صحنه رسانهاي اين روزها شاهد واژگاني است که تقابل ميان سران رژيم صهيونيستي و سران کاخ سفيد را نشان ميدهد. در رسانهها چنان آمده است که دعوت رئيس کنگره از نتانياهو نخستوزير صهيونيستها موجب نارضايتي اوباما رئيسجمهور آمريکا گرديده و اوباما از ملاقات با وي خودداري خواهد کرد. همچنين نزديکان و دموکراتهاي همحزبي اوباما نيز از مخالفت باسخنراني نتانياهو در کنگره ميگويند.
آنچه در رسانهها در باب اين اختلافها گفته ميشود آن است که اوباما و دموکراتها در مخالفت با تحرکات ضد ايراني نتانياهو و براي تحقق توافق هستهاي به اين تقابل روي آوردهاند که نشانگر تغيير سياست آمريکا در قبال ايران است.
اين ادعا در حالي مطرح شده که اوباما در نطق ساليانه خود در کنگره تاکيد ميکند که هر اقدامي براي منافع و امنيت رژيم صهيونيستي انجام ميدهد و حتي عملکردهاي آمريکا مبني بر توقف فعاليت هستهاي ايران به نفع امنيت اين رژيم بوده است. اوباما در زمان انتخابات ميان دورهاي کنگره در آبان ماه نيز تاکيد ميکند که تلآويو دوستي مانند اوباما نداشته است. با اين شرايط به صراحت ميتوان گفت که ادعاي مخالفت با سخنراني نتانياهو به خاطر مذاکرات هستهاي صرفا يک ادعا ميباشد و حقايق ديگري در وراي عملکرد دموکرات و اوباما وجود دارد. حال اين سوال مطرح ميشود که حقيقت ماجرا چيست و ريشه اين تقابل چه ميباشد؟
برخي ناظران سياسي از جنگ زرگري دو وجهي کاخ سفيد براي بزک چهره خود نزد ايرانيان و سوق دادن ايران به پذيرش خواست آنها در مذاکرات و منطقه سخن ميگويند. آمريکا از يکسو کنگره را عليه ايران معرفي ميکند و از سوي ديگر لابي صهيونيستي در حالي که اوباما در حال مهار آن - حتي با وتو است - در کنار اين مسئله چند نکته ديگر در باب عملکرد اوباما و دموکراتها در قبال سخنراني نتانياهو مطرح است. نخست آنکه جمهوريخواه و دموکرات تقابلي تمامعيار را براي کسب راي در سال ۲۰۱۶ آغاز کردهاند. با توجه به اينکه جمهوريخواهان در کنگره با طرحهاي دموکراتها و اوباما مخالفت ميکند آنها نيز براي نمايش قدرت، مخالفت با سخنراني نتانياهو را مطرح ميسازند.
دوم آنکه رژيم صهيونيستي به رغم کمکهاي گسترده آمريکا از يکسو از ادامه شهرکسازي خودداري ميکند که تاثير منفي بر مذاکرات سازش دارد. و از سوي ديگر در حوزه روابطي نيز، به دنبال ارتباط گسترده با روسيه و چين است که دشمنان آمريکا قلمداد ميشوند. آمريکا از رفتارهاي صهيونيستها در حوزه مذاکرات سازش آمريکا و تعاملات سياست خارجي ناراضي بوده و بدين شکل آن را بروز ميدهند.
سوم آنکه با توجه به انتخابات زودهنگام رژيم صهيونيستي و احتمال سقوط نتانياهو، اوباما نميخواهد خود را هزينه يک بازنده نمايد لذا تا اعلام نتايج انتخابات سعي در سياست بيطرفي دارد تا در روابط آينده با صهيونيستها مشکل نداشته باشد.
با توجه به اين حقايق ادعاي رويکرد اوباما به ايران و دوري آن از صهيونيستها صرفا يک فريب براي پنهانسازي اختلافات آمريکا و صهيونيستها در حوزههاي مختلف است که عليه افکار عمومي اجرا ميشود والا اوباما ثابت کرده که دوست صهيونيستها است و در اين راه از هيچ اقدامي فروگذار نيست.