?>?> ايران نبايد در قبال بحران اوکراين سکوت کند | سیاست روز
دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۱:۵۴
کد مطلب : 87297
گفت‌و‌گوي اختصاصي سياست روز با کريستوف لِمان

ايران نبايد در قبال بحران اوکراين سکوت کند

ايران نبايد در قبال بحران اوکراين سکوت کند

نبردهاي سنگين بين نيروهاي دولت کي‌يف و جدايي‌طلبان روس‌گرا در جنوب شرق اوکراين ادامه دارد و جدا‌ل‌هاي ديپلماتيک امريکا و متحدانش با روسيه. آنچه مشخص است مسکو کاملا به مخاطره‌آميز بودن وضعيت کنوني و طمع شديد غرب براي نزديک شدن هر چه بيشتر بر دروازه‌هاي روسيه و تبعات مخاطره‌آميز آن براي امنيت اين کشور آگاه است و از طرق مختلف سعي در بي‌اثر کردن اين تهديدات و حتي تبديل کردن اين تهديدات به فرصت و خلع سلاح غرب دارد.
سياست روز در اين زمينه گفت‌و‌گويي انجام داده با دکتر «کريستوف لِمان» (Christof Lehmann)، نويسنده و تحليلگر آلماني. آقاي لمان (متولد ۱۹۵۸) داراي دکتراي روانشناسي است و مدتها به عنوان مشاور روان‌شناس با ياسر عرفات همکاري داشته و در احياي روحي - رواني بازماندگان کشتار صبرا و شتيلا (۱۹۸۲) کار کرده و از ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ در زيمبابوه در زمينه شکنجه و تبعات آن و دادن مشاوره به سياستمداران اين کشور فعاليت داشته و در سال ۱۹۹۴ نيز به مدت سه سال در آفريقاي جنوبي دستيار نلسون ماندلا در زمينه بهداشت رواني اجتماعي و همکار او در تدوين برنامه‌هاي جامع در زمينه بهداشت ذهني - رواني و احياي آسيب‌‌ديدگان از شکنجه بوده است. وي که از فعالان در زمينه احقاق حقوق فلسطينيان به شمار مي آيد در زمينه مطبوعاتي نيز فعال بوده است. وي بنيانگذار روزنامه آنلاين «ان.اس.ان.بي.سي اينترنشنال»(nsnbc.me) است و مقالات متعدد تحليلي در نشريات مختلف بين‌المللي منتشر کرده است. به اعتقاد دکتر لمان، امريکا و انگليس هم‌اکنون به هدف اصلي‌شان در اوکراين که چيزي نبوده جز بي‌ثبات کردن اين کشور رسيده‌اند. 
***
قبل از هر چيز دوست دارم نظر شما درباره دليل اصلي دخالت غرب در اوکراين را بدانم.
پيش از هر چيز و براي درک بهتر وضعيت بايد يک موضوع مهم را يادآور شوم: استفاده از واژه «غرب» براي توصيف کشورهايي که به عنوان جبهه مقابل روسيه در بحران اوكراين نقش دارند صحيح نيست و به نظر من ساده‌انگاري است که با استفاده از کلمه غرب، منافع و علايق کل کشورهاي غربي در اوكراين را يک کاسه و يکسان نشان دهيم. واقعيت اين است که اتفاقات اوكراين توسط دو کشور امريکا و انگليس کليد خورده، نه کل کشورهاي غربي و اروپا. دخالت‌هاي اين دو کشور در اوكراين و بحران‌سازي در اين منطقه هم دو علت اصلي دارد: يکي اينکه اين دو کشور از زياد نزديک شدن اروپا و روسيه به هم و صميميت و تبادلات اقتصادي گسترده اين دو بيمناک هستند و چنين چيزي را به ضرر منافع خود مي‌بينند و مي‌خواهند اروپا همچنان بيشترين روابط اقتصادي را با واشنگتن و لندن داشته باشد و بازار اين قاره و امکانات ديگر در انحصار خودشان باشد. دليل ديگر به مسئله نفت و گاز مربوط است: اروپا در حال حاضر بخش زيادي از گازش را از روسيه وارد مي‌کند و تازه، با تکميل شدن خط لوله گاز «پارس»، ايران هم به همراه روسيه به تامين‌کننده اصلي انرژي اروپا تا حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ سال آينده تبديل مي‌شود، و اين به هيچ‌وجه براي امريکا و انگليس و نيز اسرائيل خوشايند و قابل پذيرش نيست.
