خشونت علیه زنان فقط به کتک زدن و تنبیههای جسمی در خانه گفته نمیشود. کلمات توهینآمیز، شک، بدبینی که در جماعت مردانه آن را خوشغیرتی میدانند همان خشونتی است که بر زنان به اصطلاح مردان، «ضعیفه» اعمال میشود و هیچگاه هیچکس نمیفهمد این زن از چه درد میکشد و چه میخواهد و چه رویاهایی در سر دارد. بخش اعظم جامعه را زنانی تشکیل دادهاند که هیچ از خود و حقوقشان نمیدانند و زن خوب بودن را در کدبانو بودن، شستن، رفتن، پختن و بچهداری میدانند و دلشان خوش است چه موجودات از خود گذشته پاکی هستند و بهشت زیر پای آنها است. با وجود اینکه وجود این رفتارها را در ایران منکر نمیشویم اما مروری بر آمار بالای خشونت علیه زنان در جوامع غرب و امریکایی و حتی خشونت حکومت علیه زنان در دستگاههای دولتی، ارتش و حتی مدارس و دانشگاهها جای بسی تاسف و نا امیدی دارد از کسانی که خود را مدعی حقوق زنان معرفی میکنند.
خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی یافت میشود. اما در برخی از گروهها شایعتر است. خشونت بازتابی از حس پرخاشگری است. خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است كه در سطح خانواده اعمال و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی میشود.
زنان در همه دوران زندگی خود ممکن است با خشونت روبهرو شوند. علاوه بر همسر، پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز میتوانند به زن خشونت کنند. زنان در زندگی خود چهار شكل خشونت شامل فیزیكی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه میكنند. خشونت فیزیكی، همانطور که از نامش پیدا است، شیوههای آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، كشیدن مو، سوزاندن، گرفتن و بستن، زندانی كردن، اخراج از خانه، كتككاری مفصل، محروم كردن از غذا، سیلی، لگد و مشت زدن، كشیدن و هل دادن، محكم كوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شكستن اشیای منزل را شامل میشود كه این نوع خشونت ممكن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد.
خشونتهای روانی و كلامی نوع دیگری از خشونتهایی است كه در خانه علیه زنان استفاده میشود. از جمله میتوان به، دشنام و به كار بردن كلمات ركیك، بهانهگیریهای پیدرپی، داد و فریاد و بداخلاقی، بیاحترامی، رفتار آمرانه و تحكمآمیز و دستور دادنهای پی درپی، تهدید به آزار یا كشتن وی، تحقیر زن، قهر و صحبت نكردن و ممنوعیت ملاقات با دوستان اشاره کرد.
روانشناسان میگویند، مردانی كه از كودكی در خانواده شاهد كتك خوردن زنان خانواده بودهاند در بزرگسالی بیشتر مرتكب خشونت علیه همسران خود میشوند. افراد ناپخته، بیحوصله، وابسته و متزلزل و كسانی كه از احساس بیكفایتی رنج میبرند بیشتر علیه زنان مرتكب خشونت میشوند.
آنچه در غرب میگذرد
اما بهتر است نگاهی به آمار وحشتناک در غرب بیندازیم، کشورهای غربی در حالی ادعای حمایت از زنان را سر میدهند و محافل رسانهای آنها وانمود میکنند که ناجی زنان جهان هستند که کمی مطالعه در باب وضعیت زنان در اروپا و آمریکا حقایق ورای این ژستهای بشردوستانه را آشکارتر میسازد.
آمریکا ارتش خود را ناجی بشریت معرفی میکند و با این شعار هم چه جنگهایی به پا نکرده است اما آمارها از این ارتش ناجی نشان میدهد که این کلمه هیچ جایگاهی در این ارتش ندارد. براساس گزارش مرکز جرایم آمریکا، روزانه در این کشور به طور میانگین ۱۸۷۱ زن مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. این آمار نشاندهنده عدم کارایی نظام امنیت اجتماعی کشوری است.
