رهبر معظم انقلاباسلامی در دیدار با بسیجیان در ورزشگاه آزادی تهران به نقش تاریخی جوانان در کشور اشاره نمودند که برخی از مهمترین محورهای بیانات معظمله در این دیدار درباره جایگاه و نقش جوانان اینطور آمد که: نوک پیکانِ این حرکت عظیم ملّی، شما جوانها هستید؛ شما هستید که راه را باز میکنید. پیرانِ مجرّب اگر خسته نباشند، بیحال نباشند، ازکارافتاده نباشند، میتوانند راهنمایی کنند ولی موتور پیشبرندهی این قطار، شما جوانها هستید. اما رهبری در عین حال راهحل را نیز به دست جوانان میبینند که مشکلات کشور را میتوانند مرتفع کنند.
اما ابتکار عملی که نسل جوان مؤمن و متخصص در سالهای اخیر چه در عرصههای پیشرفتهای علمی و فناورانه و چه در فعالیتهای خودجوش فرهنگی رسانهای و نیز مقاومت در برابر تروریسم تکفیری از خود بروز دادهاند، خود کارنامهای قابلاعتماد از این نسل در جهت تحقق اهداف عالی انقلاباسلامی، چه در مقطع کنونی و چه اثرات و نتایج آن در بلندمدت به نمایش گذارده است.
همه تحلیلها، مؤید یک نکته عمیق و راهبردی است و آن اینکه پیشرفت و اعتلای کشور در گرو بها دادن حقیقی به نسل جوان خصوصاً در مدیریتهای میانی و حتی کلان و سپردن امور اجرایی کشور به نسل سوم انقلاباسلامی است. اما آنچه مشاهده میشود جریانی قدرتمند در حوزه اجرایی کشور، درست در خلاف مسیر نقشآفرینی نسل سوم انقلاب فعالیت میکند. درحالیکه در ادوار گذشته در هر دوره شاهد چرخش مدیریتی و نخبگانی به سمت روی کار آمدن نسل جدید مدیران در عرصههای اجرایی کشور بودهایم، متأسفانه در چند سال اخیر شاهد معکوس شدن این روند هستیم.
مدیریت اجرایی، مستلزم نشاط و پویاییای است که در نسلهای گذشته تقریباً پایان پذیرفته است. با اندکی تدبیر صحیح میتوان در سمتهای مشاورهای و برخی حوزههای تصمیمگیری کلان از ظرفیت مدیران مجرب و متعهد بهره جست و ظرفیت مدیریت اجرایی را برای مدیران جوان خالی کرد.
اکنون کشور با چالشهای گوناگون در حوزه اقتصادی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند که تبعات آن کموبیش معیشت و آرامش عموم مردم را هدف گرفته است. بیشتر این چالشها ریشه در ناکارآمدیای دارد که یا به فرسودگی سامانههای مدیریتی و اجرایی بازمیگردد یا به فرتوتی مدیران مسلط بر این سامانهها. بدون شک کسی منکر اهمیت و ارزش تجربه نیست و اصولاً تحلیل نسلی انقلاب نیز بر مبنای انتقال تجارب و آرمانها از نسلی به نسل دیگر بنانهاده شده است اما منصفانه نیست در شرایطی که کشور نیاز به کار روزافزون و تلاش شبانهروزی دارد، از دادن فرصت به تازهنفسانی که هم انگیزه و هم توان بیشتری از پیشینیان خویش دارند خودداری کنیم و نسل اولیها را وادار به مسائلی نماییم که طاقت جوانی را میطلبد.
از منظری دیگر، این چرخش نسلی مدیران، برای نظام اسلامی اهمیتی راهبردی دارد. واقعیت آن است که مدیران نسل اول و دومی رمق خدمت در پستهای اجرایی را یا تقریباً ازدستدادهاند یا در آستانه بازنشستگی طبیعی هستند و آن زمانی است که بهناچار باید عرصه را بهدست نسل سومیهایی بسپارند که هنوز مجال سعی و تلاش در محیط حقیقی را نیافتهاند. در چنین شرایطی کشور در آینده باید هزینه هنگفتی را بابت چرخش ناگهانی و وسیع مدیریتی به نسل بدون تجربه بدهد که روشن نیست چگونه جبران مافات خواهد شد؟
نیاز به اثبات ندارد که مدیریت اجرایی، مستلزم نشاط و پویاییای است که در نسلهای گذشته تقریباً پایان پذیرفته است. با اندکی تدبیر صحیح میتوان در سمتهای مشاورهای و برخی حوزههای تصمیمگیری کلان از ظرفیت مدیران مجرب و متعهد بهره جست و ظرفیت مدیریت اجرایی را برای مدیران جوان خالی کرد.
فراموش نکنیم تربیت مدیر نیاز به اعطای فرصت مدیریت دارد و قطعاً اگر فرصتی که بهواسطه فروپاشی رژیم ستمشاهی و نیز تأسیس نهادهای انقلابی در سالهای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی برای نسل اول و دومی که عمدتاً فاقد هرگونه تجربه مدیریت بودند، پیش نمیآمد، امروز نسلی از مدیران کارآزموده و توانمند در حوزههای گوناگون را در اختیار نداشتیم. اگر مدیران نسل اولی و نسل دومی، فرصتی را که انقلاب، سه دهه پیش سخاوتمندانه در اختیارشان گذاشت، از نسل جوان دریغ ورزند، بهزودی شاهد حادثه ناگوار توقف تربیت مدیران برای آینده کشور خواهیم بود که تبعات سنگین و جبرانناپذیری برای کشور و نظام به همراه دارد.
نویسنده: محمدجواد اخوان - برهان