در سال ۲۰۱۲، پس از آنکه مسجل شد که جنگ عليه دولت سوريه با شکست مواجه شده، و در سال ۲۰۱۳ پس از تصويب سومين بسته انرژي اتحاديه اروپا (و روسيه)، من در نوشته‌هايم هشدار دادم که امريکا و انگليس به دنبال ايجاد يک درگيري در اروپا بر سر مسئله اوكراين خواهند بود؛ اتفاقي که در نهايت رخ داد. امريکا و انگليس در اوكراين به دنبال ايجاد يک بي‌ثباتي طولاني مدت بوده‌اند؛ ايجاد بي‌ثباتي از طريق يک جنگ نيابتي؛ جنگي از نسل چهارم جنگ‌ها موسوم به «Gladio دو»، که جنگي ملايم محسوب مي‌شود. در حالي که آلمان، اتريش، سوييس، ايتاليا و فرانسه خواستار ثبات در منطقه اوكراين هستند.
پس شما معتقديد که کشورهاي اروپايي با رفتارهاي امريکا و انگليس در اوكراين مخالفند؟
بله؛ امريکا و انگليس به هر قيمتي از دولت کنوني کي‌يف حمايت و در هر صورت روسيه را عامل پشت پرده بحران اوكراين معرفي مي‌کنند، در حالي که فرانسه، آلمان و سوييس از دولت کي‌يف مي‌خواهند که فورا عمليات نظامي‌اش بر عليه نواحي شرقي را متوقف کرده و با نمايندگان نواحي استقلال طلب مذاکره کند. البته اين کشورها (فرانسه و ...) بخاطر عضويت در اتحاديه اروپا با محدوديت‌هايي مواجه‌اند و بايد تحت قوانين کلي اتحاديه عمل کنند. همچنين، نبايد فراموش کرد که آلمان (بزرگترين قدرت اقتصادي اتحاديه اروپا)، همچنان (پس از شکست در جنگ دوم جهاني) در چارترهاي دروني سازمان ملل به عنوان کشور متخاصم تلقي شده و نمي‌تواند نقش مستقلي در اين بحران ايفا کند.
بله؛ از اظهارنظرهاي برخي مقامات اروپايي، بخصوص مقامات آلماني و اتريشي هم مشخص است که اين کشورها زياد به دنبال تضاد و کشمکش با روسيه نيستند. بگذريم... به نظر شما آيا آنچه پس از تغيير دولت اوكراين رخ داد، نظير الحاق کريمه به روسيه و ناآرامي‌هاي شديد و استقلال‌طلبانه در نواحي شرقي اوكراين، براي امريکا و انگليس قابل پيش‌بيني بود و همه چيز طبق نقشه قبلي آنها پيش رفت، يا اينکه اقدامات روسيه براي آنها غافلگيرانه و غيرقابل پيش‌بيني بود؟ و اينکه در حال حاضر کدام طرف دست بالا را در اوكراين دارد: امريکا و انگليس يا روس‌ها؟
امريکا و انگليس هم‌اکنون به آنچه که در اوكراين مي‌خواستند رسيده‌‌اند: يعني بي‌ثبات کردن اين کشور. البته اين موضوع که اکثر ساکنان کريمه خواهان پيوستن به روسيه شدند و براي اين منظور راي مثبت دادند، تا حدي از فشارها و خطراتي که متوجه روس‌ها بود کم کرد و به قول معروف کمي زهر اقدامات واشنگتن و لندن را گرفت. همچنين اقدامات اکثريت جمعيت ساکن در نواحي جنوب شرق يعني شهرهاي دونتسک، لوهانسک و خارکف در مخالفت با دولت غيرقانوني مستقر در کي‌يف. اينکه اکثريت جمعيت اين مناطق علم مخالفت با دولت کودتايي کي‌يف و ناسيوناليستهاي افراطي و نئونازي‌هاي اوكراين برافراشتند، خيلي به روسيه کمک کرده و از بار فشارها به مسکو کاسته و از طرف ديگر، همين ناآرامي‌ها به آنچه که امريکا و انگليس به دنبالش هستند، يعني ايجاد بي‌ثباتي طولاني ممتد و مستمر در اوكراين نيز کمک کرده است.
