سپس ركنالدين جانشين او شد كه در زمان او هلاكوي مغول، الموت را ويران كرده و خاندان نزاريه را در ۶۵۴ برانداخت. امروزه فرقه نزاريه به آقاخانيه معروف است كه به آقاخان محلاتي منسوب است.
آقاخان در زمان فتحعلي شاه قاجار به امامت رسيد (فرقه نزاريه از اين به بعد به آقاخانيه معروف شدند) پس از مرگ آقاخان در بمبئي هند، پسرش آقا عليشاه حسيني امام شد و پس از او پسر هفت سالهاش سلطان محمدشاه ملقب به آقاخان سوم امام شد و از دولت انگلستان لقب سِر (Sir) گرفت و رهبري اسماعيليان هند، ايران، آسياي مركزي، سوريه و شرق آسيا را به دست گرفت.
و بعدها به رياست كنگره مسلمانان هند برگزيده شد و در سال ۱۳۲۷ شمسي از شاه ايران تقاضاي تابعيت كرد و شاه به او لقب (حضرت والا) را داد و در سال ۱۹۵۷ ميلادي در ژنو درگذشت. (ايشان نماينده هند در سازمان ملل در ژنو بود) و پس از او نوادهاش پرنس كريم آقاخان پسر عليخان در ۲۱ سالگي در سال ۱۳۳۶ شمسي به امامت و پيشوایي طايفه اسماعيليه آقاخانيه برگزيده شد.
مستعليه:
پسر ديگر مستنصر مستعلي بود كه جانشين پدر شد و پيروانش در يمن و هند بودند و امروزه به بُهره معروفند، بهرهها اسماعيلياني هستند كه از بلاد عرب و مصر و يمن به هندوستان رفته و اولين پيشواي ايشان عبدالله يمني بود، پس از او در قرن ۶ هجري محمد علي امام شد، تا اینکه در قرن ۱۰ هجري يوسف بنسليمان امام شد و پس از او داود بنعجب شاه و پس از او در سال ۱۵۸۸ ميلادي داود بنقطب پيشوا شد، ولي «بُهره» يمن او را قبول نكرد و كسي را به نام سليمان جانشين داوود بنعجب شاه دانستند به اين فرقه سليمانيه هم گفته میشود.
البته اسماعيليه از همان ابتداي شكلگيري تا امروز از نظر اعتقادي به گروههای مختلفي تقسيم شده و اين تقسيمبندي هم براساس تفكرات و عقايد داعيان اسماعيلي بوده كه از طرف مركز به نقاط ديگر رهسپار میشدند و به خاطر اختلافاتي كه با مركز پيدا ميكردند، فرقهای به نام همان داعي بوجود میآمد. به عنوان نمونه همدان قرمط، داعي كوفه به خاطر اينكه معتقد بوده كه محمد بناسماعيل همان مهدي موعود است و اين تقكر را تبليغ میكرده از اسماعيليه جدا میشود و پيروان او بعداً فرقه قرامطه را در بحرين و جنوب عراق به وجود میآورند.
نویسنده: حمید رشادیان - تورج گیوری