چنانچه بخواهیم در مورد قوانین اسلامی سخن بگوییم، علاوه بر اینکه بیان کنیم منشأ و مبدأ وضع این قوانین کجاست باید به سایر ویژگی های این قوانین نیز توجه کنیم. ویژگی هایی که بعضا میتواند نتیجه وضع چنین قوانینی باشد و یا مقدمهای بر وضع قانون باشد و آن قانون را در کل جوامع بشری منحصر به فرد میکند. در اینجا میخواهیم به برخی از این ویژگیها اشاره کنیم.
الف) همانطور که پیشتر گفتیم پارادایم ذهنی مسلمانان بر اساس نگاه به زندگی جاودانه اخروی شکل گرفته است. بدین معنی که مسلمانان زندگی در این دنیا را مقدمهای برای زندگی در آخرت جاویدان میدانند و بر همین مبناست که وقایعی مانند قیام سیدالشهداء معنا و مفهوم مییابد. پس، حالا که مسلمانان چنین قاعدهای را پذیرفتهاند، باید قوانین و مقرراتی را برای جامعه خود وضع کنند که زندگی سعادتمند آنان در آخرت را نیز تضمین کند و چون هیچ انسانی از کیفیت زندگی اخروی به مقدار لازم آگاه نیست، پس تنها منبع وضع قوانین وحی و ارتباط با خالق هستی که آگاه به همه مسائل است خواهد بود. پس از این منظور میتوان گفت که تمام قوانین اسلامی جنبه ای الهی دارند که این یک مزیت بر سایر قوانین است چرا که در قوانین الهی احتمال خطا و اشتباه بسیار کم تر خواهد بود.
ب) هماهنگی با فطرت:هنگامی که پذیرفتیم قوانین از جانب کسی وضع شود که آگاه ترین و دانا ترین فرد نسبت به انسان و نیازهای وی است، قطعا او نیز قوانینی وضع خواهد کرد که با فطرت بشر مطابقت کامل داشته باشد. اصلا یکی از رمزهای گسترش سریع اسلام (و در واقع میتوان گفت تمام ادیان الهی) در تاریخ، مسئله مطابقت قوانین آن با فطرت است. در حالی که این مسئله در قوانین دستساز بشر ممکن است مورد غفلت قرار گیرد چرا که اولا کسانی که قوانین بشری را وضع میکنند، به همه جنبههای فطرت بشری آگاه نیستند و ثانیا ممکن است بر اساس منافع و لذتها قوانینی برخلاف فطرت وضع کنند.
ج) هماهنگی با عقل: عقل را می توان به عنوان یک سیستم در نظر گرفت. چنانچه به آن ورودیهای درست وارد شود، خروجی نیز درست و سالم خواهد بود. چنانچه اطلاعات درست در مورد اسلام و ویژگیهای آن به عقل داده شود قطعا قوانینی که وضع میشود، مورد تأیید عقل نیز میباشد کمااینکه هم اکنون نیز هیچ قانون اسلامی نداریم که با عقل ناسازگار باشد.
د) ناظر به واقعیات: امروزه بسیاری از قوانین مورد تأیید در جوامع سکولار قوانین صرفا اعتباری هستند. یعنی افراد مختلف بین خود این قراداد را بستهاند که مثلا فلان عمل جرم است یا فلان عمل خوب است، در حالی که ممکن است اصل آن عمل خوب نباشد. به عبارتی دیگر ممکن است افرادی با هم قرارداد کنند که هنگامی که خورشید در آسمان است، شب است و باید تمام فعالیتها را تعطیل کرده و استراحت کنیم در حالی که واقعا شب نیست! این مبنای قانونگذاری در غرب مرد تأیید قرار گرفته است.در حالی که در قوانین اسلامی چنین مسائلی وجود ندارد. به عبارت بهتر در اسلام قرارداد بین افراد مبنای قانونگذاری نیست. بلکه تمام قوانین و مقررات ناظر بر جنبههای بیرونی هستند یعنی اگر اسلام می گوید فلان کار را انجام بده یا فلان عمل را انجام نده به دلیل اعتبار بین افراد نیست بلکه به دلیل وجود خیر یا شر بیرونی است که برآن عمل مترتب است و این نیز از جمله ویژگیهای منحصر به اسلام است.
