این روزها در حالی دفاع از غزه یک ماهه شده است که هنوز هم سران کشورهای عربی به عنوان عمدهترین کشورهای اسلامی در خواب به سر می برند و یا شاید بهتراست بگوییم خودشان را به خواب زدهاند.
براساس آخرین آمار به ثبت رسیده تا لحظه تنظیم گزارش تعداد شهدای فلسطینی نزديك به ۱۹۰۰ نفر رسیده است و هر ساعت گزارشات موثقی از شمار شهادت دهها تن کودک فلسطینی به ثبت میرسد که در اثر انفجار بمبهای اسرائیلی جان خود را از دست داده اند و عمدتا شهادت آنها توسط جنگافزارهایی صورت گرفته که هزینه آن از جیب کشورهای عربی و سران آنها پرداخته شده است.
آنچه اين روزها از سوي بسياري از محافل رسانهاي، نخبگان و حتي مردم در عرصه جهاني به گوش ميرسد لزوم تحريم رژيم صهيونيستي است چنانكه مردم بسياري از كشورهاي اروپايي و حتي در آمريكا نيز تحريم كالاهاي صهيونيستي را در پيش گرفتهاند حال آنكه جاي جهان اسلام در اين عرصه كاملا خالي است. مسئلهاي كه شايد بتوان آن را يكي از دلايل جنايات اين رژيم بدانيم.
سران کشورهای اسلامی متشکل از کشورهای ۵۷ کشور آسیایی و آفریقایی و اروپایی در آخرین بیانیه خود در اجلاس اقدام به تحریم هرگونه تجارت با این رژیم و شرکت های وابسته با آن کردهاند و در مفاد ۷ گانه خود به طور قطعی و واضح اعلام کردهاند که هماهنگ کردن تلاشها به منظور حفاظت از اماکن مقدس و آزادسازی آنها و پشتیبانی از مبارزه ملت فلسطین و کمک به این ملت در جهت بازپس گرفتن حقوق و آزاد کردن سرزمین آنها از جمله اهداف این سازمان و سران کشورهای عضو آن است اما در عمل هیچ یک از این موارد نه تنها اجرا نمیشود بلکه به شکل خلاف آن نیز حمایت میشود.
طبق اخبار منتشر شده منابع اسرائیلی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس سومین شرکت تجاری این رژیم هستند و این در شرایطی است که در سال ۲۰۰۵ بحرین خروج کامل خود را از تحریمها علیه اسرائیل اعلام کرد تا بتواند با آمریکا قرارداد تجارت آزاد امضا کند. در همین سال عربستان سعودی درخواست عضویت در سازمان تجارت جهانی را مطرح کرد که به معنای شرکت نکردن در تحریمها اعضای این سازمان از جمله اسرائیل است. در تابستان سال ۲۰۰۶ عربستان سعودی پایان تحریم اسرائیل را لغو کرد. قطر اكنون به صادركننده گاز به رژيم صهيونيستي مبدل گرديده و امارات نيز مركز تجارت اين رژيم گرديده است.
تحریمهای بیاثر
تعلیق تحریمها علیه اسرائیل فقط محدود به دو زمینه سیاسی و اقتصادی نیست و مدیران این شرکتهای صهیونیستی در تلاش هستند تا خارج از قلمروهای یاد شده در عرصههای تجارت الکترونیک هم بتوانند گستره وسیعی را از آن خود کنند. چراکه مدیران آنها به خوبی واقفند که بسیاری از کشورهای عربی در قوانین خود کالاهای اسرائیلی را تحریم کردهاند و پیرو این موضوع میکوشند تا به جای تجارت عادی به بازرگانی الکترونیکی روی آورده شود.
آنچه مسلم است در طول سالهای اخیر شرکتهای اسرائیلی و صهیونیستی هرچند که با تحریمهای مختلفی مواجه شدهاند اما در نهایت به اشکال مختلف به مقصود خود که همان کسب سود بیشتر است نایل شدهاند و به نحوی عمل کردهاند که این مساله تنها درحد شعار باقی بماند و در مقابل سران کشورهای اسلامی هیچ تلاشی برای اجرای مفادی که امضای خود را بر پای آن ثبت کردهاند ندارند.
در حال حاضر شمار قابلتوجهی از شرکتهای بازرگانی در ایران فعالیت میکنند که ریشه تمام آنها صهیونیستی است و اکثر آنها محصولاتی را تولید میکنند که با سیل تقاضا روبهرو است و درآمد کلانی را نصیب صاحبان آنها میکند.
