افغانستان در حالی روزهای بحرانی و سراسر انفجار را سپری میکند که آمریکاییها تروریسم را ریشه این امر دانسته و حتی ترامپ ادعای لزوم حضور نظامی در این کشور را مطرح کرده است. این ادعا در حالی مطرح میشود که نگاهی بر تحولات منطقه نشان میدهد که بحران تروریسم و خطرات امنیتی در سایر کشورهای منطقه نیز وجود دارد که نمود عینی آن را در سوریه و لبنان میتوان مشاهده کرد. از یک سو گروههای تروریستی از جمله داعش در این کشورها به کشتار و جنایت و ویران سازی پرداختند و از سوی دیگر آمریکا و مهرههای منطقهای آن از این تروریستها به عنوان ابزاری برای بحرانسازی در منطقه بهره گرفتند.
اما یک تفاوت در سرنوشت افغانستان با عراق و سوریه وجود دارد و آن نوع عملکرد دولتهای این کشورهاست. عراق و سوریه از یک سو بر داشتههای درونی خود در قالب بسیج مردمی تکیه کردند و از سوی دیگر دست اتحاد به جریان مقاومتی دادند که با ایستادگی در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۰ در جنوب لبنان به بعد توانسته بود کارنامهای موفق در ایجاد استقلال و ثبات و امنیت کشورهایی همچون سوریه و لبنان و منطقه غزه ایفا نماید.
جبهه مقاومت در قالب جمهوری اسلامی ایران، سوریه، حزب الله لبنان، گروههای مقاومت مردمی همچون فاطیمون، زینبیون، حشد الشعبی، نجبا، حزب الله عراق، و.... توانستند از یک سو امارت داعش را نابود سازند و از سوی دیگر سدی محکم در مداخلات بحرانساز آمریکا و مهرههای منطقهای آن ایجاد نمایند. این رویکرد ضد تروریستی چنان جایگاه جهانی برخوردار شد که بسیاری از کشورها همچون روسیه برای گرفتار نیامدن در بحران تروریسم در کنار مقاومت قرار گرفت که نمود آن را در سوریه میتوان مشاهده کرد. حتی کشورهای اروپایی به این مهم اذعان دارند که اگر جبهه مقاومت و مبارزه آن با تروریسم نبود اکنون تروریستها امارت خود را در اروپا نیز برقرار کرده بودند.
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت انفجارهای افغانستان از سوی هر گروهی که صورت گرفته باشد یک اصل در آنها مشترک است و آن اینکه افغانستان قربانی اشغالگری آمریکاست که جز بحران و ناامنی هیچ کارکردی برای افغانستان نداشتهاند. بر این اساس راهکار افغانستان برای رسیدن به ثبات، پایان دادن به مداخلات و حضور آمریکا و ناتو و رویکرد به مبارزان واقعی با تروریسم است. جهانیان اذعان دارند که جمهوری اسلامی ایران نقشی محوری در مبارزه با تروریسم، مبارزه با مواد مخدر، مقابله با بحران مهاجرین دارید و در این راه نیز هزینههای بسیاری پرداخته که البته بعضا با قدر ناشناسی سازمانهای بین المللی و اروپا نیز همراه بوده و آنها همچنان از اجرای تعهدات خود در قبال این فداکاریها و تلاشهای ایران خودداری کردهاند. بر این اساس افغانستان با رویکرد صادقانه به جبهه مقاومت میتواند از تجربیات آن در مقابله با تروریسم و حامیان آن برخوردار شود که قطعا نتیجه آن برقراری ثبات و امنیت در این کشور است.
نویسنده: فرامرز اصغری