به نظر شما احتمال رويارويي نظامي مستقيم به مسکو و واشنگتن (ولندن) وجود دارد؟
ما همين الان هم شاهد جنگ نيابتي بين اين دو هستيم؛ جنگي از نسل چهارم جنگ‌ها. اما جنگ نظامي مستقيم به معني متعارف و کلاسيک کلمه، خير. يعني هيچ کسي نقشه اي براي چنين جنگي ندارد. همانطور که رئيس پيشين ناتو در سال ۲۰۱۲ گفته بود، جنگ متعارف ديگر تاريخ مصرفش گذشته و جنگ‌هاي آينده، غيرمتعارف خواهند بود؛ جنگ‌هايي محدود با حضور نيروهاي ويژه و نيروهاي مزدور. البته برخي مي‌گويند وضعيت اوكراين ممکن است به سمتي برود که شبيه آنچه شود که حدود صد سال پيش در سارايوو پيش آمد و باعث شعله‌ور شدن آتش جنگ‌جهاني اول شد (اشاره به ترور وليعهد اتريش توسط يک صرب افراطي) به بيان ديگر، ممکن است وقايع ميداني به سمتي برود که سياستمداران را وادار به اتخاذ تصميمات جنگ‌افروزانه کند. اين حالت در مقابل حالت کنوني و غالب قرار دارد که در آن سياستمداران اتفاقات ميداني را تعيين و درباره چگونگي آنها تصميم‌گيري مي‌کنند. مسئله ديگري که ممکن است احتمال بروز درگيري مستقيم را دامن بزند، ناکارآمدي برخي مقامات غربي است؛ مقاماتي که بدون داشتن توانايي‌ها و قابليت‌هاي لازم، برخي پست‌هاي مهم و کليدي را در اختيار گرفته‌اند.
همانطور که مي‌دانيد ايران با وجودي که متحد روسيه محسوب مي‌شود، در قبال مسائل اوكراين موضع بي‌طرفانه‌اي اتخاذ کرده است. در اين‌باره چه نظري داريد. آيا اين موضع را عاقلانه مي‌دانيد؟
درست است. ايران موضع به شدت بي‌طرفانه و سکوت‌کننده‌اي درباره وقايع اوكراين در پيش گرفته که البته علت اصلي آن به مذاکرات اين کشور و قدرت‌هاي غربي مربوط مي‌شود. درباره اينکه آيا اين سکوت عاقلانه است يا نه، بايد اين سوال را مطرح کرد که آيا سکوت در برابر استعمار، امپرياليسم و فاشيسم عاقلانه است؟! آيا اين سکوت باعث اين نمي‌شود که قدرت‌هاي امپرياليستي (امريکا و انگليس) بعدها درخواست‌هاي جدي‌تري مطرح کنند و گستاخ‌تر شوند؟ ايران در سال ۲۰۱۱، هنگامي که ليبي مورد حمله قرار گرفت هم سکوت کرد و جنگ مشترک ناتو - اعراب خليج‌فارس و اسرائيل بر ضد دولت ليبي را «انقلاب» خواند. اين اقدام ايران در آن زمان، به نظر من، باعث شد اين کشور احترامش را نزد برخي از طرفدارانش در عرصه جهاني از دست بدهد. با اين اوصاف، آيا اين سکوت عاقلانه است؟
به عنوان آخرين سوال، دوست دارم بدانم پيش‌بيني شما از آينده بحران اوكراين چيست؟
من فکر مي‌کنم در آينده نيز شاهد يک اوكراين بي‌ثبات و ناآرام باشيم. اين کشور تبديل شده به خط مقدم جبهه درگيري روسيه و ناتو (ناتويي که خودش چند جناحي شده و با اختلافات دروني روزافزوني روبروست)؛ و اين وضع در آينده نيز باقي خواهد ماند. دنيا در حال بازگشت به وضعيت چند قطبي و بلوک‌بندي شده گذشته است و در اين ميان اوكراين به بستري براي غنودن عناد تهاجمي ناتو، بخصوص امريکا و انگليس، عليه روسيه تبديل شده؛ کمينگاهي براي دشمناني که مدام در حال تست کردن قدرت و توانايي و صبر روسيه هستند.

ماني الوند

https://siasatrooz.ir/vdccmiq4.2bqmo8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی