یک منتقد تاکید دارد که سریالهای این روزهای تلویزیون حرف جدیدی برای گفتن ندارند و محتوایشان کلیشه ای است.
علی نعیمی منتقد و فعال مطبوعاتی در گفتگو با مهر درباره سریالهای این شبهای تلویزیون که به تازگی تولید شدهاند اما مضمونی تکراری دارند، گفت: گویی مدیران تلویزیون تقویم را باز میکنند، میبینند ماه محرم و هفته دفاعمقدس همزمان شدهاند و بعد تصمیم میگیرند سریالی بسازند که ترکیبی از رشادت و دفاعمقدس و یا سوژههای مذهبی باشد.
وی ادامه داد: همیشه هم حاصل ضربالاجلهای سیما مشخص است که چه آثاری روی آنتن میرود و محتوا چگونه فدای این شتابزدگیها میشود.
این منتقد با اشاره به سریال «نفس شیرین» که در شبکه سه روی آنتن رفت، عنوان کرد: این سریال به لحاظ ساختاری از ابتدایی ترین شیوههای کارگردانی برخوردار نبود از جمله اینکه دوربین را کجا بگذارد، نماها چگونه باشد و بازیگران چگونه دیالوگ بگویند و در این صورت چطور انتظار داریم که وقتی ساختار اینقدر ابتدایی است، محتوا درست عمل کند. همیشه فرمولی دم دستی وجود دارد که چه در ماه رمضان چه در ماه محرم از آن استفاده میکنیم و آن هم استفاده از بعضی سوژههای تکراری و کلیشه ای است.
وی با اشاره به «نفس شیرین» از یک کلیشه تکراری در سریالهای تلویزیون پیش از این سخن گفت و بیان کرد: در این سریال میبینیم که یک نفر به کما میرود و بعد سوز و آه و دعا را میبینیم و در پایان هم فرد شفا پیدا میکند و این پایان خوشی است که همیشه در سریالها به آن میرسند که هیچ یک حرف جدیدی برای گفتن ندارند.
نعیمی همچنین به سریال «شکوه یک زندگی» که این شبها از شبکه دو پخش میشود اشاره و درباره مضمون آن گفت: این سریال هم حرف جدیدی برای گفتن ندارد و از همه مهمتر یک نکته درباره همه این سریالها وجود دارد و آن، این است که فیلمنامه سریالها فقط از یک پردازش اولیه برخوردار هستند. به طور مثال در سریال «شکوه یک زندگی» مقدمه مفصلی درباره شخصیت اصلی سریال گفته میشود که این شخصیت چه کاره است و از کجا آمده و بعد از جایی که قصه قرار است دوام پیدا کند دیگر پردازشی در فیلمنامه و شخصیتها وجود ندارد.
وی اضافه کرد: وقتی از «شکوه یک زندگی» حرف میزنید باید یک قهرمان بسازید اما ما جزییات این قهرمان سازی و شکوه را نمیبینیم و قصه تبدیل میشود به تکراری از مفاهیمی که پیش از این هم در سریالها گفته شده است.
این منتقد با اشاره به اینکه عوامل زیادی در کنار هم قرار میگیرند تا سریالی به نتیجه مورد نظر خود برسد، اظهار کرد: بودجه، نظارت، دغدغههای خود نویسنده و ... در کنار هم قرار میگیرند که اگر به درستی طراحی نشوند بذری که در یک سریال کاشته میشود ممکن است نتیجه برعکس دهد.
وی با اشاره به فضاسازی این سریال ادامه داد: در این صورت ممکن است از مفهوم شهادت حرف بزنید اما آنچه را که میخواهید به مخاطب عرضه نکنید چون پردازش خوبی در کارتان وجود نداشته است. حتی فضاهایی که در سریال «شکوه یک زندگی» میبینیم نیز تکراری است و این سریال صحنهها و فضاهای «گذر از رنجها» ساخته فریدون حسن پور را تداعی میکرد. با اینکه این سریال دفاعمقدسی است و آن سریال اثری اجتماعی بود اما در آنجا هم ما زنی را میبینیم که میخواهد روی پای خود بایستد بنابراین به لحاظ ساختاری نیز نکته جدید و بدیعی در این سریال نمیبینیم.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از فیلمنامههای کنونی تلویزیون توسط نویسندگان کمتجربه نوشته میشود، یادآور شد: بسیاری از فیلمنامههای کنونی توسط نویسندگانی نوشته میشود که یا دغدغه ندارند و یا میخواهند زودتر به شهرت برسند. قطعا مدیران سازمان صداوسیما در مفاهیم ارزشی و مدهبی یا موضوعات مرتبط با دفاعمقدس از طرحها و فیلمنامهها استقبال میکنند اما اولا نویسندههای خوب کم و دوم نویسندهها بیشتر کارمند سازمان شده اند.
