اما راهاندازي بورس نفت نبود و روند امور نشان از آن داشت كه اين قصه سر دراز دارد. در ادامه و پس از وعدهها و خلف وعده هاي مكرر قرار راهاندازي به 12 فروردين رسيد كه اين مهم هم عملي نشد و در تازهترين اخبار وزير اقتصاد از راهاندازي اين بورس آن هم به زودي! خبر داده است.
در ادامه دكتر حسين اسدينيا پاسخگوي پرسشهاي سياستروز است.
***
آقاي دكتر، به رغم وعده مكرر مسئولان هنوز بورس نفت راهاندازي نشده است.
همانطور كه ميدانيد راهاندازي بورس نفت در برنامه سوم توسعه ديده شد و بر همين اساس و پس از كش و قوسهاي فراوان 2 فاز ابتدايي آن كه رينگ صادراتي محصولات پتروشيمي بود افتتاح شد. از آن سال تا كنون همچنان زمزمههاي ايجاد آن بر سر زبانهاست اما هنوز اجزايي نشد تا جايي هم كه اطلاع دارم بعد از خلف وعده دوباره براي راهاندازي بورس نفت در 12 فروردين ماه رييسجمهو ر اين موضوع را شخصا پيگيري كرده است.
راهندازي بورس نفت جدا از تكرار اين واژه نيازمند پيش زمينه هايي است.
قطعا همينطور است. براي راهاندازي بورسي به عظمت بورس نفت خام بايد زير بناهايي اقتصادي و سياسي مهيا باشد تا جايي بتوان حرفي براي گفتن در منطقه و در ابعادي وسيعتر در جهان داشت. براي تبيين موضوع بايد نگاهي به كشور سنگاپور بيندازيم كه به رغم سابقه نه چندان طولاني در راهاندازي بورس موفقيتهاي بسياري به دست آورده و توانسته است بورس خود را به عنوان پارامتري مهم مطرح كند.
تجربه ديگر كشورها در اين زمينه چيست؟
ببينيد در دنيا چند بورس مطرح وجود دارد كه ميتوانيم براي دستيابي به هدف نهايي از آنها الگوبرداري كنيم. در شرق بورسهاي سنگاپور و توكيو و در غرب انگلستان و آمريكا. اينها ابرقدرتهايي هستند كه نقش تعيين كنندهاي در نرخ گذاري اقلامي همچون نفت دارند. اين بورسها داراي ابزارهاي معاملاتي متنوعي هستند و اين خود عاملي است براي اينكه هر فردي با هر نوع سليقهاي را براي حضور در بورس راغب كند. در ايران البته ابزار هاي جديدي وارد بازار شده است و اين خود نشان از آينده روشن براي كشور دارد. مورد ديگر وجود حجم معاملات بالا در اين بورسها و از طرفي تعداد بازيگران در آنجاست در حالي كه ما هنوز از اين لحاظ هم در رتبه قابل قبولي قرار نداريم.
با توجه به ضرورت وجود حجم بالاي معاملات بورسي آيا بورس نفت ايران ميتواند از چنين ظرفيتي برخوردار شود؟
در قسمت قبل اشاره كردم كه براي پويايي بورس آن هم در ابعاد راهاندازي بورس نفت بايد حجم معاملات را بالا برد. ضمن آنكه بايد ايران را به كشورهاي همسايه شناساند. از طرف ديگر هنوز برخي مشكلات وجود دارد. مثلا مشكل دريافت پول با هند مرتفع نشده است بنابراين بايد چنين مسايلي ابتداي امر مرتفع شود. نوع ارزي كه قرار است معاملات با آن انجام شود و بسياري از زمينههاي ديگر بايد مشخص و معلوم شود.
به مزيتهاي راهاندازي بورس نفت هم اشارهاي داشته باشيد.
شفافيت مهمترين هديه اين امر است . سهولت معامله ،اعتبار در منطقه و در سطوح بالاتر بينالمللي، ايجاد عمق بيشتر براي بازار كوچكترين مزايايي است كه ميتوان آنها را برشمرد ضمن آنكه قطعا راهاندازي اين مهم به معناي چرخاندن چرخ اقتصاد و پويايي آن خواهد بود و سود سرشاري براي كشور به ارمغان خواهد آورد. نكتهاي كه در ادامه قصد دارم به آن اشاره كنم و ميتوان آن را يكي از بهترين مزاياي تحقق اين امر ذكر كرد جابجايي سود آوري اين مقوله است. در حال حاضر سود حاصل از معامله نفت بيشتر از اينكه به دست توليد كنندگان آن يعني ايران برسد ، نصيب خريداران آن يعني آمريكا و ديگر كشورها ميشود. نكته ديگري كه بايد به آن پرداخت اينكه در حال حاضر تنها عرضه كننده نفت در كشور شركت پالايش و پخش فراوردههاي نفتي است و قطعا با يك عرضه كننده انحصاري تشكيل اين بورس چندان توجيهي ندارد بنابراين در ادامه حركت به سمت راهاندازي امور بايد اميدوار به حضور بخش خصوصي در اين ميان بود كه خود موجب تحول در اين فرصت خواهد شد. شفافسازی معاملات، اصلاح ساختار اقتصادی و تجاری، جذب سرمایه های سرگردان و از همه مهمتر حركت در راستای خصوصی سازی و ورود به مبادلات تجاری بین المللی هم مواردي است كه ميتوان به آنها اشاره كرد.
ايران سالهاست كه در تحريم به سر ميبرد و به نوعي فشارهاي زيادي را تحمل ميكند، در چنين شرايطي آينده بورس نفت با تلاطم مواجه نخواهد بود؟
براي اين مهم ابتدا بايد روابط با جامعه جهاني را بهبود و توسعه بخشيد در ادامه با بازاريابي قوي در اين خصوص ميتوان تمام كشورها را به حضور در كيش و معامله در اين جزيره متقاعد كرد. كيش به دليل آنكه تردد در آن نيازي به رواديد ندارد و از طرفي جاذبههاي توريستي قابل قبولي دارد ميتواند در اين ميان بسيار موفق عمل كند. حتي ذكر اين نكته هم ضروري است كه براي بسياري از كشورهاي منطقه و حضور در ايران جهت انجام معاملات بسيار راحتتر و قابلقبولتر خواهد بود. ايران به واسطه نزديكي جغرافياي و حتي نزديكي قومي و فرهنگي مكان مورد قبولي براي بحرين و قطر عربستان و.. خواهد بود.
يكي از مواردي كه در سخنان مسئولان مدام بر آن تاكيد ميشود حضور مردم به محض افتتاح و گشايش بورس نفت خواهد بود.
قطعا همينطور است. با راهاندازي بورس نفت و در ابتداي امر مشخص شدن نوع قراردادها و دستورالعمل معاملات مردم عادي هم قادر خواهند بود در اين معاملات شركت كنند به عنوان مثال در فلان بانك سپردهگذاري كرده و بعد از آن اقدام به خريد تعداد مدنظر بشكه نفت ميكنند و آن را طبق معاملات آتي به فروش ميرسانند. اين امر هم مثل بازار سهام نيازمند تحليل و بررسي و سپس تصميمگيري در اين خصوص است. اساسا هدف اصلی از تأسیس این بورس تبدیل ایران به مركز عمده مبادلات نفتی خاورمیانه و عمومي كردن اين معاملات بوده است كه اميدوارم با مهيا كردن پيش زمينه هاي لازم به موفقيت در اين زمينه دست يابيم.