در ارتش آمریکا از هر سه زن دستکم یک نفر مورد تجاوز قرار میگیرد.برخی معتقدند آن دو نفر دیگر نیز نمیخواهند چیزی در این مورد بگویند و الا شاید آمار دقیقتری در دست بود. آمارها نشان میدهد ۹۰ درصد زنان شاغل در ارتش آمریکا در طی جنگ خلیجفارس مورد تجاوز قرار گرفتند
ناجی دیگر مدعی انگلیس است که کارنامه آن هم قابل توجه است. بیش از ۲۴۰ پرونده در مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی نظامیان زن انگلیسی در طول ۵ سال گذشته در جریان بوده است.
با توجه به آمار دانشگاه جورج میسون از هر سه زن آمریکایی یک زن در طول زندگی خود مورد آزار جنسی قرار گرفته است. بر طبق این آمار ۱۹.۳ درصد زنان در طول زندگی خود حداقل یک بار مورد تجاوز قرار میگیرند. علاوه بر این حدود ۴۳.۹ درصد از زنان آمریکایی در زندگی خود مورد خشونت جنسی قرار میگیرند. براساس آمار سایت RAINN در هر ۱۰۷ ثانیه به یک نفر در آمریکا تجاوز میشود که به طور متوسط در سال ۲۹۳ هزار تجاوز جنسی برای افراد بالای ۱۲ سال ثبت میشود.
بر طبق این گزارش ۶۸ درصد تجاوزات به پلیس گزارش نمیشود و ۹۸ درصد متجاوزان حتی یک روز هم در زندان نخواهند بود.
حال آمار قابل توجهی دیگر از وضعیت زنان در اروپای مدعی حقوق زنان توجه کنیم. از هر ۴ زن در سوئد یک زن مورد تجاوز قرار میگیرد که آماری بسیار دردناک به نظر میرسد.
بر طبق آمار که در گزارش بررسی اجمالی تخلفات جنسی در انگلیس و ولز توسط وزارت دادگستری منتشر شد حدود ۸۵۰۰۰ تجاوز جنسی صورت گرفته بود که ۷۳۰۰۰ تجاوز به زنان و دختران و ۱۲ هزار تجاوز به مردان شده بود.
آمارها نشان میدهد که از هر ۵ زن انگلیسی یک زن خشونت جنسی را قبل از ۱۶ سالگی تجربه کرده است. خبر دیگر آنکه به نوشته مطبوعات انگليسي تنها بخش کمي از تعرض جنسي در دانشگاههاي انگليس فاش ميشود و آمار اعلام شده، واقعي نيست.
موسسه مبارزه با خشونت ضد زنان در انگليس اعلام کرد: ۴۶۳ مورد تعرض جنسي ضد دختران در دوسال گذشته در دانشگاههاي انگليس ثبت شده است که نشان دهنده روزانه يک تعرض جنسي در مدت سال تحصيلي در دانشگاههايي اين کشور است. يک سوم دختران دانشجو در انگليس نيز گفتهاند: شبها از تردد در دانشگاه هراس دارند. نکته قابل توجه آنکه گروهی از نیروهای پلیس انگلیس از قدرت خود برای تجاوز به قربانیان جرایم، افسران جز، و کارکنان زن شاغل در ادارات پلیس استفاده میکنند.
همچنین طبق گزارش دادگستری نیوزیلند در هر ۲ ساعت یک نفر مورد آزار جنسی قرار میگیرد. طبق آمار افزایش تجاوز در کشور کانادا بسیار شدید بوده است به گونهای که بر طبق گزارش خبرنگاران ۴۶۰ هزار تجاوز در سال در کشور کانادا صورت میگیرد.
در آمریکای شمالی از هر ۴ زن یک زن در طول زندگی خود به صورت شکنجه مورد تجاوز قرار میگیرد.۱۱ درصد این زنان آسیب جسمی شدیدی از شکنجههای تجاوز جنسی میبینند. با توجه به آمار فقط ۶ درصد تجاوزات به پلیس گزارش داده میشود که هشتاد درصد آن را تجاوز به زنان تشکیل میدهد.