این منتقد ادامه داد: ما پیش از این نویسندههای خوبی داشتیم که کاربلد بودند اما همه آنها یا به شبکه نمایش خانگی رفتهاند و یا درگیر پروژههای الف سیما هستند. بسیاری از نویسندگانی هم که در سیما این روزها کار میکنند سابقه نگارش سریالهای ۹۰ قسمتی ندارند و بیشتر ۹۰ دقیقه ای نوشتهاند به همین دلیل با اصول نگارش درامهای سریالی آشنایی ندارند و یا سواد درستی نسبت به محتوای تلویزیونی و مخاطبانش ندارند.
نعیمی با اشاره به مضمونهای تکراری سوژهها اظهار کرد: بسیاری از این نویسندهها حتی یک بار با یک خانواده شهید رابطه نداشتهاند و تنها به دیدن چند فیلم درباره یک سوژه اکتفا کردهاند. این هم از دیگر آفتهای تلویزیون است که فیلمنامهنویسها را کارمند بار میآورد یعنی نویسنده دغدغهمند نیست بلکه جوانی است که فقط میخواهد فیلمنامهاش را بفروشد و وقتی به تلویزیون میآید و متوجه میشود که چه فیلمنامههایی طرفدار دارد در این حوزه مینویسد و فعالیت میکند. وقتی نگاه سفارشی وجود داشته باشد هنرمند از پوسته خود بیرون میآید و برخلاف میل خود مینویسد و شما با نویسندههایی طرف هستید که قرار نیست دغدغههایش را بنویسد بلکه میخواهد مدیر و کارگردان را راضی کند.
نعیمی با اشاره به مضمونهای تکراری سوژهها اظهار کرد: بسیاری از این نویسندهها حتی یک بار با یک خانواده شهید رابطه نداشتهاند و تنها به دیدن چند فیلم درباره یک سوژه اکتفا کرده اند. این هم از دیگر آفتهای تلویزیون است که فیلمنامهنویسها را کارمند بار بیاورد یعنی نویسنده دغدغهمند نیست بلکه جوانی است که فقط میخواهد فیلمنامهاش را بفروشد وقتی به تلویزیون میاید و متوجه میشود که چه فیلمنامههایی طرفدار دارد در این حوزه مینویسد و فعالیت میکند. وقتی نگاه سفارشی وجود داشته باشد هنرمند از پوسته خود بیرون میآید و برخلاف میل خود مینویسد و شما با نویسندههایی طرف هستید که قرار نیست دغدغههایش را بنویسند بلکه میخواهند مدیر و کارگردان را راضی کنند.
وی عنوان کرد: با چنین نگاهی هنرمند برای یک ایده و یا طرح مورد سفارش اثری میسازد و گویی ما دکمه ای داریم که برای آن کت دوختهایم؛ به طور مثال در سریال «نفس شیرین» یک ایده داریم که اهدای عضو است و خواستهایم برایش سریال بسازیم. این سریال بیشتر توانست شبیه مستندی برای اهدای عضو باشد.
نعیمی افزود: وقتی میزان سواد نویسندگان سریالها تنها در حد تماشای چند فیلم مرتبط است طبیعی است که خروجی سریالها آثاری میشوند که از دغدغههای تلویزیون هم به دور است. نویسندگان ما عادت به تحقیق ندارند و اطلاعات خود را تنها از طریق فضای مجازی تامین میکنند. خیلی عجیب است وقتی سریال ضعیفی همچون «نفس شیرین» با کوتاهی ناظران کیفی ساخته میشود چطور ناظران پخش اجازه پخش هر شبی چنین اثری را میدهند؟
وی در پایان گفت: اگر قرار است تنها باکس تلویزیون را پر کنیم پخش تکراری آثاری همچون «مختارنامه» ارجحیت دارد تا آثاری را پخش کنیم که تنها برای پر کردن زمانهای خالی پخش میشود. مدیران و ناظران تلویزیون نباید پس از گذشت سه دهه هنوز هم سریالی را تولید کنند که با معیارهای فیلمسازی دهه شصت هم هنوز چند پله عقبتر است.