ه) اصول اخلاقی پشتوانه قانون: اسلام بهای بسیار زیادی به اخلاق داده است به طوری که مبنای بسیاری از قوانین اصول اخلاقی هستند. اصولی که البته منطبق با عقل و فطرت بشری نیز هست. وجود این اصول (مانند عدالت) در هنگام وضع قوانین موجب میشود تا قوانین اسلام، انسانیترین قوانین نیز باشد و بر همین است که در اسلام، حقوق اقلیتها به بهترین نحو ممکن رعایت شده است.
خ) جامعیت: اگر نگاهی به قوانین اسلامی داشته باشیم، متوجه میشویم که این قوانین در تمام زمینه های حقوق فردی، حقوق اجتماعی، مسائل حکومتی، ارتباط فرد باخود، دیگران و خالق و ... ورود پیدا کرده است که نشاندهنده جامعیت این قوانین است که این مسئله نیز از آنجا نشأت میگیرد که خالقی دانا و آگاه به تمام این مسائل، قوانین را وضع کرده است.
ر) قوانین ثابت و متغیر: یکی از هنرهای اسلام در زمینه قانونگذاری، مطرح کردن قوانین ثابت و متغیر میباشد. قوانین ثابت آن دسته از قوانینی هستند که در طول تاریخ و با گذشت زمان تغییر نمیکنند. مثلا در زمینه ارتباط افراد با خدواند قوانین همواره ثابت هستند، چرا که نه خدواند بر اثر گذشت زمان تغییری میکند و نه فطرت بشری با گذشته تفاوتی خواهد داشت. لذا قوانین ثابت است. اما در برخی مسائل با گذشت زمان موضوع تغییر میکند و در نتیجه حکم نیز تغییر خواهد کرد. در اینجا اسلام این حق را به حاکم اسلامی داده است تا بر حسب ضرورت و مصلحت جامعه قوانین را تفسیر دهد.
ص) ضمانت اجرایی: در جوامع سکولار مهمترین عامل و ضمانت اجرائی در اجرای قوانین قوه قهریه و استفاده از زور میباشد، چنانکه بعضا مشاهده میکنیم که با بروز اختلال در سیستم قوه قهریه، جرمها و جنایتهای بزرگی در این جوامع رخ میدهد. اما اسلام شیوه دیگری را انتخاب کرده است. اسلام قوانین را بر اساس فطرت بشری، هماهنگ با عقل انسان و ناظر به زندگی اخروی وی تنظیم کرده است. لذا فرد بر اساس اعتقاداتش میداند که فلان قانون بر اساس مصلحت و سعادت او و جامعه تنظیم شده و در نتیجه آن را رعایت میکند. این امر در خصوص مسائل و قوانین فردی شهود بیشتری پیدا میکند. فرض کنید مسئلهای مانند نماز خواندن و یا روزه گرفتن، این مسائل کاملا شخصی است و چنانچه فردی نماز نخواند او را زندانی و مجازات نمیکنند اما با این حال می بینیم که اکثریت جامعه نماز می خوانند. این مسئله به دلیل شکل گرفتن قوانین بر اساس اعتقادات شکل میگیرد. اما اسلام نظارت بیرونی را نیز فراموش نکرده است چرا که بالاخره در هر جامعه ای افرادی پیدا میشوند که قوانین را نقض کرده و به آن احترام نمیگذارند و لذا اسلام در این موارد قوه قهریه و نظارت بیرونی را برای هر چه بهتر پیاده شدن قوانین اسلام وضع کرده است.
ویژگیهای متعدد دیگری را نیز میتوان برای قوانین اسلامی برشمرد که متأسفانه مجال بیان همه آنها نیست.
امیر هاشمپور