در کشور استرالیا نیز وضعیت تجاوز وخیم است به گونهای که در سال ۲۰۱۲ حدود ۵۱۲۰۰ مورد تجاوز بالای ۱۸ سال ثبت شده است. حدود ۴۷ درصد زنان در فنلاند مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند که این آمار نشاندهنده آزار جنسی ۵۲ درصدی زنان در کشور دانمارک میباشد.
آمارها نشان میدهد تجارت جنسی در اروپا با خطر و ریسک کم اما سود فراوان دارد. دولتهای اروپایی توان یا ارادهای برای مبارزه با قاچاق دختر و زنان و کودکان برای خدمات جنسی ندارند. دولتها بودجه بسیار کمی برای مبارزه با این موضوع اختصاص دادهاند و مجازات و محکومیتهای اندکی برای قاچاقچیان انسان در اروپا در نظر گرفتهاند. در کشورهای اروپای شرقی که از نظر مالی ضعیف هستند، بعضی سیاستمداران این کشورها نیز در قاچاق و تجارت جنسی دست دارند.
حتی بسیاری از پلیسها در کشورهای اروپایی زمانی که به قربانیان قاچاق جنسی دست پیدا میکنند، به جای دستگیری آنها و بازگشت به کشورشان آنها را مورد سؤاستفاده جنسی قرار میدهند. سوءاستفاده از این افراد به پلیسهای جوامع غربی ختم نمیشود و پزشکان و وکلایی که باید از این افراد حمایت کنند نیز این دختران و نوجوانان را قربانی هوسهای جنسی خود میکنند.جالب است که بدانید قاچاقچیان در زیر سایه بیتوجهی یا آگاهی دولتمردان اروپایی، قیمت یک برده جنسی را به اندازه بهای یک خودروی دست دوم و یا یک گوشی هوشمند تعیین کرده و دختران را بین ۸۰۰ تا ۳۰۰۰ یورو به قواد یا پااندازهای اروپایی میفروشند.
تحقیقات سازمانهای رسمی در آمریکا نشان میدهد که هر سال بیش از ۱۰۰ هزار دختر زیر سن قانونی برای بردگی جنسی در آمریکا تجارت میشوند. حتی در داخل واشنگتن پایتخت آمریکا، دختران نوجوان که سن برخی از آنها حدود ۱۳ سال است، برای بردگی جنسی خرید و فروش میشوند.
طبق آخرین تحقیقاتی که خود اخیرا انجام دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که ۵۵ درصد زنان اروپایی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته و برای ۱۸ درصد از آنها مزاحمت ایجاد شده و ۴۳ درصد با سوءاستفاده روانی مواجه شدهاند. براساس یک نظرسنجی که روز جمعه منتشر شد از هر ۵ زنی که در فرانسه مشغول به کار هستند یک نفر در محل کار خود مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرد.
تجاوز و خشونت گسترده به زنان در جوامع غربی در شرایطی در چنین سطح وسیعی انجام می شود که دولتهای غربی مدعی و مدافع حقوق زنان هستند و کشورشان را به عنوان الگویی از یک جامعه آرمانی معرفی میکنند.
آنها قوانین لیبرال دموکراسی را در برابری حقوق زنان و مردان بهترین قوانین در جهان میدانند و حتی مدعی دفاع از حقوق بشر در دیگر کشورهای جهان هستند. اما آمارها نشان میدهد که بخش اعظم جامعه زنان غرب قربانی بیبند و باری اخلاقی و سقوط ارزشهای اخلاقی در جوامع غربی هستند. زنان قربانی تجاوز حتی جسارت ثبت شکایت از متجاوزان را ندارند. چراکه میبینند، پلیس و نظام قضایی اقدام عملی علیه متجاوزان انجام نمیدهند و حتی در معرض تهدید تجاوز نیروهای پلیس نیز قرار دارند.