برخي مارکها و علائم تجاری شرکتهای حامی رژیم صهیونیستی
AOL Time Warner ، Apax Partners & Co Ltd ، Coca-Cola ،Danone ، Delta Galil ، Disney ،Estée Lauder ،IBM ،Johnson & Johnson ،
Kimberly-Clark ،Lewis Trust Group Ltd ،L"Oreal ،Marks & Spencer ،Nestle ،News Corporation ،Nokia ،Revlon ،Sara Lee ،Selfridges ،
The Limited Inc ،Home Depot ،Intel ،Starbucks،Timberland ،McDonald"s ،Arsenal FC،
چرا بايد تحريمها اعمال گردد
راهکارهای اقتصادی صهیونیسم که در قالب پروتکلهایی ازسوی تئوریسینهای صهیونیستی مطرح شده است، استراتژیهای اقتصادی کلان صهیونیسم را تشکیل میدهد که محورهای کلی آن به شرح ذیل است:
۱- در انحصار گرفتن صنعت و سرمایه (پروتکل ۶ ماده ۱)
۲- در اختیار گرفتن نخبگان اقتصادی کشورها (پروتکل ۸ ماده ۱)
۳- ایجاد بحران اقتصادی در کشورها (پروتکل ۶ ماده ۷)
۴- نابودی صنعت غیرصهیونیستی (پروتکل ۶ ماده ۷)
این پروتکلها بر استراتژی صهیونیسم در زمینههای هژمونی اقتصادی در خاورمیانه دلالت دارد.
نگرانیهای سلطة اقتصادی اسرائیل بر کشورهای عربی را با جملهای از نویسنده و روزنامهنگار عرب پی میگیریم: «و اگر اعراب هوشیاری خود را حفظ نکنند، زمانی فرا خواهد رسید که هیچ عربی در خاورمیانه بدون خوردن تخممرغ اسرائیل، روز خود را به ثبت نخواهد رساند.»
«جایم وایزمن» از رهبران صهیونیسم در سال ۱۹۲۶ طی نطقی در شهر بیتالمقدس به صهیونیستها چنین توصیه میکند: «راه به سوی پلالنبی که از روی آن به اردن عبور خواهیم کرد، هرگز به وسیلة سربازان اسرائیلی هموار نخواهد شد؛ بلکه بهوسیلة کار و گاوآهن یهودی هموار میشود.»
امریکا نیز در حوزة اقتصادی با درگیر کردن رژیم اسرائیل در کشورهای منطقهای و تحمیل کالاهای صهیونیستی به آنان از امتیازات آن برای مقاصد سیاسی بهرهمند میشود. به این ترتیب، سه ضلع مثلث هژمونیک نظامی، سیاسی و اقتصادی به نفع اسرائیل کامل میشود و تلآویو ضمن بهرهمندی از اقتصاد ضعیف کشورهای عرب از بازارهای آنان برای تقویت بنیة اقتصادی خود سود میجوید.
برخی گزارشهای سیاسی و اقتصادی حاکی است که خسارت بالقوة تحریم کشورهای عربی به رژیم صهیونیستی بیش از ۸۷ میلیارد دلار بوده است. براساس این گزارش، اسرائیل هماکنون هجوم اقتصادی خود را برای ورود به بازار بیش از ۲۵ کشور در آسیا، اروپا و امریکای لاتین آغاز کرده است. امریکا نیز در این میان بهعنوان واسطهای برای عادیسازی روابط اقتصادی رژیم صهیونیستی با این کشورها تلاش میکند. براساس این گزارش، تبادلات تجاری این رژیم با کشورهای اردن، لبنان، عربستانسعودی، یمن، کویت، بحرین، قطر، عمان، مصر، مراکش، بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم صورت میگیرد.
نكته مهم آنكه پیشرفت علمی و تکنولوژیک که رژیم صهیونیستی از آن برخوردار است بهطور قطع به احساس حقارت نزد كشورهاي اسلامي میانجامد و این امر به تسهیل سلطة کامل اسرائیل بر کشورهای عربی، از لحاظ تمدنی، فرهنگی، علمی و تکنولوژیک کمک خواهد کرد. ريشه اصلي مخالفت غرب با دستاوردهاي علمي ايران از جمله در زمينه هسته اي نيز ايجاد برتري براي اسرائيل و ايجاد احساس حقارت در ميان ايرانيان است. لازم به ذكر است اقتصاد حربه صهيونيستها براي سازش جهان اسلام با اين رژيم و كنار نهادن مسئله فلسطين است كه با سلطه اقتصادي بر كشورها اجرا ميگردد در حالي كه كشورهاي اسلامي نه تنها امتيازي در قبال اين سازش نميدهند بلكه در روابط اقتصادي بايد هزينههاي سنگيني را نيز بپردازند.
در نهايت ميتوان گفت هرچند آمار شفاف و واضحی از نحوه و میزان تجارت این شرکتها در کشورهای مختلف اسلامی و عربی به عنوان مصرفکنندگان اصلی محصولات این شرکتها وجود ندارد اما سوال قابل توجه در این بین آن است که اگر سران این کشورها عزم جدیتری بر اجرای مفاد مصوبات مورد تایید خود داشته باشند چه آیندهای درانتظار این شرکتها و تجارت آنها خواهد بود؟ آیا زمان آن نرسیده که سران این کشورها با نگاه مسئولانه و انساندوستانهتری به مفادمعاهداتی که خود آن را تایید کرده و موارد آن را پذیرفتهاند بنگرند؟ آیا شمار بیش از ۱۸۰۰ شهید و مجروح شدن صدها نفر دیگر نمیتواند دلیلی باشد تا سران و اعضا این کشورها به خود آمده و تدابیر جدیتری بیاندیشند؟